گروه سیاسی: دوره اقدام انفرادی در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده به پایان رسیده است. دولت جو بایدن، رییسجمهور ایالات متحده از همان نخستین هفتههای حضور در قدرت در ژانویه ۲۰۲۱ تلاش کرد سیاست حرکت انفرادی و کاملا مستقل واشنگتن در قبال تهران را که در دوره چهارساله دونالد ترامپ باب شده بود تغییر بدهد.
روزنامه اعتماد؛ خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی و تعریف سیاست فشار حداکثری علیه تهران منجر به تخریب یک توافق چندجانبه با تهران شد که نه تنها کشورهای غربی بلکه چین و روسیه هم برای حصول آن سالها وقت و انرژی صرف کرده بودند. مجموع سیاستهای دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی که پرونده ایران یکی از شاخههای آن بود ایالاتمتحده را گرفتار انزوای بیسابقه در سطح بینالمللی کرده بود. تصویر ترامپ تنها در جلسه شورای امنیت با محوریت فعالیتهای هستهای و منطقهای ایران در حالی که دستان متحدان سنتی آمریکا در اروپا هم به نشانه حمایت از او بالا نرفت صحنه بیسابقهای در تاریخ معاصر همکاریهای فراآتلانتیک آمریکا و اروپا به حساب میآمد.
جو بایدن در شرایطی بر کرسی ریاستجمهوری کشورش تکیه زد که آمریکا و اروپا از هم دور شده و متحدان منطقهای واشنگتن در غرب آسیا هم به مدد معاملههای اقتصادی-سیاسی با ترامپ رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی منطقهای را در پیش گرفته و سطح تخاصم در منطقه نه تنها میان رقبایی، چون عربستان سعودی و ایران بلکه در جمع شورای همکاری خلیجفارس هم بالا رفته بود.
در چنین شرایطی، ترمیم رابطه آمریکا با کشورهای اروپایی و اصلاح رویکرد واشنگتن نسبت به تحولات جاری در غرب آسیا به اولویتهای نخست دولت جو بایدن تبدیل شدند.
در میان پروندههای بیشمار قرار گرفته روی میز همکاریهای مشترک آمریکا و اروپا، برجام از حیث تاثیر آن بر امنیت بینالملل و کمک به برقراری ثبات سیاسی و اقتصادی در منطقه غرب آسیا مهمترین مورد به حساب میآمد.
رویکرد دولت جو بایدن برای بازگشت به اجرای برجام که در تناقض با سیاست ترامپ در خروج از این توافق بود به حلقه اتصال مجدد اروپا و آمریکا در پرونده ایران تبدیل شد. اگر ترامپ به بهانه ناکافی بودن برجام و ضرورت مذاکرات جامع و فراگیر با ایران که در برگیرنده تمام موارد مورد اختلاف با تهران باشد از این توافق خارج شده بود، جانشین او در ضرورت احیای برجام به عنوان گام نخست و پیگیری ضرورت گفتگو با تهران در سایر پروندههای اختلافی از فعالیتهای منطقهای تهران یا توانمندی موشکی آن در گامهای بعدی با اروپا اتفاق نظر داشت.
مذاکرات مستقیم ایران و ۱+۴ و غیرمستقیم تهران و واشنگتن که رسما از بهار ۱۴۰۰ آغاز شد در خرداد همان سال به دلیل تغییر دولت در ایران متوقف شد و علی باقری، رییس جدید هیات مذاکرهکننده ایران شش ماه بعد یعنی در آذرماه ۱۴۰۰ به پای میز مذاکره بازگشت. این وقفه زمانی عملا به فرصتی برای نزدیک شدن دیدگاههای تروییکای اروپایی و آمریکا به یکدیگر تبدیل شد و البته از بد حادثه هنوز چندهفته از آغاز دوباره رایزنیها در وین برای احیای برجام نگذشته بود که تجاوز نظامی روسیه به اوکراین مهرههای شطرنج را باز هم جابهجا کرد.
در این جابهجایی همصدایی اروپا و آمریکا بیش از پیش شد و اتهام همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین که از سوی غرب طرح و از جانب تهران تکذیب شده بود عملا به قرار گرفتن تهران در جبهه مسکو و مقابل اروپا و آمریکا منتهی شد. در کنار این تحولات بینالمللی، آغاز اعتراضها و ناآرامیهای داخلی در ایران در شهریور ماه ۱۴۰۱ به محور جدیدی برای رویکرد ضدایرانی واحد غرب در برابر تهران تبدیل شد.
