گروه سیاسی: از اختلاف ایران و افغانستان بر سر حقآبه رود «هیرمند» ۱۵۰ سال میگذرد. فرقی هم نمیکند که طالبان بر مسند قدرت افغانستان تکیه زده باشد یا دولتی متجددتر. بر سر حق قانونی ایران نسبت به حقآبه هیرمند است که افغانها حاضر به تامین آن نیستند. جالب آنکه بیشترین آمار مهاجران قانونی و غیرقانونی در ایران را مردم افغانستان تشکیل میدهند.
هم میهن، میلیونها نفر از مردم این کشور دهههاست که در منابع زیستی مردم ایران شریک هستند. با این حال همین میزبانی ایران نیز باعث نشده است که دولتهای افغانستان حقآبه ایران را تامین کنند؛ لجاجتی که پیش و بیش از هر کس، مردم منطقه سیستان را دچار زوال و نابودی کرده است تا جاییکه به مدد احداث سدهای کمالخان و کجکی و هدایت عمدی آبهای سرچشمهگرفته از افغانستان به شورهزاری به نام گودزره سالهاست مردم سیستان تشنهلب ماندهاند.
این روزها حتی چاهنیمههای این منطقه نیز توان تامین آب مورد نیاز مردم این منطقه را ندارند. خشکسالی را که به این رفتار عجیب کشور همسایه اضافه کنیم، شرایط وخیم هموطنان سیستانی بیش از پیش مشخص میشود. گفته میشود دلیل سرباز زدن افغانستان از انجام وظیفه خود در تامین حقآبه هیرمند استفاده از آب بهعنوان یک اهرم فشار و بهویژه پیگیری سیاست نفت در مقابل آب است.
این روزها، اما محسن روحیصفت، دیپلمات سابق ایران در افغانستان خبر تازهای داده است. به این معنی که افغانها علاوه بر هدایت آب به سمت یک شورهزار در نزدیکی مرز ایران و افغانستان دست به رفتاری جدید زدهاند.
او در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی ایران گفته است: «عکسهای هوایی نشان میدهد که در مسیر منشأ آب تا مرز ایران، زمینهایی که پیشتر خشک بودند؛ به مزارعی سرسبز تبدیل شدهاند و مواد مخدر در این مزارع کشت میشود. این نشان میدهد که تمام آب هیرمند، در این مزارع استفاده میشود. درحال حاضر یک کانال انحرافی تازهای در بند بخشآباد احداث کردهاند که دیگر هیچ آبی به سمت ایران نیاید.»
روحیصفت، با انتقاد از پذیرش سفارت طالبان در ایران بدون مذاکره و پیششرط، تاکید کرده است که «اصلاً برای منفعت خودمان نباید به این سادگی سفارت طالبان را میپذیرفتیم. کسانی که در رأس امور هستند دید نظامی و امنیتی به همه مسائل دارند نه دید تمدنی و فرهنگی. آنوقت در همان مسائل امنیتی و نظامی هم دچار برداشتهای اشتباه و محاسبات غلط هستند. این به این معنا نیست که الان باید با طالبان برای گرفتن حقآبه بجنگند بلکه میبایست اهرمهای قدرت لازم را علیه طالبان حفظ میکردند تا در چنین روزی توان چانهزنی داشته باشند.
آقایان دید اشتباه و درک نادرستی از این روابط دارند. تلقیشان از این مسائل اشتباه است. با ریش گرو گذاشتن و خواهش و تمنا که کاری را نمیتوان پیش برد. باید به مسئولان گفت همان قدر که سرمایهگذاری در بخش نظامی مهم است، تشنگی و کمبود آب مردم یک استان هم اهمیت دارد. باید از الان برای آن فکری بکنند. منتها هیچ نیتی و هیچ عزمی در این زمینه وجود ندارد.»
