رضا صادقیان
حضور دنبالهدار تورم در زندگی ایرانیان به ترتیبی بوده که مسئله تورم از مفهوم اقتصادی به زیست روزمره تغییر یافته است. تورم همیشه در تاروپود زیست شهروندان ایرانی حضور چشمگیر و غیرقابل کتمان داشته است. با توجه به آمارهای موجود تورم در برخی سالها کاهش یافته است، اما در مقایسه با سالهای قبل باز هم نقش تورم در زندگی مردم دارای نقش بیواسطه بوده و باعث شده قدرت خرید آنان در مقایسه با سالهای قبلتر کاهش پیدا کند.
بخش گستردهای از ذهنیت شکل گرفته در میان ایرانیان درباره مقایسه قیمتهای سال قبل، سالهای گذشته و بازگشت ذهنی به دهه قبل و قبلتر دقیقا به واسطه حضور تورم در زندگی آنان است. بنابراین؛ رفتار اقتصادی بسیاری از شهروندان ایران با توجه به حضور پیدرپی تورم در زندگی آنان قابل ارزیابی و درک است. برای اشاره به تورم در زندگی ایرانیان چندان نیازی به آمار و ارقام نیست، کافیست قیمت پنج قلم کالای غیر مرتبط با هم مانند آجر، جارو برقی، تیرآهن، یخچال و فرش ماشینی را با ۲۰ سال و حتی ۲ سال قبل مقایسه کنیم؛ لاجرم به این نتیجه میرسیم که تورم نقش گستردهای در زندگی مردمان ایران دارد. آفتهای تورم تنها در عدد و نمودارها باقی نمیماند و مهمتر از آن در زندگی مردم نقش اساسی را بازی میکند.
به عبارتی تورم ابتدا در حوزه فردی، خانوادگی و در نهایت در روابط اجتماعی تاثیرگذار خواهد بود. تورم ترس فردی را به اضطراب جمعی تبدیل میکند، برای سنجش این ادعا میتوان به گپ و گفت شهروندان با همدیگر و یا فروشندگان دقت کرد، گویی همه در حال به اشتراک گذاشتن ذهنیتی ترسان از امروز و آینده هستند. سرکشی روزانه شهروندان به سایتها و کانالهای اطلاعرسانی نرخ دلار، طلا، ارز، خودرو و جستجو برای کشف قیمت کالای خریداری شده دو سال قبل برگرفته از چنین وضعیتی است. تورم ذهن آرام را با آشفتگی روبرو میکند، چرا که چیزی به اسم عددهای ثابت و اندیشه کردن به نرخهای دیروز، امروز و فردا برای مخاطب باقی نمیگذارد.
تورم تاثیری به شدت منفی و غیرقابل دفاع حتی برای سیاسیون و صاحبان قدرت دارد. بدون شک هیچ سیاستمداری نمیتواند از تورم دفاع و یا درباره مزیتهای تورم افسار گسیخته در اقتصاد سخنرانی کند. طی نیم قرن گذشته کارنامه دولتها و چهرههای سیاسی در جهان قابل دفاع بوده که توانسته باشند نرخ تورم را یک رقمی و تعادل را به بازار بازگردانند؛ بیدلیل نیست که کارشناسان اقتصادی براساس همین تجربیات جهانی در حوزه اقتصاد کلان اعلام کردهاند: «عمر تورمهای دو رقمی سالهاست به پایان رسیده است». تورم تصمیمگیری برای آینده را به روزانه تبدیل میکند.
افق نگرش آدمی را کوتاه و کوتاهتر میکند. نکبت تورم جایی برای برنامهریزی و سیاستگذاری در حوزه خصوصی باقی نمیگذارد. تورم برای انسانی که دائم در حال مشاهده رشد قیمتهاست و از فرا رسیدن فردای خود واهمه دارد، امیدسوزان و نوید دهنده فقریست که در کمین است. تورم مروج بیاعتمادی میان انسانهاست. قول و وعدههای شفاهی با وجود تورم با معنای هیچ مترادف میشود. با وجود تورم تمام توافقها بیمعنا میشوند، چرا که خریدار و فروشنده بدون فکر کردن به تورم اقدام به خرید و فروش نمیکنند. تورم تکرار کلمه فقر و کوچک شدن سفرههاست. مهمترین نکته درباره تورم را میتوان به عادتواره تورم در زندگی ایرانیان دانست.
بازار ایران به دلیل تورم، همیشه کالایی را خریداری کرده و پس از مدتی با افزایش قیمتها آن را به فروش گذاشته است، در اینجا کسب سود با تورم همراه شده است و این همه برای اقتصادی که سودای شکوفایی و رسیدن به توسعهی پایدار را دارد، مسیر توسعه را بسیار دشوار ساخته است. وقت آن رسیده که دولت وقت سرعت قطار پیشرفت را کاهش و به جای آن سرعت تورم را با تمام توان کاهش بدهد.