مجموع این تحولات باعث شد تا اعمال سیاست فشار حداکثری که روزگاری تنها مجری آن ایالاتمتحده بود به رویکرد واحد اروپا و آمریکا در قبال تهران تبدیل شود. هدف اصلی این رویکرد هم تضعیف هرچه بیشتر تهران با ابزار منزویسازی سیاسی و تهدیدانگاری امنیتی به موازات تداوم و تشدید فشار اقتصادی بود.
تلاش واشنگتن برای اتخاذ رویکرد واحد در مقابل تهران تنها به جلب نظر کشورهای اروپایی محدود نشد و ایالات متحده همزمان به سمت جذب دوستان منطقهای ایران و همگام کردن متحدان منطقهای خود هم رفت. البته سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا با احتیاط بیشتری از بیم اقدامهای واکنشی ایران یا متحدانش پیادهسازی شد.
آنچه در غرب آسیا به کمک سیاست واشنگتن آمد تغییر فرمان در امارات متحده عربی و پس از آن عربستان سعودی برای کنار گذاشتن سیاستهای تهاجمی و حرکت به سمت ترمیم روابط در گعده کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خصوص شورای همکاری بود. در سایه این تغییر فرمانها بود که آشتی امارات و عربستان سعودی با قطر رخ داد، عراق و عربستان سعودی تلاش کردند از فاصله شکلگرفته میان خود کم کنند و البته تنشزدایی از رابطه با دولت بشار اسد در سوریه هم به یک سرفصل مهم در سیاستهای منطقهای کشورهای عربی این منطقه تبدیل شد. به مجموعه این تحولات باید عادیسازی رابطه دیپلماتیک میان اسراییل با کشورهای عربی را هم اضافه کرد.
میتوان گفت که پیرامون ایران تلاشها برای کاستن از اختلافهایی که برای تهران فرصتسازی کرده بود با کمترین ادبیات تهاجمی و تحریککننده پیگیری و اجرا شد. رقبای منطقهای ایران، چون عربستان سعودی در سطح نخست و امارات متحده عربی که در دورهای بازوی اجرایی سیاستهای ضدایرانی ریاض شده بود با هوشمندی فاصله خود با موضعگیریهای تند پیرامون تحولات داخلی ایران یا همراهی تهران با مسکو در جنگ اوکراین را حفظ کرده و ترجیح دادند مسوولیت تعریف و اجرای سیاست فشار حداکثری بر تهران و دست و پنجه نرم کردن با تبعات آن را به اروپا و آمریکا واگذار کنند. در حاشیه این تحولات درون منطقهای اروپاییها هم در هماهنگی با آمریکا سهم بیشتری را در معادلات امنیتی و اقتصادی منطقه غرب آسیا به خود اختصاص دادند. از تلاشهای فرانسه برای کمک به دولت عراق در دورخیز برای کاستن از وابستگی به ایران به خصوص در حوزه حیاتی انرژی تا بازگشت علنی به مانورهای نظامی مشترک با آمریکا و کشورهای عربی منطقه که در حقیقت پیامی واحد به ایران محسوب میشوند.
ایالات متحده از این اجماعسازی مقابل ایران چه هدفی را دنبال میکند؟ مذاکرات احیای برجام در کجای این معادله قرار گرفته است؟ هرچند که مقامهای تروییکای اروپایی در سطح نخست و مقامهای آمریکایی در سطوح بعدی ادعا میکنند که احیای برجام در اولویت آنها نیست، اما این واقعیت بر همه محرز است که با وجود تمام اختلافها میان ایران، تروییکای اروپایی و آمریکا هر سه درباره یک نکته اتفاقنظر دارند: برجام جایگزین ندارد و تنها جایگزین آن تشدید تنش خواهد بود؛ لذا احیای برجام بهرغم همه اختلافهای غیربرجامی میان ایران و غرب همچنان در دستور کار تمام طرفها قرار دارد، اما طرف غربی همراستا با اراده سیاسی برای خارج کردن توافق از اغما به منظور مدیریت تنش با تهران در حوزه هستهای، نقشه دیگری هم در سر دارد که طرف ایرانی نیز نسبت به آن ناآگاه نیست.