این اظهارات روحیصفت درحالی بیان شده است که در خرداد ماه سرپرست نخستوزیری طالبان در دیدار رئیس نمایندگی سازمان ملل در افغانستان گفته است که این گروه نگرانی ایران در خصوص حقآبه رودخانه هیرمند را از طریق گفتگو برطرف میکند. نکته آنکه «حسن کاظمی قمی»، نماینده ویژه و سرپرست سفارت ایران در کابل نیز گفته بود: «طالبان اجازه دادهاند تا کارشناسان ایرانی از سد کجکی بازدید کنند. طالبان باید به معاهده حقابه هیرمند پایبند باشد و حقابه هیرمند در چارچوب معاهده ایران و افغانستان باید تأمین شود.
پیش از این نیز محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور در اظهاراتی بر پیگیری مستمر دستگاه دیپلماسی کشور برای احیای حقآبه رودخانه هیرمند تاکید و اعلام کرده بود: «افغانستان باید به حقآبه هیرمند متعهد باشد و دولت ایران این موضوع را از مجاری بینالمللی پیگیری میکند.»
با وجود تاکید مقامات ایرانی، اما حکومت افغانستان همچنان به راه خود میرود و با وجود وعده رفع مشکل از طریق گفتگو حقابه هیرمند تامین نشده است. از طرف دیگر شرایط مردم سیستان روز به روز بدتر و نگرانکنندهتر میشود. موضوعی که پیگیری و سرسختی هر چه بیشتر مقامات ایرانی برای گرفتن حق ایران از افغانستان را میطلبد و البته برای این اقدام ابزارهای مهمی در اختیار دارد.
حسین سرگزی، متخصص بیابانزدایی اهل منطقه سیستان، پیشتر درباره امتیاز ایران برای دریافت حقآبه هیرمند گفته بود: «افغانستان محصور در خشکی است، اما استان سیستان و بلوچستان در کنار دریا واقع شده است. از طرف دیگر بیشترین مراوده افغانستان با کشور هند است؛ بهترین مسیری که این دو کشور را به یکدیگر وصل میکند مسیر چابهار به زابل است که تماماً از استان ما میگذرد.
در توسعه بندر چابهار نیز هندیها بهعنوان سرمایهگذار وارد عمل شدهاند که هدف آنها نیز تسهیل مراوده با افغانستان است. در قرارداد سهجانبه میان افغانستان، هند و ایران با مضمون توسعه بندر چابهار فراموش کردیم که میتوانیم از این ظرفیت نیز برای دریافت حق آبه و آب مورد نیاز منطقه استفاده کنیم.»
محمد سرگزی، نماینده زابل نیز مدتی پیش در اینباره دو راه را پیشنهاد کرده بود؛ یکی بازگرداندن ۷ میلیون تبعه افغانستانی ساکن در ایران تا هیئت حاکمه افغانستان ناچار شود برای این گروه از اتباع خود برنامهریزی کند. راهحل دوم نماینده زابل نیز بستن مسیرهای گمرکی و ترانزیتی ایران به روی افغانستان بود. زیرا بخش زیادی از نیاز افغانستان به کالاهای خارجی، از مسیر گمرکی و ترانزیتی ایران در حال تامین است.
به هر روی به نظر میرسد ایران نیز اهرمفشارها و نیز امتیازاتی را برای چانهزنی با طالبان در اختیار دارد، اما مشخص نیست چرا مقامات ایرانی از این امتیازات استفاده نمیکنند تا جاییکه امروز متخصصان، مقامات ایرانی مربوطه را متهم به دیپلماسی ضعیف در حوزه آب میکنند.
از طرف دیگر مردم سیستان نیز در تجمع اخیر خود در رابطه با مطالبه حقابه رودخانه هیرمند در شهرستان زابل از عملکرد نامطلوب نمایندگان خود در سیستان اعلام نارضایتی کردند و خواهان استعفای آنها شدند. مسالهای که نشانگر شرایط اضطراری مردم سیستان است. از طرف دیگر بسیاری از فعالان مدنی و متخصصان اهل سیستان تاکید میکنند که تداوم بحران آب در منطقه استراتژیک و مرزی سیستان خطرات امنیتی به دنبال خواهد داشت. موضوعی که در کنار مصائب اجتماعی ناشی از کمآبی قطعا نباید از کنار آن بیتفاوت گذشت.
