این که چرا جمهوری اسلامی جنگ رسانهای را به شبکههای فارسیزبانِ آن سوی آب و فضای مجازی باخته است، ناشی از “حقیقتمحوری” یا “حرفهای بودن” آن شبکهها نیست، بلکه مربوط به فضاحت رسانههای تحت اختیار خودش است!
در یک نزاع و جدال و نبرد سیاسی، طرفی که جنگ رسانهای را میبازد، با هیچ نوع اعمال محدودیتی بر رسانههای رقیب، قادر به تغییر فضا نیست. فقط اگر زمان به کلی از دست نرفته باشد، با یک تغییر سیاست رسانهای بسیار چشمگیر، ممکن است وضع را به گونهای تعدیل و تلطیف کند. اگر همین امروز رئیس سازمان صدا و سیما جای خود را با شخصی حتی با سابقۀ علی لاریجانی عوض کند، انفجار خبری مربوط به این جابجایی، ممکن است در جنگ مغلوبۀ رسانهای کنونی بیتأثیر نباشد. تجربههای گذشته و جاری نشان میدهد طرفی که جنگ رسانهای را ببازد در هیچ زمینۀ دیگری امکان بُرد نخواهد داشت. من در دنیا مورد دیگری را سراغ ندارم که یک نظام سیاسی در داخل و خارج کشور، این همه ابزار در اختیار داشته باشد، اما دست خودش را برای استفادۀ درست از آنها به کلی بسته و یا علیه خویش به کار گرفته باشد!
از پکن تا تهران؛ از نهجالبلاغه تا کیهان!
محمدحسین روانبخش (فعال رسانهای) هم در نقدی نوشت: چند روز از انتشار کلیپ رفتار وحشیانه با یک متهم در نازی آباد میگذرد و علی رغم وعده پلیس برای پیگیری، خبری دربارهی نتیجه پیگیری نیامده است. در عوض حاج حسین شریعتمداری در کیهان راهی دیگر گشوده است: اجازه برخورد پشیمان کننده به پلیس و بسیج بدهید! برخورد شدیدتر از آنچه در نازیآباد رخ داد البته قابل تصور است و نمونههایی هم دارد؛ آن هم طبق معمول در کشورهای کمونیستی دوست و برادر! سی و چهار سال پیش دانشجویان معترض به حکومت چین در میدان تینآنمن آن کشور تجمع کردند و دولت چین هم با تانک و مسلسل سراغشان رفت. هنوز هم معلوم نیست دقیقا چند نفر کشته شدند و سرنوشت مفقودان چه شد! این وسط البته توقع اینکه شریعتمداری روش بزرگان دین را بداند و آن گونه بخواهد، توقع بیجایی است. آن را نه از کیهان، که از نهجالبلاغه میتوان به دست آورد: بعد از ضربت خوردن علی (ع) وصیت او چه بود؟ آیا با کشتن امیرالمومنین، نباید اجازه برخورد پشیمان کننده داده می شد؟ علی (ع) در بستر شهادت چنین وصیت میکند: “پسران عبدالمطلب، نبینم در خون مسلمانان فرو رفتهاید و دستها را بدان آلودهاید؛ و گویید امیرمومنان را کشتهاند! بدانید جز کشندهی من نباید کسی به خون من کشته شود. بنگرید؛ اگر من از ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید…” (نامهی ۴۷ نهجالبلاغه/ ترجمه دکتر جعفر شهیدی).