مختصات این نقشه چیست؟ احیای برجام و کنترل برنامه هستهای ایران، اما حفظ فشار بر تهران در سایر حوزهها به مدد اجماعسازی در غرب و پیرامون ایران. هدف نهایی این نقشه با برداشته شدن چند گام متوالی تامین خواهد شد: ۱. مدیریت تنش با ایران با احیای برجام، ۲. محدودسازی قدرت ایران در منطقه با ابزاهای تقویت حضور اسراییل در پیرامون ایران، کمک به کاهش وابستگی کشورهایی، چون سوریه در سطح نخست یا عراق در سطح دوم به ایران، بازگرداندن اتحاد به جبهه کشورهای عربی منطقه ۳. تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی اروپا و آمریکا با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس به منظور بالا بردن توان دفاعی آنها در برابر ایران.
در این فضا همزمان با شنیده شدن اخباری پیرامون تبادل پیامها میان ایران و آمریکا برای احیای برجام و تلاش جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای به وین بازگرداندن هیاتهای مذاکرهکننده به منظور حلوفصل اختلافهای باقیمانده شاهد افزایش رایزنیهای دیپلماتیک آمریکا و اروپا با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و عراق درباره ایران هستیم. تنها چندساعت پس از دیدار رابرت مالی با فواد حسین در واشنگتن، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان که به بروکسل سفر کرده با جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو کرد. دو طرف در این دیدار درمورد روابط عربستان و اتحادیه اروپا و همچنین درخصوص برنامه هستهای ایران و مذاکرات بینالمللی در این باره رایزنی کردند.
همزمان میانجیگرهایی، چون عمان و قطر هم تلاش میکنند با کاستن از اختلافها میان ایران و عربستان سعودی سطح مذاکرات برگزار شده میان دو طرف را بالا برده و دیداری میان وزرای خارجه دو کشور ترتیب دهند. برهمین اساس شاهد افزایش رایزنیها پیرامون پرونده یمن به عنوان اصلیترین سوژه اختلاف ایران و عربستان سعودی هستیم به گونهای که هفته گذشته مسقط، میزبان رایزنیها برای حلوفصل بحران یمن بود و علیاصغر خاجی، مشاور وزیرخارجه ایران دو روز پس از رایزنیهای وزیرخارجه سعودی در عمان به این کشور سفر کرد.
در میانه تلاشهای عراق برای برگزاری دور جدید مذاکرات میان ایران و عربستان سعودی راب مالی، نماینده ویژه دولت جو بایدن در امور ایران پس از دیدار با فواد حسین وزیر خارجه عراق در واشنگتن راهی عربستان سعودی شد تا با مقامهای سعودی نیز درباره ایران گفتگوهای حضوری تفصیلی داشته باشد.
وزارت امور خارجه عراق، فواد حسین و رابرت مالی درباره روند گفتگوها میان کشورهای ۱+۴ و آمریکا با ایران که در وین برگزار میشد، دلایل توقف آن و مواضع اروپا در این خصوص گفتگو کردند. در این دیدار فواد حسین به «تماس تلفنی روز شنبه خود از سوی حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران و گفتوگویی که میان آنها جریان داشته، اشاره کرده است.»
رابرت مالی پس از دیدار با وزیر خارجه عراق راهی عربستان سعودی شد. وزارت امور خارجه آمریکا، هیات این کشور به سرپرستی «رابرت مالی» ۱۳ تا ۱۶ ماه فوریه (۲۴ تا ۲۷ بهمنماه) به عربستان سعودی سفر کرده و با نمایندگانی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و دبیرخانه آن به منظور بحث درخصوص اولویتهای مشترک ازجمله دفاع یکپارچه هوایی، موشکی و امنیت دریایی، ایران و مبارزه با تروریسم دیدار خواهد کرد. علاوه بر رابرت مالی، کریستوفر لندبرگ، سرپرست هماهنگکننده مبارزه با تروریسم و سرپرست نماینده ویژه ایالات متحده در ائتلاف مبارزه با داعش و نیز معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور شبهجزیره عربستان حضور دارند.
به نظر میرسد که همزمان با شدت گرفتن دیپلماسی پنهان برای احیای برجام و تلاش میانجیگرها برای سرعت بخشیدن به حلوفصل بحران در یمن که دو مساله عادیسازی رابطه تهران و ریاض و ثبات امنیتی و اقتصادی در منطقه به آن گره خورده، دولت بایدن تلاش میکند با تماسهای دیپلماتیک مداوم با بازیگران منطقهای محتوای بسته رایزنیهای برجامی و غیربرجامی با ایران را بررسی و ذیل چارچوب نقشه کلان تعیینشده برای ایران در هر دو حوزه قرار دهد.