هم میهن، میلیونها نفر از مردم این کشور دهههاست که در منابع زیستی مردم ایران شریک هستند. با این حال همین میزبانی ایران نیز باعث نشده است که دولتهای افغانستان حقآبه ایران را تامین کنند؛ لجاجتی که پیش و بیش از هر کس، مردم منطقه سیستان را دچار زوال و نابودی کرده است تا جاییکه به مدد احداث سدهای کمالخان و کجکی و هدایت عمدی آبهای سرچشمهگرفته از افغانستان به شورهزاری به نام گودزره سالهاست مردم سیستان تشنهلب ماندهاند.
این روزها حتی چاهنیمههای این منطقه نیز توان تامین آب مورد نیاز مردم این منطقه را ندارند. خشکسالی را که به این رفتار عجیب کشور همسایه اضافه کنیم، شرایط وخیم هموطنان سیستانی بیش از پیش مشخص میشود. گفته میشود دلیل سرباز زدن افغانستان از انجام وظیفه خود در تامین حقآبه هیرمند استفاده از آب بهعنوان یک اهرم فشار و بهویژه پیگیری سیاست نفت در مقابل آب است.
این روزها، اما محسن روحیصفت، دیپلمات سابق ایران در افغانستان خبر تازهای داده است. به این معنی که افغانها علاوه بر هدایت آب به سمت یک شورهزار در نزدیکی مرز ایران و افغانستان دست به رفتاری جدید زدهاند.
او در گفتگو با روزنامه جمهوری اسلامی ایران گفته است: «عکسهای هوایی نشان میدهد که در مسیر منشأ آب تا مرز ایران، زمینهایی که پیشتر خشک بودند؛ به مزارعی سرسبز تبدیل شدهاند و مواد مخدر در این مزارع کشت میشود. این نشان میدهد که تمام آب هیرمند، در این مزارع استفاده میشود. درحال حاضر یک کانال انحرافی تازهای در بند بخشآباد احداث کردهاند که دیگر هیچ آبی به سمت ایران نیاید.»
روحیصفت، با انتقاد از پذیرش سفارت طالبان در ایران بدون مذاکره و پیششرط، تاکید کرده است که «اصلاً برای منفعت خودمان نباید به این سادگی سفارت طالبان را میپذیرفتیم. کسانی که در رأس امور هستند دید نظامی و امنیتی به همه مسائل دارند نه دید تمدنی و فرهنگی. آنوقت در همان مسائل امنیتی و نظامی هم دچار برداشتهای اشتباه و محاسبات غلط هستند. این به این معنا نیست که الان باید با طالبان برای گرفتن حقآبه بجنگند بلکه میبایست اهرمهای قدرت لازم را علیه طالبان حفظ میکردند تا در چنین روزی توان چانهزنی داشته باشند.
آقایان دید اشتباه و درک نادرستی از این روابط دارند. تلقیشان از این مسائل اشتباه است. با ریش گرو گذاشتن و خواهش و تمنا که کاری را نمیتوان پیش برد. باید به مسئولان گفت همان قدر که سرمایهگذاری در بخش نظامی مهم است، تشنگی و کمبود آب مردم یک استان هم اهمیت دارد. باید از الان برای آن فکری بکنند. منتها هیچ نیتی و هیچ عزمی در این زمینه وجود ندارد.»
این اظهارات روحیصفت درحالی بیان شده است که در خرداد ماه سرپرست نخستوزیری طالبان در دیدار رئیس نمایندگی سازمان ملل در افغانستان گفته است که این گروه نگرانی ایران در خصوص حقآبه رودخانه هیرمند را از طریق گفتگو برطرف میکند. نکته آنکه «حسن کاظمی قمی»، نماینده ویژه و سرپرست سفارت ایران در کابل نیز گفته بود: «طالبان اجازه دادهاند تا کارشناسان ایرانی از سد کجکی بازدید کنند. طالبان باید به معاهده حقابه هیرمند پایبند باشد و حقابه هیرمند در چارچوب معاهده ایران و افغانستان باید تأمین شود.
