در ابتدای کار دولت سیزدهم، قیمت دلار زیر ۳۰ هزار تومان بود و از زمانی که دلار شروع به افزایش قیمت کرد، دولتمردان گفتند این حباب است و با ترکیدن این حباب، قیمتها به قبل برخواهد گشت اما حالا و با رسیدن به نرخ نزدیک ۴۰ هزار تومان و گرانی شدید در همه حوزهها و بازارهای موازی مشخص است که این دیگر حباب نیست، هر چند مسئولان هنوز هم باور نمیکنند! چرا که همین روز گذشته باز هم صالحآبادی رئیسکل بانک مرکزی نرخ ارز در بازار آزاد را غیررسمی خواند و بر رسمی بودن بازار ارز نیمایی و بازار توافقی تاکید کرد. این در حالی است که زندگی میلیونها ایرانی تحت تاثیر افزایش قیمت دلاری که ایشان به رسمیت نمیشناسد هر رزو سختتر میشود و همین قیمت دلار ارزش پول ملی را هم کمترین میزان در تاریخ رسانده است. واقعا قرار است چه اتفاقی بیفتد که رئییس کل بانک مرکزی بداند نمیتواند با حرف به مقابله با بازار برود و تعدیل قیمت دلار نیاز به ابزار وراهکار علمی دارد و با تکذیب و به رسمیت نشناختن پایین نمیآید! مگر بازارها و فعالان بازار به مردم میگویند این قیمت دلار را چون بانک مرکزی به رسمیت نمیشناسد، ما هم بر اساس قیمت بانک مرکزی اجناسمان را می فروشیم؟ همگان میدانند که کوچکترین افزایشی در بازار دلار اثرات زلزلههای چند ریشتری را بر قیمت کالاها میگذارد؛ از سیگار و میوه گرفته تا خودرو و مسکن.
در این میان اینکه آقای رییسکل اعلام میکنند این قیمت را بانک مرکزی به رسمیت نمیشناسد، تنها این را ثابت میکند که تدبیری برای حل بحران اندیشیده نشده است و بهترین راه نادیده گرفتن آن است وگرنه مردم هر روز با همین قیمتهای غیررسمی دست و پنجه نرم میکنند. حتی همین دو ماه زمانی که بانک مرکزی با ارزپاشی سعی در کنترل مصنوعی قیمت ارز داشت اما قیمت سکه و طلا راه خود را پیش میرفتند، شاهد بودیم که کاسبان و فعالان بازار اجناس خود را به تناسب با افزایش قیمت طلا و سکه گران می کردند!دلار در حالی مرز ۳۸ هزار تومان را رد کرده است که مردم سوال میکنند چرا دولت ناتوان از مدیریت بازار ارز است و چرا اصولا تلاشی در این راستا نمیکند؟