گروه اقتصادی:سرمایهگذاری برای افزایش توسعه و بهرهوریهای مالی در تمامی کشورها موردنیاز است. بهطور کلی هر کاری که باعث شود دارایی سرمایهگذاریشده نسبت به قبل رشد داشته باشد یا بهعبارتی به ارزش آن خارج از تاثیرات تورمی بیفزاید، نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود. حال موضوعی که اهمیت بالایی در اقتصادهایی مشابه ایران که با تورم دستوپنجه نرم میکنند و تحتفشار عوامل بسیاری مانند تحریم و نقصان سیاستگذاریهای اقتصادی و غیراقتصادی قراردارند، این است که سرمایهگذاری توسط اشخاص حقیقی یا حقوقی باید با آگاهی کامل و درست همراه باشد، زیرا هرگونه سرمایهگذاری در بازارهای مالی در کنار سود، زیانهای قابلتوجهی را در صورت نبود آگاهی و ندانستن ریسکهای بازار بههمراه دارد.
دنیای اقتصاد، باید توجه داشت سرمایهگذاری زمانی اثربخش است که در مدتزمان خاصی با علم و تجربه انجام شود تا بالاترین بهرهوری را حاصل کند. به این ترتیب هرگونه سرمایهگذاری همواره دارای دو مولفه ریسک و بازدهی است، بنابراین سرمایهگذاران در تمامی بازارها همواره با انواع ریسک روبهرو هستند. با توجه به این موضوع بورس اوراقبهادار تهران نیز مانند تمامی بازارهای دارایی و قابل سرمایهگذاری از ریسکهای متعدد سیستماتیک و غیرسیستماتیک برخوردار است.
اهمیت سرمایهگذاری برای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که آن را به یکی از اهرمهای قوی برای رسیدن به توسعه تبدیل کردهاست؛ اما باید بهیاد داشت که به همان میزان که توجه به این امر میتواند باعث شود اقتصاد رشد یابد و شکوفا شود، توجهنکردن به آن میتواند موجب شود افت اقتصادی رقم بخورد؛ بنابراین باید گفت رشد اقتصادی و رشد سطح رفاه عمومی، در بلندمدت بدون توجه به سرمایهگذاری و عوامل مهم موثر موجود در محیط آن ممکن نیست.
مطالعه دقیق تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری و عوامل مهم در محیط فعالیت سرمایهگذاران میتواند از یک طرف موجب شود حجم نقدینگیهای سرگردان و تورم کاهش یافته، اشتغال افزایش یابد و از طرف دیگر، باعث شود مدیریت بهتر شده، ثروت سرمایهگذاران زیاد شود. باتوجه به اینکه رابطه ریسک و بازده در بورس اوراقبهادار و رفتار سهام و سهامدار در مقابل عوامل ریسک، همواره از موضوعات موردبحث در حوزه مالی است، سرمایهگذاران نیز بهمنظور حفظ ارزش سبد داراییهای خود بهدنبال شناسایی عوامل ریسکی و بهتبع آن میزان تاثیرپذیری بازدهی سهام هستند. بنابراین از جمله ریسکهایی که بورس را به نوبه خود تحتفشار و تغییر و تحول قرار میدهد، ریسکهای سیستماتیک است. این دسته از مخاطرات را میتوان به شرایط اقتصادی کشور (تورم و سیاستهای پولی و مالی) و همچنین شرایط غیراقتصادی که شامل شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی و بینالمللی است تقسیم کرد، بهطوریکه قیمت سهام شرکتهایی که در بورس هستند با تغییر و تحولات اقتصادی یا بهعبارتی افت ارزش پول ملی و افزایش نرخ تورم دستخوش تغییراتی از قبیل جهشهای ناگهانی قیمتها میشوند. این موضوع در ظاهر میتواند به نفع سهامداران یا در کل برای بورس باشد، اما در واقعیت رشد بیرویه قیمتها آنهم بهطور ناگهانی میتواند سرمایههای سرگردان مردمی را در مقاطع کوتاه راهی بازار کند که این امر بدون توجه به میزان بازدهی سهام و شرایطی که باعث ایجاد روند صعودی شده، توانایی ایجاد رکود بالقوهای را دارد، بهطوریکه پس از آرامشدن تب و تاب صعودی و هیجانات در بازار، قیمتها با اصلاحات شدید روبهرو خواهند شد. به این ترتیب وجود چنین مخاطراتی آنهم بدونآگاهی، نسبت ریسک به بازدهی موردنظر سرمایهگذاران را افزایش میدهد. بهعبارتی این امکان وجود دارد که سرمایهگذاران در بورس با توجه به چنین شرایط تورمی که یکی از ریسکهای سیستماتیک است، سودهای مقطعی زیادی را بهدست آورند، اما پس از گذشت بازه زمانی کوتاهی افتهای پیاپی در بازار حاکم شود. از اینرو برای مقابله با چنین ریسکهایی یا بهحداقلرساندن آنها نیاز است که سطح آگاهی سرمایهگذاری در بورس درمیان سرمایهگذاران افزایش یابد یا سیاستگذاریها در این بازار بهنوعی اتخاذ شود که چنین خطراتی را که در اقتصاد کلان شناور است، تا حد امکان کاهش دهد.
