گروه سیاسی: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود با عنوان سالی که نباید تکرار شود نوشت: ای کاش حکمرانان ما سیاست نرمشی که در هفتههای اخیر در پیش گرفتهاند را از اول سال ۱۴۰۱ اِعمال میکردند. خودداری از توسل به سیاست نرمش در امور داخلی و روابط منطقهای، زیانهای زیادی به کشور و مردم وارد کرد. در مسائل داخلی، باز گذاشتن مسیر اعتراضات و پذیرش خواستههای مشروع معترضین میتوانست از آنهمه تلفات جانی و مالی از دو طرف جلوگیری کند و در مسائل منطقهای، پیشقدم شدن برای حل مشکلات روابط با عربستان و امارات و بحرین میتوانست به گشایش اقتصادی برای کشورمان کمک نماید.
علاوه بر این، انتظار این بود که مسئولان نظام تلاش قابل قبولی برای احیاء برجام میکردند و در جنگ اوکراین اعلام بیطرفی مینمودند تا بهانهای به دست کشورهای اروپائی نمیدادند. چنین سیاستی میتوانست کشور را از بحران اقتصادی عبور دهد و مردم احساس آرامش کنند کمااینکه میتوانست مانع کاهش ارزش پول ملی شود و جلوی موج فزاینده و خطرناک مهاجرت را بگیرد.
در ماجرای پائیز ۱۴۰۱ مخالفین خارجنشین نظام عزمشان را برای براندازی جمهوری اسلامی جزم کرده بودند، ولی به دلایل مختلف نتوانستند به هدفشان برسند. مهمترین دلایل، یکی کوتاه بودن قد و قواره آنان است که هیچکدام مورد تایید مردم ایران نیستند. دلیل دیگر محتوای شعارها و سخنان آنان که در داخل نیز توسط عدهای تکرار میشد بود، شعارها و سخنانی که با فرهنگ مردم ایران فاصله زیادی داشت. دلیل سوم، اعلام براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط مخالفین بود که برای اکثریت قاطع مردم ایران قابل قبول نیست. مردم ایران در عین حال که از عملکرد دولت و مسئولین به ویژه در سیاست اقتصادی ناراضی هستند، به براندازی نظام جمهوری اسلامی فکر نمیکنند. میان نارضایتی از عملکرد مسئولین و پشت کردن به نظام تفاوت زیادی وجود دارد. اکثریت مردم ایران عملکرد مسئولین را قبول ندارند، ولی در عین حال که خواستار جایگزینی افراد توانمند به جای آنها هستند، مایل نیستند نظام جمهوری اسلامی جای خود را به یک نظام سیاسی دیگر بدهد.
البته همین مردم برای بقاء نظام جمهوری اسلامی ملاحظاتی هم دارند. یکی اینست که سیاستهای داخلی و خارجی از حالت انسداد خارج شوند و در داخل حقوق مردم در انتخابات، آزادی بیان، حق اعتراض و… در عمل به رسمیت شناخته شود و در سیاست خارجی روابط متوازن با شرق و غرب اصل و مبنا باشد.
ملاحظه دیگر، بازگشت به قانون اساسی است. پیشنهاد کسانی که از کنار گذاشتن قانون اساسی سخن میگویند، نه منطقی است و نه عملی. مردم ایران برای برپائی نظام جمهوری اسلامی جان و مال خود را فدا کردند و اگر به قانون اساسی این نظام به درستی عمل شود، این اقدام قطعاً کشور را پیشرفته و مردم را سعادتمند و مرفه خواهد کرد. مشکلاتی که اکنون داریم به دلیل عمل نکردن به قانون اساسی است. اگر نقصی هم در این قانون وجود دارد، چاره کار برطرف ساختن آنست نه عبور از آن و روی آوردن به قانون اساسی دیگر.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید به این نکته توجه کنند که برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، چارهای غیر از ایجاد تغییرات در سیاستهای خود ندارند. حوادث سال ۱۴۰۱ نشان داد نارضایتی از سیاستها و عملکردها زیاد است و مسئولان حتی برای ماندگاری خودشان هم که باشد چارهای غیر از ایجاد تغییرات در این سیاستها ندارند. هیچ ایرانی غیرتمندی دوست ندارد حوادث سال ۱۴۰۱ تکرار شود. همه دعا کنیم سال ۱۴۰۲ سال گشایش در تمام امور باشد.
