اگر صدام فقط یک بار جان پدر ما بچههای دههی شصت را گرفت، سوپرانقلابیهای عاری از شرف و خالی از شعور هر روز دارند پدر ما را درمیآورند. والله متلکهایی که ما از حزباللهیها شنیدیم، از ضدانقلاب نشنیدیم. خدا نکند یک متن آدم به مذاق این جماعت خوش نیاید. در اوج بیانصافی کامنت میگذارند که «تو داری علیه آرمان پدرت مینویسی.» البته کاش فقط این بود که در نهایت بیمعرفتی، این کامنت را هم میگذارند: «امثال تو و #آسیه_باکری و #مصطفی_همت موسم شهادت پدر، سن و سالی نداشتید و فیالحال اگر دارید راه را اشتباه میروید، به این خاطر است که از نعمت تربیت پدر محروم بودهاید.» آری! ما فرزندان شهدای دفاع مقدس حتی بابت #یتیمی خود هم به حضرات انقلاباولی بدهکاریم. به خودمان که میگویند پسر نوح هیچ؛ فضول زندگی مادرانمان هم هستند. اگر ازدواج مجدد نکردند، یک طعنه و اگر ازدواج مجدد کردند، یک طعنهی دیگر. اینها وقتی با ما اینجور تا میکنند، تو میخواستی با دهههشتادیها چه تعاملی داشته باشند؟ بروم سر اصل سخن با یک بسمالله جانانه. اگر سایهی #شهدا بالای سر ما بچههایشان #مستدام نبود، ما نیز مثل بعضی از این شومنهای بیست و سی از سر ناچاری و البته پاچهخواری فقط به کشتههای یک طرف ماجرا ضریب میدادیم. این اما جریان ممتد #خون_پدر در رگهای ما شهیدزادهها است که اگر ظلم به نظام را میبیند، ظلم نظام را هم میبیند. جمهوری اسلامی در این چهل روز در وهلهی اول به خون پدران ما ظلم کرد که هرگز بر دهان یاوهگویانی چون علمالهدی و عباسی و پناهیان و شریعتمداری و نقدی و اشتری و رسایی و جلالی نکوباند و نه تنها نکوباند که به این سخنورهای ضدجمهور دروغگو، میدان بیشتر هم داد تا لحظه به لحظه جنگ جمهور با جمهور را تشدید کنند. آقایان یک دستشان اسلحه است و یک دستشان قلم و البته هر دو را هم با پارتیبازی گرفتهاند که نه رزمندهاند و نه نویسنده. هیهات! ما اگر قرار بود تسلیم این چیزها شویم، دیگر شهیدزاده نبودیم. در این ایام فقط به بسیج و نیروی انتظامی ظلم نشد، به مردم کوچه و بازار هم ظلم شد؛ چه وقتی در صدا و سیما ناموس ملت را هرزه خواندند، چه وقتی با فیلترینگ، نان مردم را آجر کردند، چه وقتی در کف خیابان، جواب اعتراض به گشت منحوس را با باتوم دادند. از آزادی خرمشهر چند سال میگذرد؟ شهری که با خون شهدایی مثل پدر نازنینم آزاد شد، معالاسف هنوز در وضعیت جنگی است. لطفا نه به #آسیه گیر بدهید، نه به #مصطفی که مالهکشی روی ظلم، عدول از راه شهیدان است.
جرم ما این است: عمیقا فرزند شهیدیم!
قلم | qalamna.ir :
گروه سیاسی: حسین قدیانی، نویسنده و فعال رسانهای سرشناس طیف اصولگرایان ارزشی که از قلم شیوایی برخوردار است و سالها یادداشتنویس کیهان و وطنامروز بود، در دهه ۸۰ تا اواسط دهه ۹۰ تندترین نقدها را علیه جریان جنبش سبز و طیف اصلاحطلبان مینوشت. گروه سیاسی بهارنیوز، او که از ابتدای بهمن ماه سال ۸۸ فعالیت خود را به عنوان مدیر سازمان بسیج دانشجویی کشور آغاز کرد و پیش از این نیز در دانشگاه خواجه نصیر تهران مدتی به عنوان مسئول بسیج دانشجویی این دانشگاه مشغول به کار بود فرزند اکبر قدیانی از شهدای جنگ ۸ ساله عراق و ایران است. در سال ۹۰ کتابی به نام «نه ده» علیه اعتراضات و معترضان سال ۸۸ نوشت که به همین دلیل مورد تمجید و تفقد مسوولان عالیرتبه نظام قرار گرفت. قدیانی اما چند سالی است منتقد تندرویهای حاکمیت و طیف افراطیون شده است و به همین دلیل نوک تیز نقدهایش را به سوی همفکران سابق خود گرفته است. تازهترین یادداشت قدیانی که در کانال خود منتشر کرده را در زیر میخوانبد: