گروه سیاسی: عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «بیاثری کار فرهنگی» در روزنامه اعتماد نوشت: این روزها خیلی گفته میشود که برای حجاب باید کار فرهنگی کرد و اقدامات دیگر بیفایده است. بودجههای کلانی هم تخصیص داده و حتما صرف هم میکنند. هر چه بخواهید از تبلیغات شهری و رسانهای و بنرهای اداری و مغازهها فراوان است و بهطور قطع ارقام زیادی از پول ملت از این طریق نقل و انتقال و حیف و میل میشود. در این یادداشت میکوشم نشان دهم که این ایده نه عملی است و نه مفید و اتفاقا طرح آن زیانبار هم هست. البته این به آن معنی نیست که روشهای تشدید مجازات و برخوردهای انتظامی و امنیتی اثربخش است، اتفاقا این شیوه هم بیاثر است، حداقل در میانمدت اثرات منفی اجبار بیشتر است.
چرا کار فرهنگی در مورد حجاب جواب نمیدهد؟ اولین علت این است که مساله حجاب و پوشش در اصل از ویژگی فرهنگی و نه حقوقی تبعیت میکند. زنان و جامعه مبتنی بر سنت و فرهنگ خود این رفتار را انتخاب میکنند. به همین علت است که بسیاری از زنان عرب و آفریقایی و دیگر کشورها از جمله آسیای جنوب شرقی که در کشور خودشان آزادانه حجاب را انتخاب کردهاند، هنگامی که به غرب میروند، همچنان و حتی با شدت بیشتری پوشش خود را حفظ میکنند. نمونه آن را در مسابقه اخیر خانم سارا خادمالشریعه، که به علت حجاب اجباری تابعیت اسپانیا را پذیرفت و در اولین دیدار خود با یک خانم محجبه اندونزیایی بازی کرد که اتفاق جالبی بود. برخلاف آن کشورها کافی است که در ایران پای زنان مسافر به مقصد خارج از کشور به داخل هواپیما برسد، کل فضای داخلی هواپیما تغییر میکند. با این وضعیت جایی برای کار فرهنگی نمانده است، چرا؟ چون پوشش زنان از وضعیت اختیار بیرون آمده و الزام حقوقی و بیرونی پیدا کرده است. در این صورت دیگر جایی برای گفتوگو و کار فرهنگی باقی نمیماند.
پیش از انقلاب این کار شدنی بود و حرفها شنیده میشد، چون قرار بود زنان انتخاب کنند. الان که امکان انتخاب وجود ندارد، چه زمینهای برای گفتوگو درباره موضوعی میماند که پیشاپیش تصمیم نهایی یک طرف معلوم است؟ این فقط از طریق تداوم اجبار قابل دوام است و آن نیز به علت مقاومت بخشهایی از مردم و زنان و استهلاک نیروی انتظامی و دادگاهها، به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین کار فرهنگی در این زمینه بلاموضوع شده است.
دلیل دوم بر بیاثری کار فرهنگی که مکمل دلیل اول است، وجود نوعی خود بزرگبینی در این گزاره است. گویی که عدهای منحرف و فاسد و نادان هستند و ما باید آنان را با کار فرهنگی به راه راست هدایت کنیم. این مفهوم ضمنی و مستتر در شعار کار فرهنگی است. در حالی که افراد هدف مورد نظر برای انجام کار فرهنگی نه تنها مدعیان تبلیغ فرهنگی را قبول ندارند، بلکه خودشان را چند سر و گردن بالاتر هم میدانند و معتقدند که آنان باید روی اینها کار فرهنگی کنند و نه برعکس.
برخی افراد نیز سادهانگارانه گمان میکنند با یک یا دو تذکر که میدهند زنان حرف آنان را میشنوند و حجاب را رعایت میکنند، درحالی که این تصور باطلی است؛ آنان به علت ترس یا به صورت تاکتیکی، شنونده هستند و حوصله دعوا ندارند و میخواهند از مجادله عبور کنند.
کار فرهنگی یعنی چه؟ چه چیزی باید یاد دهید که تا حالا نگفتهاید؟ چند روز پیش متنی در یکی از خبرگزاریهای مهم و رسمی کشور دیدم که میخواست به دهها سوال درباره حجاب پاسخ دهد. دریغ از یک جمله ارزشمند. گویی مقاله یک روزنامه دیواری دبیرستانی است. شما چه چیزی فراتر از کتاب « مساله حجاب» مرحوم مطهری میتوانید بنویسید؟ کدام مطلب را دارید که در کتابهای درسی یا بنرهای تبلیغاتی ننوشته باشید؟
یکی از اشتباهات رایج در حوزه فرهنگ این است که برخی گمان میکنند، انتخاب گرایش فرهنگی نزد عموم مردم مدلل است. یعنی از طریق دلیل و برهان و منطق است درحالی که رفتار و گرایش فرهنگی مردم و حتی بسیاری از نخبگان نیز معلل است. یعنی به جای دلیل علت دارد. براساس همین منطق حتی خداوند به پیامبر خود هم میگوید اگر به برکت رحمتی که از جانب خدا شامل حال تو شده نرمخو و مهربان نبودی و اگر بدخلق و سختدل بودی حتما از پیرامون تو پراکنده میشدند. بنابراین کسانی که میخواهند مردم را به توبه وادارند، بهتر است خودشان پیشتر توبه کنند و مصداق «توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟» نشنوند.
اینها به معنای آن نیست که کار فرهنگی غیرممکن است، ولی با وجود اجبار و الزام و نتیجه آن از پیش تعیین شده است و در نتیجه کار فرهنگی بلاموضوع و همه هزینههایی که در این زمینه میشود محکوم به شکست است. در حال حاضر فعالیت فرهنگی درباره پوشش از سوی مخالفان حجاب اجباری انجام میشود که حرفشان خارج از اجبار رسمی تعریف شده و زمینه دارد، همچنان که پیش از انقلاب هم طرفداران حجاب در این زمینه دست بالا را داشتند.
چرا کار فرهنگی در مورد حجاب جواب نمیدهد؟ اولین علت این است که مساله حجاب و پوشش در اصل از ویژگی فرهنگی و نه حقوقی تبعیت میکند. زنان و جامعه مبتنی بر سنت و فرهنگ خود این رفتار را انتخاب میکنند. به همین علت است که بسیاری از زنان عرب و آفریقایی و دیگر کشورها از جمله آسیای جنوب شرقی که در کشور خودشان آزادانه حجاب را انتخاب کردهاند، هنگامی که به غرب میروند، همچنان و حتی با شدت بیشتری پوشش خود را حفظ میکنند. نمونه آن را در مسابقه اخیر خانم سارا خادمالشریعه، که به علت حجاب اجباری تابعیت اسپانیا را پذیرفت و در اولین دیدار خود با یک خانم محجبه اندونزیایی بازی کرد که اتفاق جالبی بود. برخلاف آن کشورها کافی است که در ایران پای زنان مسافر به مقصد خارج از کشور به داخل هواپیما برسد، کل فضای داخلی هواپیما تغییر میکند. با این وضعیت جایی برای کار فرهنگی نمانده است، چرا؟ چون پوشش زنان از وضعیت اختیار بیرون آمده و الزام حقوقی و بیرونی پیدا کرده است. در این صورت دیگر جایی برای گفتوگو و کار فرهنگی باقی نمیماند.
پیش از انقلاب این کار شدنی بود و حرفها شنیده میشد، چون قرار بود زنان انتخاب کنند. الان که امکان انتخاب وجود ندارد، چه زمینهای برای گفتوگو درباره موضوعی میماند که پیشاپیش تصمیم نهایی یک طرف معلوم است؟ این فقط از طریق تداوم اجبار قابل دوام است و آن نیز به علت مقاومت بخشهایی از مردم و زنان و استهلاک نیروی انتظامی و دادگاهها، به نتیجه نخواهد رسید. بنابراین کار فرهنگی در این زمینه بلاموضوع شده است.
دلیل دوم بر بیاثری کار فرهنگی که مکمل دلیل اول است، وجود نوعی خود بزرگبینی در این گزاره است. گویی که عدهای منحرف و فاسد و نادان هستند و ما باید آنان را با کار فرهنگی به راه راست هدایت کنیم. این مفهوم ضمنی و مستتر در شعار کار فرهنگی است. در حالی که افراد هدف مورد نظر برای انجام کار فرهنگی نه تنها مدعیان تبلیغ فرهنگی را قبول ندارند، بلکه خودشان را چند سر و گردن بالاتر هم میدانند و معتقدند که آنان باید روی اینها کار فرهنگی کنند و نه برعکس.
برخی افراد نیز سادهانگارانه گمان میکنند با یک یا دو تذکر که میدهند زنان حرف آنان را میشنوند و حجاب را رعایت میکنند، درحالی که این تصور باطلی است؛ آنان به علت ترس یا به صورت تاکتیکی، شنونده هستند و حوصله دعوا ندارند و میخواهند از مجادله عبور کنند.
کار فرهنگی یعنی چه؟ چه چیزی باید یاد دهید که تا حالا نگفتهاید؟ چند روز پیش متنی در یکی از خبرگزاریهای مهم و رسمی کشور دیدم که میخواست به دهها سوال درباره حجاب پاسخ دهد. دریغ از یک جمله ارزشمند. گویی مقاله یک روزنامه دیواری دبیرستانی است. شما چه چیزی فراتر از کتاب « مساله حجاب» مرحوم مطهری میتوانید بنویسید؟ کدام مطلب را دارید که در کتابهای درسی یا بنرهای تبلیغاتی ننوشته باشید؟
یکی از اشتباهات رایج در حوزه فرهنگ این است که برخی گمان میکنند، انتخاب گرایش فرهنگی نزد عموم مردم مدلل است. یعنی از طریق دلیل و برهان و منطق است درحالی که رفتار و گرایش فرهنگی مردم و حتی بسیاری از نخبگان نیز معلل است. یعنی به جای دلیل علت دارد. براساس همین منطق حتی خداوند به پیامبر خود هم میگوید اگر به برکت رحمتی که از جانب خدا شامل حال تو شده نرمخو و مهربان نبودی و اگر بدخلق و سختدل بودی حتما از پیرامون تو پراکنده میشدند. بنابراین کسانی که میخواهند مردم را به توبه وادارند، بهتر است خودشان پیشتر توبه کنند و مصداق «توبهفرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند؟» نشنوند.
اینها به معنای آن نیست که کار فرهنگی غیرممکن است، ولی با وجود اجبار و الزام و نتیجه آن از پیش تعیین شده است و در نتیجه کار فرهنگی بلاموضوع و همه هزینههایی که در این زمینه میشود محکوم به شکست است. در حال حاضر فعالیت فرهنگی درباره پوشش از سوی مخالفان حجاب اجباری انجام میشود که حرفشان خارج از اجبار رسمی تعریف شده و زمینه دارد، همچنان که پیش از انقلاب هم طرفداران حجاب در این زمینه دست بالا را داشتند.