سریهای خطرپذیری در بورس
یکی دیگر از ریسکهای بازار سرمایه، ریسک نرخ سود است که اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری وجود داشته باشد، این نوع ریسک مطرح میشود. ریسک ناشی از نرخ سود مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری میشود. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراقبدهی بیشتر اثر میگذارد. نوسانهای نرخ سود سپرده یا اوراق مشارکت میتواند بر تمامی بازارهای مالی و حتی فیزیکی اثرگذار باشد. علاو بر این نیز نوع دیگری از ریسک وجود دارد که تحتعنوان ریسک مالی شناخته میشود. ریسک مالی، یکی دیگر از انواع ریسکهای بازار سرمایه است که شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحتعنوان تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. همچنین ریسک نقدشوندگی از دیگر انواع ریسکها است. دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالایی دارد. اگر دارایی بهراحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است.
هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن روانتر باشد، این ریسک در آن کمرنگتر است. این دو ریسک در بورس تهران در حوزه معاملات سهام نیز دیده میشود؛ بهطوریکه در صورت نبود اطلاعات کافی در خرید سهام توسط سرمایهگذار و راهیشدن پول حقیقی به سهامی که صرفا از روند خوش خط و خالی برخوردار است، میتواند به دلیل پایینبودن ضریب نقدشوندگی در آن سهم، پول بلوکه شود و سرمایهگذار نتواند در زمانهای موردنظر از سهم خارجشود و نقدینگی خود را راهی دیگر سهمها کند. یکی دیگر از ریسکهای بسیار تاثیرگذار بر روند بازار سهام نرخ ارز است. ریسک نرخ ارز نیز در مورد شرکتهای وارداتمحور، بسیار بااهمیت است. اگر شرکتی، عمده مواد اولیه خود را وارد کند، با نوسانهای نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سوددهی شرکت کاسته میشود و نتیجه نهایی، عدمرغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. این موضوع در شرکتهای صادراتمحور روند عکسی را دنبال میکند؛ بهطوریکه با افزایش نرخ ارز علاوهبر بهبود عملکرد مالی شرکت، بهدلیل بزرگبودن اکثر این شرکتهای صادراتی و شاخصسازبودن آنها، نگاه بسیاری از سهامداران را به خود جذب میکنند و باعث ایجاد حرکت گلهای در سهمهای انگشتشمار میشود. همین امر نقدشوندگی دیگر سهام موجود در بورس را تا حدود زیادی تحتالشعاع قرار میدهد و تغییرات تند و تیز قیمت سهام دلاری را در پی خواهد داشت. ریسکهای دیگری مانند ریسک احساسی و شخصی که در دسته غیرسیستماتیک قرار میگیرد نیز در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران بسیار تاثیرگذار است. بهطور کلی وجود ریسک در بازارهای مالی و بهویژه بورس کاملا طبیعی است و با آگاهی کامل و نگاه کلان میتوان این میزان از ریسکها را به حداقل رساند.
