✍ امتداد – داوود حشمتی:
«بسیار علاقهمندم آقای خاتمی را ملاقات کرده و از ایشان حلالیت بطلبم، و به خاطر زحماتی که برای آزادی من کشیدند از ایشان قدردانی کنم و…» این جملات مربوط به مردی است که ۲۵ سال پیش قصد داشت سیدمحمد خاتمی را ترور کند. آنقدر از او کینه داشت که گفته است: «میخواستم با بستن بمب به خود خاتمی را بغل کنم و بگویم: آمده تو را به پیشگاه عدل و عدالت ببرم و بعد بمب را منفجر کنم.»
مغز این پاسدار را چه کسی و چه کسانی آنطور شسته بودند که فکر میکردند بدترین انسانهای روی زمین حاکم شدند؟ و لازم است تا برای محو آنها از روی زمین حتی عملیات انتحاری انجام دهد؟ فرشاد طولابی (پاسداری که قصد ترور سید محمد خاتمی در سال ۷۸ را داشت) روی واقعی و روشن سعید عسگر و سعیدعسگرهاست که به مغز سعید حجاریان شلیک کردند. خاتمی هم همانند سعید حجاریان از این فرد شکایت نکرد و حتی با رضایت موجب خلاص شدن او از زندان شد و برای خانواده اش پول فرستاد تا در تاریخ ثبت شود مساله اصلی این افراد نیستند که ناگهان «غیرتی» شدند و خواستند کاری انجام دهند.
اولا: قصد ترور خاتمی در فروردین ۷۹ روشن شده است. تقریبا کمتر از دو هفته بعد از ترور سعید حجاریان.
ثانیا: دقت کنید که طولابی می گوید: «در آن سالها احساس کردم انحرافات جدی در ساختار اجرایی در حال وقوع است. تصور میکردم مهرهچینیهایی با اهداف خاصی در حال انجام است… آقای خاتمی میگفت: «ما که نمیتوانیم دور آسمان دیوار بکشیم تا امواج ماهواره نیاید. ما باید به فکر مصونیت باشیم، نه ممنوعیت. باید کاری کنیم که جوان ایرانی دنبال لاابالیگری نرود.»
اینها مواردی است که ستادهای ضداصلاحات در آن سالها علیه سیدمحمد خاتمی تولید کرده و مهمتر اینکه ما هنوز هم به محتوای جلسات خصوصی آنها دسترسی نداریم تا بدانیم درخفا چه مواردی را مطرح می کردند. اما ذهن سعید عسگرها و سعید طولابی ها با کدام نوشته ها و گفته ها پر شد؟
ثالثا: همین افراد حالا که سالها از آن روزگار گذشته تازه به بلایی که بر سرآنها آمده بود آگاه شده و متوجه شدند که اتفاقا با چه دولتی روبه رو بودند. دولتی که براساس تمام آمارها و شاخص ها بهترین دولت ۵۰ سال اخیر بوده است. همین فرد در مقابل این پرسش که «آیا میدانید دولت آقای خاتمی بهترین آمارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و دیپلماسی را در میان همه دولتهای پس از انقلاب ثبت کرده است.» می گوید: «بله از نظر من اینطور بود. تجربه هم ثابت کرد که شاید درست فکر نمیکردم. در این برهه احساس کردم تحولاتی در حال وقوع است.»
نتیجه اینکه آنها که چنین افکاری را در ذهن و ضمیر فرشاد طولابی ها ساختند، آیا حداقل حاضر هستند به شکست خود در این پروژه اعتراف کنند؟
«بسیار علاقهمندم آقای خاتمی را ملاقات کرده و از ایشان حلالیت بطلبم، و به خاطر زحماتی که برای آزادی من کشیدند از ایشان قدردانی کنم و…» این جملات مربوط به مردی است که ۲۵ سال پیش قصد داشت سیدمحمد خاتمی را ترور کند. آنقدر از او کینه داشت که گفته است: «میخواستم با بستن بمب به خود خاتمی را بغل کنم و بگویم: آمده تو را به پیشگاه عدل و عدالت ببرم و بعد بمب را منفجر کنم.»
مغز این پاسدار را چه کسی و چه کسانی آنطور شسته بودند که فکر میکردند بدترین انسانهای روی زمین حاکم شدند؟ و لازم است تا برای محو آنها از روی زمین حتی عملیات انتحاری انجام دهد؟ فرشاد طولابی (پاسداری که قصد ترور سید محمد خاتمی در سال ۷۸ را داشت) روی واقعی و روشن سعید عسگر و سعیدعسگرهاست که به مغز سعید حجاریان شلیک کردند. خاتمی هم همانند سعید حجاریان از این فرد شکایت نکرد و حتی با رضایت موجب خلاص شدن او از زندان شد و برای خانواده اش پول فرستاد تا در تاریخ ثبت شود مساله اصلی این افراد نیستند که ناگهان «غیرتی» شدند و خواستند کاری انجام دهند.
اولا: قصد ترور خاتمی در فروردین ۷۹ روشن شده است. تقریبا کمتر از دو هفته بعد از ترور سعید حجاریان.
ثانیا: دقت کنید که طولابی می گوید: «در آن سالها احساس کردم انحرافات جدی در ساختار اجرایی در حال وقوع است. تصور میکردم مهرهچینیهایی با اهداف خاصی در حال انجام است… آقای خاتمی میگفت: «ما که نمیتوانیم دور آسمان دیوار بکشیم تا امواج ماهواره نیاید. ما باید به فکر مصونیت باشیم، نه ممنوعیت. باید کاری کنیم که جوان ایرانی دنبال لاابالیگری نرود.»
اینها مواردی است که ستادهای ضداصلاحات در آن سالها علیه سیدمحمد خاتمی تولید کرده و مهمتر اینکه ما هنوز هم به محتوای جلسات خصوصی آنها دسترسی نداریم تا بدانیم درخفا چه مواردی را مطرح می کردند. اما ذهن سعید عسگرها و سعید طولابی ها با کدام نوشته ها و گفته ها پر شد؟
ثالثا: همین افراد حالا که سالها از آن روزگار گذشته تازه به بلایی که بر سرآنها آمده بود آگاه شده و متوجه شدند که اتفاقا با چه دولتی روبه رو بودند. دولتی که براساس تمام آمارها و شاخص ها بهترین دولت ۵۰ سال اخیر بوده است. همین فرد در مقابل این پرسش که «آیا میدانید دولت آقای خاتمی بهترین آمارهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و دیپلماسی را در میان همه دولتهای پس از انقلاب ثبت کرده است.» می گوید: «بله از نظر من اینطور بود. تجربه هم ثابت کرد که شاید درست فکر نمیکردم. در این برهه احساس کردم تحولاتی در حال وقوع است.»
نتیجه اینکه آنها که چنین افکاری را در ذهن و ضمیر فرشاد طولابی ها ساختند، آیا حداقل حاضر هستند به شکست خود در این پروژه اعتراف کنند؟