گروه سیاسی: ابراهیم اصغرزاده فعال سیاسی معتقد است دانشگاه زیرساخت یک جنبش جدید میشود. او این اظهارنظر را قبل از شروع اعتراضات اخیر کرده اما امروز منتشر شده است.
روزنامه هممیهن، بخشهای مهم گفتوگوی ابراهیم اصغرزاده را در ادامه میخوانید:
حکومتها شاید بتوانند فضای دانشگاه را به سمت یک ایدئولوژی خاص ببرند، اما نمیتوانند ماهیت دانشگاه را در دست بگیرند.
جز مخالفان انقلاب فرهنگی بودم.
انقلاب فرهنگی دانشجویان را تصفیه کرد، به شکلی که تعداد دانشجویان را از ۱۸۰هزار نفر قبل از انقلاب به ۱۲۰هزار نفر در سالهای بعد از پیروزی انقلاب رساند.
انقلاب فرهنگی به سیر تحول دانشگاه در ایران ضربه زد.
انقلاب فرهنگی زمینه مهاجرت تعداد زیادی از اساتید دانشگاه و نخبگان را فراهم کرد.
اشکال دفتر تحکیم این بود که قدرت زیادی از نیروی حاکم میگرفت و سایهاش روی محیط دانشگاهی سنگینی میکرد.
در دوره احمدینژاد انقلاب فرهنگی دوم رخ داد و اتحادیههای دانشجویی فرو پاشیدند و کمیتههای انضباطی بر دانشگاه حاکم شد.
در هشت سال دوره آقای روحانی، انتظار این بود که فضای مدنی و آکادمیک، به دانشگاهها برگردد، اما نگاه امنیتی در دانشگاه ماند.
دانشجویانی که چشمانداز روشنی از آینده خود نداشتند و فارغالتحصیلانی که نتوانسته بودند در شغلی که شایسته آن هستند مشغول به کار شوند، در انتخابات ۱۴۰۰ وارد بازی شدند و به لشکر تحریمیها پیوستند.
دانشجویان در انتخابات سال ۱۴۰۰ حامی این پیام بودند که هم نهاد انتخابات بیاثر شده و هم خود انتخابات، مهندسی شده است.
جنبش دانشجویی (در انتخابات ۱۴۰۰) تبدیل شد به یک موج ضدانتخابی و تحریم را تشویق کرد بهطوریکه ۶۰درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و رای باطله زیادی هم به صندوق ریخته شد.
دانشگاه چه در دوره تقویت نهادهای مدنی در دوره خاتمی، چه در دوره شخم زدن احمدینژاد و چه در دوره پولیسازی در زمان روحانی، آسیب جدی دیدند.
جنبش دانشجوی حق داشت از خاتمی عبور کند، اما حق نداشت از اصلاحطلبی عبور کند.
دانشگاه زیرساخت یک جنبش جدید میشود.
جز مخالفان انقلاب فرهنگی بودم.
انقلاب فرهنگی دانشجویان را تصفیه کرد، به شکلی که تعداد دانشجویان را از ۱۸۰هزار نفر قبل از انقلاب به ۱۲۰هزار نفر در سالهای بعد از پیروزی انقلاب رساند.
انقلاب فرهنگی به سیر تحول دانشگاه در ایران ضربه زد.
انقلاب فرهنگی زمینه مهاجرت تعداد زیادی از اساتید دانشگاه و نخبگان را فراهم کرد.
اشکال دفتر تحکیم این بود که قدرت زیادی از نیروی حاکم میگرفت و سایهاش روی محیط دانشگاهی سنگینی میکرد.
در دوره احمدینژاد انقلاب فرهنگی دوم رخ داد و اتحادیههای دانشجویی فرو پاشیدند و کمیتههای انضباطی بر دانشگاه حاکم شد.
در هشت سال دوره آقای روحانی، انتظار این بود که فضای مدنی و آکادمیک، به دانشگاهها برگردد، اما نگاه امنیتی در دانشگاه ماند.
دانشجویانی که چشمانداز روشنی از آینده خود نداشتند و فارغالتحصیلانی که نتوانسته بودند در شغلی که شایسته آن هستند مشغول به کار شوند، در انتخابات ۱۴۰۰ وارد بازی شدند و به لشکر تحریمیها پیوستند.
دانشجویان در انتخابات سال ۱۴۰۰ حامی این پیام بودند که هم نهاد انتخابات بیاثر شده و هم خود انتخابات، مهندسی شده است.
جنبش دانشجویی (در انتخابات ۱۴۰۰) تبدیل شد به یک موج ضدانتخابی و تحریم را تشویق کرد بهطوریکه ۶۰درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند و رای باطله زیادی هم به صندوق ریخته شد.
دانشگاه چه در دوره تقویت نهادهای مدنی در دوره خاتمی، چه در دوره شخم زدن احمدینژاد و چه در دوره پولیسازی در زمان روحانی، آسیب جدی دیدند.
جنبش دانشجوی حق داشت از خاتمی عبور کند، اما حق نداشت از اصلاحطلبی عبور کند.
دانشگاه زیرساخت یک جنبش جدید میشود.