دنیای اقتصاد، باید توجه داشت سرمایهگذاری زمانی اثربخش است که در مدتزمان خاصی با علم و تجربه انجام شود تا بالاترین بهرهوری را حاصل کند. به این ترتیب هرگونه سرمایهگذاری همواره دارای دو مولفه ریسک و بازدهی است، بنابراین سرمایهگذاران در تمامی بازارها همواره با انواع ریسک روبهرو هستند. با توجه به این موضوع بورس اوراقبهادار تهران نیز مانند تمامی بازارهای دارایی و قابل سرمایهگذاری از ریسکهای متعدد سیستماتیک و غیرسیستماتیک برخوردار است.
اهمیت سرمایهگذاری برای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی به اندازهای است که آن را به یکی از اهرمهای قوی برای رسیدن به توسعه تبدیل کردهاست؛ اما باید بهیاد داشت که به همان میزان که توجه به این امر میتواند باعث شود اقتصاد رشد یابد و شکوفا شود، توجهنکردن به آن میتواند موجب شود افت اقتصادی رقم بخورد؛ بنابراین باید گفت رشد اقتصادی و رشد سطح رفاه عمومی، در بلندمدت بدون توجه به سرمایهگذاری و عوامل مهم موثر موجود در محیط آن ممکن نیست.
مطالعه دقیق تجزیه و تحلیل سرمایهگذاری و عوامل مهم در محیط فعالیت سرمایهگذاران میتواند از یک طرف موجب شود حجم نقدینگیهای سرگردان و تورم کاهش یافته، اشتغال افزایش یابد و از طرف دیگر، باعث شود مدیریت بهتر شده، ثروت سرمایهگذاران زیاد شود. باتوجه به اینکه رابطه ریسک و بازده در بورس اوراقبهادار و رفتار سهام و سهامدار در مقابل عوامل ریسک، همواره از موضوعات موردبحث در حوزه مالی است، سرمایهگذاران نیز بهمنظور حفظ ارزش سبد داراییهای خود بهدنبال شناسایی عوامل ریسکی و بهتبع آن میزان تاثیرپذیری بازدهی سهام هستند. بنابراین از جمله ریسکهایی که بورس را به نوبه خود تحتفشار و تغییر و تحول قرار میدهد، ریسکهای سیستماتیک است. این دسته از مخاطرات را میتوان به شرایط اقتصادی کشور (تورم و سیاستهای پولی و مالی) و همچنین شرایط غیراقتصادی که شامل شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داخلی و بینالمللی است تقسیم کرد، بهطوریکه قیمت سهام شرکتهایی که در بورس هستند با تغییر و تحولات اقتصادی یا بهعبارتی افت ارزش پول ملی و افزایش نرخ تورم دستخوش تغییراتی از قبیل جهشهای ناگهانی قیمتها میشوند. این موضوع در ظاهر میتواند به نفع سهامداران یا در کل برای بورس باشد، اما در واقعیت رشد بیرویه قیمتها آنهم بهطور ناگهانی میتواند سرمایههای سرگردان مردمی را در مقاطع کوتاه راهی بازار کند که این امر بدون توجه به میزان بازدهی سهام و شرایطی که باعث ایجاد روند صعودی شده، توانایی ایجاد رکود بالقوهای را دارد، بهطوریکه پس از آرامشدن تب و تاب صعودی و هیجانات در بازار، قیمتها با اصلاحات شدید روبهرو خواهند شد. به این ترتیب وجود چنین مخاطراتی آنهم بدونآگاهی، نسبت ریسک به بازدهی موردنظر سرمایهگذاران را افزایش میدهد. بهعبارتی این امکان وجود دارد که سرمایهگذاران در بورس با توجه به چنین شرایط تورمی که یکی از ریسکهای سیستماتیک است، سودهای مقطعی زیادی را بهدست آورند، اما پس از گذشت بازه زمانی کوتاهی افتهای پیاپی در بازار حاکم شود. از اینرو برای مقابله با چنین ریسکهایی یا بهحداقلرساندن آنها نیاز است که سطح آگاهی سرمایهگذاری در بورس درمیان سرمایهگذاران افزایش یابد یا سیاستگذاریها در این بازار بهنوعی اتخاذ شود که چنین خطراتی را که در اقتصاد کلان شناور است، تا حد امکان کاهش دهد.
