گروه سیاسی: صادق زیباکلام استاد دانشگاه در روزنامه آرمان ملی نوشت:پس از تحولاتی که طی سه ماه گذشته آغاز شد برخی از چهرهها و شخصیتها صحبت از گفتوگو به میان آوردند. در حالی که نه فقط چهرهها و شخصیتهایی که در حاکمیت نیستند بلکه بعضا مقاماتی نیز از گفتوگو صحبت کردهاند. اما واقعیت امر بر این است که تاکنون هیچ علامت و نشانهای وجود ندارد که مبین آن باشد که راهحلی به نام راه میانه وجود دارد.
لذا راه میانه در حقیقت یک خوشبینی و امیدواری بیشتر نیست. واقعیت امر بر آن است که برخی بهخصوص چهرهها و شخصیتهای تندروتر هرگونه انعطاف در رفتارشان را مترادف با عقبنشینی میدانند. بنابراین اگر هم بهفرض برخی از مقامات و چهرهها با اتخاذ راه میانه با گفتوگو و ایجاد دیالوگ موافق باشند نگران هستند که موافقت و تمایل آنها به گفتوگو به مثابه تسلیم و عقبنشینی گرفته شود و در نتیجه مخالفین خود را پیروز احساس کنند. لذا بجز موارد محدود که از گفتوگو و دیالوگ صحبت شده بقیه اظهار نظرها یا اساسا به گونهای بوده که در کشور هیچ بحرانی وجود ندارد و همه چیز عادی است و ما در شرایط قبل از این تحولات به سر میبریم و یا اینکه بر عکس در حقیقت با توپ و تشر صحبت کردهاند و غیر مستقیم گفتهاند اهل عقبنشینی نیستند. نکته دومی که مبین آن است که راه میانه در حقیقت بنبست است و بسته شده این است که در عمل بجز برخی رفتارهای غیر سازنده هیچ رفتاری دیده نمیشود. در نهایت نتیجه نیز آن شده که بدون آنکه امیدی به حل آن و آینده آن باشد همچنان ادامه پیدا کرده است. چرا که گام اول را باید حاکمیت و دولت بردارد. لذا بدون اینکه هیچ تغییری بهوجود نیاید و هیچ اقدام موثری از جانب حاکمیت صورت نگیرد این سوال ساده پیش میآید که این اعتراضات و بروز نارضایتیها و به تبع آن مسائل پس از آن بهخاطر چه بوده است؟ بنابر این اگر قرار باشد که راهحلی وجود داشته باشد چه اسم آن میانهروی، گفتوگو، مصالحه یا هر نام دیگری باشد مستلزم آن است که گام نخست از سوی دولت و مجموعه حاکمیت برداشته شود. منتهی مادام که دولت و مجموعه حاکمیت صورت مساله را قبول ندارد. یعنی قبول ندارند که نارضایتی وجود دارد، این نارضایتیهایی وجود دارد. سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و موفقیتی حاصل نشده و بدیهیترین واقعیتها نیز پذیرفته نشود هیچ امیدی به تغییر و تحول و پیشرفت نمیتواند وجود داشته باشد. آنچه که مسلم است امروز جامعه با مشکلاتی روبهرو است و محسوسترین این مشکلات که به چشم میآید در زندگی و معیشت مردم اثر گذاشته مشکلات اقتصادی است. مشکلاتی که بخشی از اعتراضها و نارضایتیها به دلیل عدم موفقیت و عملکرد درست در این حوزه بوده است. بر عکس اینکه رئیسجمهور و دولتمردان بارها وعدههای اقتصادی پر رنگ و لعابی را مطرح کردند و از حل مشکلات اقتصادی جامعه گفتند امروز میبینیم که شرایط به مراتب از گذشته سختتر شده است. لذا اگر میخواهند شرایط مقداری تغییر یافته و رو به بهبود برود باید در روندها و عملکردهای خود تجدید نظر کنند و از نخبگان و برنامههای درستتر و دقیقتر برای حل مشکلات موجود استفاده کنند.
لذا راه میانه در حقیقت یک خوشبینی و امیدواری بیشتر نیست. واقعیت امر بر آن است که برخی بهخصوص چهرهها و شخصیتهای تندروتر هرگونه انعطاف در رفتارشان را مترادف با عقبنشینی میدانند. بنابراین اگر هم بهفرض برخی از مقامات و چهرهها با اتخاذ راه میانه با گفتوگو و ایجاد دیالوگ موافق باشند نگران هستند که موافقت و تمایل آنها به گفتوگو به مثابه تسلیم و عقبنشینی گرفته شود و در نتیجه مخالفین خود را پیروز احساس کنند. لذا بجز موارد محدود که از گفتوگو و دیالوگ صحبت شده بقیه اظهار نظرها یا اساسا به گونهای بوده که در کشور هیچ بحرانی وجود ندارد و همه چیز عادی است و ما در شرایط قبل از این تحولات به سر میبریم و یا اینکه بر عکس در حقیقت با توپ و تشر صحبت کردهاند و غیر مستقیم گفتهاند اهل عقبنشینی نیستند. نکته دومی که مبین آن است که راه میانه در حقیقت بنبست است و بسته شده این است که در عمل بجز برخی رفتارهای غیر سازنده هیچ رفتاری دیده نمیشود. در نهایت نتیجه نیز آن شده که بدون آنکه امیدی به حل آن و آینده آن باشد همچنان ادامه پیدا کرده است. چرا که گام اول را باید حاکمیت و دولت بردارد. لذا بدون اینکه هیچ تغییری بهوجود نیاید و هیچ اقدام موثری از جانب حاکمیت صورت نگیرد این سوال ساده پیش میآید که این اعتراضات و بروز نارضایتیها و به تبع آن مسائل پس از آن بهخاطر چه بوده است؟ بنابر این اگر قرار باشد که راهحلی وجود داشته باشد چه اسم آن میانهروی، گفتوگو، مصالحه یا هر نام دیگری باشد مستلزم آن است که گام نخست از سوی دولت و مجموعه حاکمیت برداشته شود. منتهی مادام که دولت و مجموعه حاکمیت صورت مساله را قبول ندارد. یعنی قبول ندارند که نارضایتی وجود دارد، این نارضایتیهایی وجود دارد. سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است و موفقیتی حاصل نشده و بدیهیترین واقعیتها نیز پذیرفته نشود هیچ امیدی به تغییر و تحول و پیشرفت نمیتواند وجود داشته باشد. آنچه که مسلم است امروز جامعه با مشکلاتی روبهرو است و محسوسترین این مشکلات که به چشم میآید در زندگی و معیشت مردم اثر گذاشته مشکلات اقتصادی است. مشکلاتی که بخشی از اعتراضها و نارضایتیها به دلیل عدم موفقیت و عملکرد درست در این حوزه بوده است. بر عکس اینکه رئیسجمهور و دولتمردان بارها وعدههای اقتصادی پر رنگ و لعابی را مطرح کردند و از حل مشکلات اقتصادی جامعه گفتند امروز میبینیم که شرایط به مراتب از گذشته سختتر شده است. لذا اگر میخواهند شرایط مقداری تغییر یافته و رو به بهبود برود باید در روندها و عملکردهای خود تجدید نظر کنند و از نخبگان و برنامههای درستتر و دقیقتر برای حل مشکلات موجود استفاده کنند.