پیش از این نیز محمد مخبر معاون اول رئیسجمهور در اظهاراتی بر پیگیری مستمر دستگاه دیپلماسی کشور برای احیای حقآبه رودخانه هیرمند تاکید و اعلام کرده بود: «افغانستان باید به حقآبه هیرمند متعهد باشد و دولت ایران این موضوع را از مجاری بینالمللی پیگیری میکند.»
با وجود تاکید مقامات ایرانی، اما حکومت افغانستان همچنان به راه خود میرود و با وجود وعده رفع مشکل از طریق گفتگو حقابه هیرمند تامین نشده است. از طرف دیگر شرایط مردم سیستان روز به روز بدتر و نگرانکنندهتر میشود. موضوعی که پیگیری و سرسختی هر چه بیشتر مقامات ایرانی برای گرفتن حق ایران از افغانستان را میطلبد و البته برای این اقدام ابزارهای مهمی در اختیار دارد.
حسین سرگزی، متخصص بیابانزدایی اهل منطقه سیستان، پیشتر درباره امتیاز ایران برای دریافت حقآبه هیرمند گفته بود: «افغانستان محصور در خشکی است، اما استان سیستان و بلوچستان در کنار دریا واقع شده است. از طرف دیگر بیشترین مراوده افغانستان با کشور هند است؛ بهترین مسیری که این دو کشور را به یکدیگر وصل میکند مسیر چابهار به زابل است که تماماً از استان ما میگذرد.
در توسعه بندر چابهار نیز هندیها بهعنوان سرمایهگذار وارد عمل شدهاند که هدف آنها نیز تسهیل مراوده با افغانستان است. در قرارداد سهجانبه میان افغانستان، هند و ایران با مضمون توسعه بندر چابهار فراموش کردیم که میتوانیم از این ظرفیت نیز برای دریافت حق آبه و آب مورد نیاز منطقه استفاده کنیم.»
محمد سرگزی، نماینده زابل نیز مدتی پیش در اینباره دو راه را پیشنهاد کرده بود؛ یکی بازگرداندن ۷ میلیون تبعه افغانستانی ساکن در ایران تا هیئت حاکمه افغانستان ناچار شود برای این گروه از اتباع خود برنامهریزی کند. راهحل دوم نماینده زابل نیز بستن مسیرهای گمرکی و ترانزیتی ایران به روی افغانستان بود. زیرا بخش زیادی از نیاز افغانستان به کالاهای خارجی، از مسیر گمرکی و ترانزیتی ایران در حال تامین است.
به هر روی به نظر میرسد ایران نیز اهرمفشارها و نیز امتیازاتی را برای چانهزنی با طالبان در اختیار دارد، اما مشخص نیست چرا مقامات ایرانی از این امتیازات استفاده نمیکنند تا جاییکه امروز متخصصان، مقامات ایرانی مربوطه را متهم به دیپلماسی ضعیف در حوزه آب میکنند.
از طرف دیگر مردم سیستان نیز در تجمع اخیر خود در رابطه با مطالبه حقابه رودخانه هیرمند در شهرستان زابل از عملکرد نامطلوب نمایندگان خود در سیستان اعلام نارضایتی کردند و خواهان استعفای آنها شدند. مسالهای که نشانگر شرایط اضطراری مردم سیستان است. از طرف دیگر بسیاری از فعالان مدنی و متخصصان اهل سیستان تاکید میکنند که تداوم بحران آب در منطقه استراتژیک و مرزی سیستان خطرات امنیتی به دنبال خواهد داشت. موضوعی که در کنار مصائب اجتماعی ناشی از کمآبی قطعا نباید از کنار آن بیتفاوت گذشت.