روزنامه اعتماد؛ خروج یکجانبه آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ میلادی و تعریف سیاست فشار حداکثری علیه تهران منجر به تخریب یک توافق چندجانبه با تهران شد که نه تنها کشورهای غربی بلکه چین و روسیه هم برای حصول آن سالها وقت و انرژی صرف کرده بودند. مجموع سیاستهای دونالد ترامپ در حوزه سیاست خارجی که پرونده ایران یکی از شاخههای آن بود ایالاتمتحده را گرفتار انزوای بیسابقه در سطح بینالمللی کرده بود. تصویر ترامپ تنها در جلسه شورای امنیت با محوریت فعالیتهای هستهای و منطقهای ایران در حالی که دستان متحدان سنتی آمریکا در اروپا هم به نشانه حمایت از او بالا نرفت صحنه بیسابقهای در تاریخ معاصر همکاریهای فراآتلانتیک آمریکا و اروپا به حساب میآمد.
جو بایدن در شرایطی بر کرسی ریاستجمهوری کشورش تکیه زد که آمریکا و اروپا از هم دور شده و متحدان منطقهای واشنگتن در غرب آسیا هم به مدد معاملههای اقتصادی-سیاسی با ترامپ رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی منطقهای را در پیش گرفته و سطح تخاصم در منطقه نه تنها میان رقبایی، چون عربستان سعودی و ایران بلکه در جمع شورای همکاری خلیجفارس هم بالا رفته بود.
در چنین شرایطی، ترمیم رابطه آمریکا با کشورهای اروپایی و اصلاح رویکرد واشنگتن نسبت به تحولات جاری در غرب آسیا به اولویتهای نخست دولت جو بایدن تبدیل شدند.
در میان پروندههای بیشمار قرار گرفته روی میز همکاریهای مشترک آمریکا و اروپا، برجام از حیث تاثیر آن بر امنیت بینالملل و کمک به برقراری ثبات سیاسی و اقتصادی در منطقه غرب آسیا مهمترین مورد به حساب میآمد.
رویکرد دولت جو بایدن برای بازگشت به اجرای برجام که در تناقض با سیاست ترامپ در خروج از این توافق بود به حلقه اتصال مجدد اروپا و آمریکا در پرونده ایران تبدیل شد. اگر ترامپ به بهانه ناکافی بودن برجام و ضرورت مذاکرات جامع و فراگیر با ایران که در برگیرنده تمام موارد مورد اختلاف با تهران باشد از این توافق خارج شده بود، جانشین او در ضرورت احیای برجام به عنوان گام نخست و پیگیری ضرورت گفتگو با تهران در سایر پروندههای اختلافی از فعالیتهای منطقهای تهران یا توانمندی موشکی آن در گامهای بعدی با اروپا اتفاق نظر داشت.
مذاکرات مستقیم ایران و ۱+۴ و غیرمستقیم تهران و واشنگتن که رسما از بهار ۱۴۰۰ آغاز شد در خرداد همان سال به دلیل تغییر دولت در ایران متوقف شد و علی باقری، رییس جدید هیات مذاکرهکننده ایران شش ماه بعد یعنی در آذرماه ۱۴۰۰ به پای میز مذاکره بازگشت. این وقفه زمانی عملا به فرصتی برای نزدیک شدن دیدگاههای تروییکای اروپایی و آمریکا به یکدیگر تبدیل شد و البته از بد حادثه هنوز چندهفته از آغاز دوباره رایزنیها در وین برای احیای برجام نگذشته بود که تجاوز نظامی روسیه به اوکراین مهرههای شطرنج را باز هم جابهجا کرد.
در این جابهجایی همصدایی اروپا و آمریکا بیش از پیش شد و اتهام همکاری ایران با روسیه در جنگ اوکراین که از سوی غرب طرح و از جانب تهران تکذیب شده بود عملا به قرار گرفتن تهران در جبهه مسکو و مقابل اروپا و آمریکا منتهی شد. در کنار این تحولات بینالمللی، آغاز اعتراضها و ناآرامیهای داخلی در ایران در شهریور ماه ۱۴۰۱ به محور جدیدی برای رویکرد ضدایرانی واحد غرب در برابر تهران تبدیل شد.