حضور دنبالهدار تورم در زندگی ایرانیان به ترتیبی بوده که مسئله تورم از مفهوم اقتصادی به زیست روزمره تغییر یافته است. تورم همیشه در تاروپود زیست شهروندان ایرانی حضور چشمگیر و غیرقابل کتمان داشته است. با توجه به آمارهای موجود تورم در برخی سالها کاهش یافته است، اما در مقایسه با سالهای قبل باز هم نقش تورم در زندگی مردم دارای نقش بیواسطه بوده و باعث شده قدرت خرید آنان در مقایسه با سالهای قبلتر کاهش پیدا کند.
بخش گستردهای از ذهنیت شکل گرفته در میان ایرانیان درباره مقایسه قیمتهای سال قبل، سالهای گذشته و بازگشت ذهنی به دهه قبل و قبلتر دقیقا به واسطه حضور تورم در زندگی آنان است. بنابراین؛ رفتار اقتصادی بسیاری از شهروندان ایران با توجه به حضور پیدرپی تورم در زندگی آنان قابل ارزیابی و درک است. برای اشاره به تورم در زندگی ایرانیان چندان نیازی به آمار و ارقام نیست، کافیست قیمت پنج قلم کالای غیر مرتبط با هم مانند آجر، جارو برقی، تیرآهن، یخچال و فرش ماشینی را با ۲۰ سال و حتی ۲ سال قبل مقایسه کنیم؛ لاجرم به این نتیجه میرسیم که تورم نقش گستردهای در زندگی مردمان ایران دارد. آفتهای تورم تنها در عدد و نمودارها باقی نمیماند و مهمتر از آن در زندگی مردم نقش اساسی را بازی میکند.
به عبارتی تورم ابتدا در حوزه فردی، خانوادگی و در نهایت در روابط اجتماعی تاثیرگذار خواهد بود. تورم ترس فردی را به اضطراب جمعی تبدیل میکند، برای سنجش این ادعا میتوان به گپ و گفت شهروندان با همدیگر و یا فروشندگان دقت کرد، گویی همه در حال به اشتراک گذاشتن ذهنیتی ترسان از امروز و آینده هستند. سرکشی روزانه شهروندان به سایتها و کانالهای اطلاعرسانی نرخ دلار، طلا، ارز، خودرو و جستجو برای کشف قیمت کالای خریداری شده دو سال قبل برگرفته از چنین وضعیتی است. تورم ذهن آرام را با آشفتگی روبرو میکند، چرا که چیزی به اسم عددهای ثابت و اندیشه کردن به نرخهای دیروز، امروز و فردا برای مخاطب باقی نمیگذارد.
تورم تاثیری به شدت منفی و غیرقابل دفاع حتی برای سیاسیون و صاحبان قدرت دارد. بدون شک هیچ سیاستمداری نمیتواند از تورم دفاع و یا درباره مزیتهای تورم افسار گسیخته در اقتصاد سخنرانی کند. طی نیم قرن گذشته کارنامه دولتها و چهرههای سیاسی در جهان قابل دفاع بوده که توانسته باشند نرخ تورم را یک رقمی و تعادل را به بازار بازگردانند؛ بیدلیل نیست که کارشناسان اقتصادی براساس همین تجربیات جهانی در حوزه اقتصاد کلان اعلام کردهاند: «عمر تورمهای دو رقمی سالهاست به پایان رسیده است». تورم تصمیمگیری برای آینده را به روزانه تبدیل میکند.
افق نگرش آدمی را کوتاه و کوتاهتر میکند. نکبت تورم جایی برای برنامهریزی و سیاستگذاری در حوزه خصوصی باقی نمیگذارد. تورم برای انسانی که دائم در حال مشاهده رشد قیمتهاست و از فرا رسیدن فردای خود واهمه دارد، امیدسوزان و نوید دهنده فقریست که در کمین است. تورم مروج بیاعتمادی میان انسانهاست. قول و وعدههای شفاهی با وجود تورم با معنای هیچ مترادف میشود. با وجود تورم تمام توافقها بیمعنا میشوند، چرا که خریدار و فروشنده بدون فکر کردن به تورم اقدام به خرید و فروش نمیکنند. تورم تکرار کلمه فقر و کوچک شدن سفرههاست. مهمترین نکته درباره تورم را میتوان به عادتواره تورم در زندگی ایرانیان دانست.
بازار ایران به دلیل تورم، همیشه کالایی را خریداری کرده و پس از مدتی با افزایش قیمتها آن را به فروش گذاشته است، در اینجا کسب سود با تورم همراه شده است و این همه برای اقتصادی که سودای شکوفایی و رسیدن به توسعهی پایدار را دارد، مسیر توسعه را بسیار دشوار ساخته است. وقت آن رسیده که دولت وقت سرعت قطار پیشرفت را کاهش و به جای آن سرعت تورم را با تمام توان کاهش بدهد.