علاوه بر این، انتظار این بود که مسئولان نظام تلاش قابل قبولی برای احیاء برجام میکردند و در جنگ اوکراین اعلام بیطرفی مینمودند تا بهانهای به دست کشورهای اروپائی نمیدادند. چنین سیاستی میتوانست کشور را از بحران اقتصادی عبور دهد و مردم احساس آرامش کنند کمااینکه میتوانست مانع کاهش ارزش پول ملی شود و جلوی موج فزاینده و خطرناک مهاجرت را بگیرد.
در ماجرای پائیز ۱۴۰۱ مخالفین خارجنشین نظام عزمشان را برای براندازی جمهوری اسلامی جزم کرده بودند، ولی به دلایل مختلف نتوانستند به هدفشان برسند. مهمترین دلایل، یکی کوتاه بودن قد و قواره آنان است که هیچکدام مورد تایید مردم ایران نیستند. دلیل دیگر محتوای شعارها و سخنان آنان که در داخل نیز توسط عدهای تکرار میشد بود، شعارها و سخنانی که با فرهنگ مردم ایران فاصله زیادی داشت. دلیل سوم، اعلام براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط مخالفین بود که برای اکثریت قاطع مردم ایران قابل قبول نیست. مردم ایران در عین حال که از عملکرد دولت و مسئولین به ویژه در سیاست اقتصادی ناراضی هستند، به براندازی نظام جمهوری اسلامی فکر نمیکنند. میان نارضایتی از عملکرد مسئولین و پشت کردن به نظام تفاوت زیادی وجود دارد. اکثریت مردم ایران عملکرد مسئولین را قبول ندارند، ولی در عین حال که خواستار جایگزینی افراد توانمند به جای آنها هستند، مایل نیستند نظام جمهوری اسلامی جای خود را به یک نظام سیاسی دیگر بدهد.
البته همین مردم برای بقاء نظام جمهوری اسلامی ملاحظاتی هم دارند. یکی اینست که سیاستهای داخلی و خارجی از حالت انسداد خارج شوند و در داخل حقوق مردم در انتخابات، آزادی بیان، حق اعتراض و… در عمل به رسمیت شناخته شود و در سیاست خارجی روابط متوازن با شرق و غرب اصل و مبنا باشد.
ملاحظه دیگر، بازگشت به قانون اساسی است. پیشنهاد کسانی که از کنار گذاشتن قانون اساسی سخن میگویند، نه منطقی است و نه عملی. مردم ایران برای برپائی نظام جمهوری اسلامی جان و مال خود را فدا کردند و اگر به قانون اساسی این نظام به درستی عمل شود، این اقدام قطعاً کشور را پیشرفته و مردم را سعادتمند و مرفه خواهد کرد. مشکلاتی که اکنون داریم به دلیل عمل نکردن به قانون اساسی است. اگر نقصی هم در این قانون وجود دارد، چاره کار برطرف ساختن آنست نه عبور از آن و روی آوردن به قانون اساسی دیگر.
مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید به این نکته توجه کنند که برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی، چارهای غیر از ایجاد تغییرات در سیاستهای خود ندارند. حوادث سال ۱۴۰۱ نشان داد نارضایتی از سیاستها و عملکردها زیاد است و مسئولان حتی برای ماندگاری خودشان هم که باشد چارهای غیر از ایجاد تغییرات در این سیاستها ندارند. هیچ ایرانی غیرتمندی دوست ندارد حوادث سال ۱۴۰۱ تکرار شود. همه دعا کنیم سال ۱۴۰۲ سال گشایش در تمام امور باشد.