مجموع این تحولات باعث شد تا اعمال سیاست فشار حداکثری که روزگاری تنها مجری آن ایالاتمتحده بود به رویکرد واحد اروپا و آمریکا در قبال تهران تبدیل شود. هدف اصلی این رویکرد هم تضعیف هرچه بیشتر تهران با ابزار منزویسازی سیاسی و تهدیدانگاری امنیتی به موازات تداوم و تشدید فشار اقتصادی بود.
تلاش واشنگتن برای اتخاذ رویکرد واحد در مقابل تهران تنها به جلب نظر کشورهای اروپایی محدود نشد و ایالات متحده همزمان به سمت جذب دوستان منطقهای ایران و همگام کردن متحدان منطقهای خود هم رفت. البته سیاست آمریکا در منطقه غرب آسیا با احتیاط بیشتری از بیم اقدامهای واکنشی ایران یا متحدانش پیادهسازی شد.
آنچه در غرب آسیا به کمک سیاست واشنگتن آمد تغییر فرمان در امارات متحده عربی و پس از آن عربستان سعودی برای کنار گذاشتن سیاستهای تهاجمی و حرکت به سمت ترمیم روابط در گعده کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به خصوص شورای همکاری بود. در سایه این تغییر فرمانها بود که آشتی امارات و عربستان سعودی با قطر رخ داد، عراق و عربستان سعودی تلاش کردند از فاصله شکلگرفته میان خود کم کنند و البته تنشزدایی از رابطه با دولت بشار اسد در سوریه هم به یک سرفصل مهم در سیاستهای منطقهای کشورهای عربی این منطقه تبدیل شد. به مجموعه این تحولات باید عادیسازی رابطه دیپلماتیک میان اسراییل با کشورهای عربی را هم اضافه کرد.
میتوان گفت که پیرامون ایران تلاشها برای کاستن از اختلافهایی که برای تهران فرصتسازی کرده بود با کمترین ادبیات تهاجمی و تحریککننده پیگیری و اجرا شد. رقبای منطقهای ایران، چون عربستان سعودی در سطح نخست و امارات متحده عربی که در دورهای بازوی اجرایی سیاستهای ضدایرانی ریاض شده بود با هوشمندی فاصله خود با موضعگیریهای تند پیرامون تحولات داخلی ایران یا همراهی تهران با مسکو در جنگ اوکراین را حفظ کرده و ترجیح دادند مسوولیت تعریف و اجرای سیاست فشار حداکثری بر تهران و دست و پنجه نرم کردن با تبعات آن را به اروپا و آمریکا واگذار کنند. در حاشیه این تحولات درون منطقهای اروپاییها هم در هماهنگی با آمریکا سهم بیشتری را در معادلات امنیتی و اقتصادی منطقه غرب آسیا به خود اختصاص دادند. از تلاشهای فرانسه برای کمک به دولت عراق در دورخیز برای کاستن از وابستگی به ایران به خصوص در حوزه حیاتی انرژی تا بازگشت علنی به مانورهای نظامی مشترک با آمریکا و کشورهای عربی منطقه که در حقیقت پیامی واحد به ایران محسوب میشوند.
ایالات متحده از این اجماعسازی مقابل ایران چه هدفی را دنبال میکند؟ مذاکرات احیای برجام در کجای این معادله قرار گرفته است؟ هرچند که مقامهای تروییکای اروپایی در سطح نخست و مقامهای آمریکایی در سطوح بعدی ادعا میکنند که احیای برجام در اولویت آنها نیست، اما این واقعیت بر همه محرز است که با وجود تمام اختلافها میان ایران، تروییکای اروپایی و آمریکا هر سه درباره یک نکته اتفاقنظر دارند: برجام جایگزین ندارد و تنها جایگزین آن تشدید تنش خواهد بود؛ لذا احیای برجام بهرغم همه اختلافهای غیربرجامی میان ایران و غرب همچنان در دستور کار تمام طرفها قرار دارد، اما طرف غربی همراستا با اراده سیاسی برای خارج کردن توافق از اغما به منظور مدیریت تنش با تهران در حوزه هستهای، نقشه دیگری هم در سر دارد که طرف ایرانی نیز نسبت به آن ناآگاه نیست.