سریهای خطرپذیری در بورس
یکی دیگر از ریسکهای بازار سرمایه، ریسک نرخ سود است که اگر چند گزینه برای سرمایهگذاری وجود داشته باشد، این نوع ریسک مطرح میشود. ریسک ناشی از نرخ سود مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایهگذاری میشود. این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراقبدهی بیشتر اثر میگذارد. نوسانهای نرخ سود سپرده یا اوراق مشارکت میتواند بر تمامی بازارهای مالی و حتی فیزیکی اثرگذار باشد. علاو بر این نیز نوع دیگری از ریسک وجود دارد که تحتعنوان ریسک مالی شناخته میشود. ریسک مالی، یکی دیگر از انواع ریسکهای بازار سرمایه است که شرکتها در صورتهای مالی خود بخشی تحتعنوان تسهیلات و تعهدات مالی دارند. هرچه تعهدات مالی شرکت و وامهای دریافتی بیشتر باشد، توان شرکت جهت توسعه و گسترش و افزایش سوددهی کاهش مییابد. همچنین ریسک نقدشوندگی از دیگر انواع ریسکها است. دارایی مطلوب، دارایی است که قدرت نقدشوندگی بالایی دارد. اگر دارایی بهراحتی فروش نرود، صاحب آن دارایی، با ریسک نقدشوندگی مواجه است.
هرچه سرعت خرید و فروش سهمی بیشتر باشد و معاملات آن روانتر باشد، این ریسک در آن کمرنگتر است. این دو ریسک در بورس تهران در حوزه معاملات سهام نیز دیده میشود؛ بهطوریکه در صورت نبود اطلاعات کافی در خرید سهام توسط سرمایهگذار و راهیشدن پول حقیقی به سهامی که صرفا از روند خوش خط و خالی برخوردار است، میتواند به دلیل پایینبودن ضریب نقدشوندگی در آن سهم، پول بلوکه شود و سرمایهگذار نتواند در زمانهای موردنظر از سهم خارجشود و نقدینگی خود را راهی دیگر سهمها کند. یکی دیگر از ریسکهای بسیار تاثیرگذار بر روند بازار سهام نرخ ارز است. ریسک نرخ ارز نیز در مورد شرکتهای وارداتمحور، بسیار بااهمیت است. اگر شرکتی، عمده مواد اولیه خود را وارد کند، با نوسانهای نرخ ارز، درگیر چالش ریسک نرخ ارز خواهد شد و هزینه زیادی را متحمل میشود. با رشد هزینهها، سوددهی شرکت کاسته میشود و نتیجه نهایی، عدمرغبت سرمایهگذاران به خرید شرکت مذکور است. این موضوع در شرکتهای صادراتمحور روند عکسی را دنبال میکند؛ بهطوریکه با افزایش نرخ ارز علاوهبر بهبود عملکرد مالی شرکت، بهدلیل بزرگبودن اکثر این شرکتهای صادراتی و شاخصسازبودن آنها، نگاه بسیاری از سهامداران را به خود جذب میکنند و باعث ایجاد حرکت گلهای در سهمهای انگشتشمار میشود. همین امر نقدشوندگی دیگر سهام موجود در بورس را تا حدود زیادی تحتالشعاع قرار میدهد و تغییرات تند و تیز قیمت سهام دلاری را در پی خواهد داشت. ریسکهای دیگری مانند ریسک احساسی و شخصی که در دسته غیرسیستماتیک قرار میگیرد نیز در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران بسیار تاثیرگذار است. بهطور کلی وجود ریسک در بازارهای مالی و بهویژه بورس کاملا طبیعی است و با آگاهی کامل و نگاه کلان میتوان این میزان از ریسکها را به حداقل رساند.