یک فضای فوقالعاده مسموم دنیای روشنفکری ما را فراگرفته که اجازه کوچکترین انتقادی را به آقای مصدق، رهبر نهضت ملی نمیدهد. بنابراین هر کسی که ایشان را نقد کند، متهم به هتاکی میشود. به محض اینکه من انتقاداتی را درباره حکومت دکتر مصدق مطرح و اشتباهاتش را برملا کردم، ناسزاهایی علیه من سرازیر شد.
انتقاد من این بود که دکتر مصدق اشتباه کرد، سیاستهای وی پوپولیستی بود و به اذعان نوشتههای خودش اعتقاد به دموکراسی نداشت یا اصلا نمیدانست دموکراسی چیست. من همه اینها را مستند بیان کردم و اذعان من نیز به نوشتهها و سخنرانیهای شخص دکتر مصدق یا طرفداران وی بود نه منتقدان.
مجلس هفدهم، تیر ماه ۳۱ شروع به کار کرد و از همان ابتدا دکتر مصدق درخواست اختیارات کرد. به این معنا که وکلای مجلس و نمایندگان مردم به دولت اختیار قانونگذاری بدهند. آیا وکیل حق تودیع دارد یا خیر؟ خود دکتر مصدق از نظر حقوقی میگفت این حق را ندارم ولی باز هم دست به این اقدام زد. نتیجه کار مصدق این بود که میگفت این مجلسی که میگویم ۸۰درصد آن نمایندگان واقعی مردم هستند را قبول ندارم. اختیارات برای این بود که نمایندگان مردم حرف نزنند و مصدق جای آنها حرف بزند و قانونگذاری کند. دکتر مصدق تا پایان حکومتش این اختیارات را داشت و در عمل مجلس هفدهم هیچکاره بود. من تعجب میکنم از برخی دوستان که میگویند دکتر مصدق بسیار مشروطهخواه بود. مشروطهخواهی به این صورت است که مجلس را بلااثر و بیخاصیت کنند؟
مصدق نقش بسیار مخربی در فرآیند تاریخ معاصر ما داشته است. مصدق باعث شد که دستاوردهای مشروطیت به باد برود. مصدق مجلس را به عنوان مهمترین دستاورد مشروطه سکه یک پول کرد. تبدیل سیاست به مساله حق و باطل و غفلت از منافع ملی از دیگر میراثهای مصدق است. ما ۴۰ سال است که خودمان را درگیر این حق کردهایم. وقتی میگوییم حق مسلم ما انرژی هستهای است این گونه شعارها میراث مصدق است. این در حالی است که سیاست بحث منافع ملی است و نه بحث حق و باطل.
تناقض رسواکننده است!
احمد زیدآبادی
افراد و گروههایی این روزها علیه نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ قلمفرسایی میکنند که تا همین دیروز، مرحوم دکتر مصدق را آمریکایی میدانستند. حتی همین امروز، پیروان و یاران و همرزمان دکتر مصدق در جبهۀ ملی و نهضت آزادی را وابسته به آمریکا میدانند. علاوه بر این، دو سرمشق فکری دکتر مصدق یعنی ملیگرایی و لیبرالیسم را، مکاتب آمریکایی قلمداد میکنند! الگوی سیاسی مورد نظرشان هم که سیدحسن آیت و عبدالحمید دیالمه است، یعنی دو فردی که دکتر مصدق را عامل آمریکا و مظهر تمام رذائل و شرارتهای ممکن معرفی میکردند!
حال شیفتگان سیاسی حسن آیت، روی چه اصول و منطقی، یکباره دلسوز رهبر نهضت ملی و مخالف کودتای ۲۸ مرداد شدهاند؟ در منطق آیت، ۲۸ مرداد اصلاً کودتا نبوده، بلکه قیام ملی علیه دولت مصدق بوده است! این نکته را سیدمحمود کاشانی فرزند مرحوم سیدابوالقاسم کاشانی نیز دائماً تکرار و بر آن پافشاری میکند و بر این باور است که پدرش هم چنین دیدگاهی داشته است.
با این حساب، افرادی مثل مدیرمسئول کیهان یا باید طبق نظر الگوی سیاسی خود یعنی سیدحسن آیت، ۲۸ مرداد را قیام ملی بدانند و یا اگر چنین تعبیری را به مصلحت امروز خود نمیدانند، توضیح دهند که وقتی هنوز جبهۀ ملی و دیگر یاران دکتر مصدق را عامل و وابسته به آمریکا معرفی میکنند، چگونه ممکن است آمریکا علیه دولت وابسته به خود کودتا کرده است؟
تناقض فقط دردسرآفرین نیست، رسواکننده هم هست! نمیتوان در دعواهای سیاسی داخلی، مصدقیبودن را به معنای وابستگی به آمریکا دانست و در همان حال، در حوزۀ سیاست خارجی مدعی آمریکا هم شد که چرا در کودتا علیه مصدقیها، شرکت داشته است؟