مختصات این نقشه چیست؟ احیای برجام و کنترل برنامه هستهای ایران، اما حفظ فشار بر تهران در سایر حوزهها به مدد اجماعسازی در غرب و پیرامون ایران. هدف نهایی این نقشه با برداشته شدن چند گام متوالی تامین خواهد شد: ۱. مدیریت تنش با ایران با احیای برجام، ۲. محدودسازی قدرت ایران در منطقه با ابزاهای تقویت حضور اسراییل در پیرامون ایران، کمک به کاهش وابستگی کشورهایی، چون سوریه در سطح نخست یا عراق در سطح دوم به ایران، بازگرداندن اتحاد به جبهه کشورهای عربی منطقه ۳. تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی اروپا و آمریکا با کشورهای عربی حوزه خلیجفارس به منظور بالا بردن توان دفاعی آنها در برابر ایران.
در این فضا همزمان با شنیده شدن اخباری پیرامون تبادل پیامها میان ایران و آمریکا برای احیای برجام و تلاش جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای به وین بازگرداندن هیاتهای مذاکرهکننده به منظور حلوفصل اختلافهای باقیمانده شاهد افزایش رایزنیهای دیپلماتیک آمریکا و اروپا با کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس و عراق درباره ایران هستیم. تنها چندساعت پس از دیدار رابرت مالی با فواد حسین در واشنگتن، فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان که به بروکسل سفر کرده با جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا دیدار و گفتگو کرد. دو طرف در این دیدار درمورد روابط عربستان و اتحادیه اروپا و همچنین درخصوص برنامه هستهای ایران و مذاکرات بینالمللی در این باره رایزنی کردند.
همزمان میانجیگرهایی، چون عمان و قطر هم تلاش میکنند با کاستن از اختلافها میان ایران و عربستان سعودی سطح مذاکرات برگزار شده میان دو طرف را بالا برده و دیداری میان وزرای خارجه دو کشور ترتیب دهند. برهمین اساس شاهد افزایش رایزنیها پیرامون پرونده یمن به عنوان اصلیترین سوژه اختلاف ایران و عربستان سعودی هستیم به گونهای که هفته گذشته مسقط، میزبان رایزنیها برای حلوفصل بحران یمن بود و علیاصغر خاجی، مشاور وزیرخارجه ایران دو روز پس از رایزنیهای وزیرخارجه سعودی در عمان به این کشور سفر کرد.
در میانه تلاشهای عراق برای برگزاری دور جدید مذاکرات میان ایران و عربستان سعودی راب مالی، نماینده ویژه دولت جو بایدن در امور ایران پس از دیدار با فواد حسین وزیر خارجه عراق در واشنگتن راهی عربستان سعودی شد تا با مقامهای سعودی نیز درباره ایران گفتگوهای حضوری تفصیلی داشته باشد.
وزارت امور خارجه عراق، فواد حسین و رابرت مالی درباره روند گفتگوها میان کشورهای ۱+۴ و آمریکا با ایران که در وین برگزار میشد، دلایل توقف آن و مواضع اروپا در این خصوص گفتگو کردند. در این دیدار فواد حسین به «تماس تلفنی روز شنبه خود از سوی حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه ایران و گفتوگویی که میان آنها جریان داشته، اشاره کرده است.»
رابرت مالی پس از دیدار با وزیر خارجه عراق راهی عربستان سعودی شد. وزارت امور خارجه آمریکا، هیات این کشور به سرپرستی «رابرت مالی» ۱۳ تا ۱۶ ماه فوریه (۲۴ تا ۲۷ بهمنماه) به عربستان سعودی سفر کرده و با نمایندگانی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و دبیرخانه آن به منظور بحث درخصوص اولویتهای مشترک ازجمله دفاع یکپارچه هوایی، موشکی و امنیت دریایی، ایران و مبارزه با تروریسم دیدار خواهد کرد. علاوه بر رابرت مالی، کریستوفر لندبرگ، سرپرست هماهنگکننده مبارزه با تروریسم و سرپرست نماینده ویژه ایالات متحده در ائتلاف مبارزه با داعش و نیز معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور شبهجزیره عربستان حضور دارند.
به نظر میرسد که همزمان با شدت گرفتن دیپلماسی پنهان برای احیای برجام و تلاش میانجیگرها برای سرعت بخشیدن به حلوفصل بحران در یمن که دو مساله عادیسازی رابطه تهران و ریاض و ثبات امنیتی و اقتصادی در منطقه به آن گره خورده، دولت بایدن تلاش میکند با تماسهای دیپلماتیک مداوم با بازیگران منطقهای محتوای بسته رایزنیهای برجامی و غیربرجامی با ایران را بررسی و ذیل چارچوب نقشه کلان تعیینشده برای ایران در هر دو حوزه قرار دهد.