گروه سیاسی: روزنامه هم میهن نوشت: اسرائیل قبلا اعلام کرده که اگر موجودیتش به خطر بیفتد، از همه سلاحهایش استفاده میکند. اما اسرائیل فاقد عمق استراتژیک است و نسبت به ایران موقعیت راهبردی بسیار ضعیفی دارد. همین نقطهضعف، عامل بازدارندهای است که به سود ایران عمل میکند و مانع حمله اتمی یا حتی غیراتمی اسرائیل به ایران میشود.
ماشاالله شمسالواعظین، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه،گفتوگوی مفصلی با «یورونیوز» داشت و طی آن درباره جنبههای گوناگونی از جنگ حماس و اسرائیل صحبت کرد. نکات اصلی این گفتوگو را در پی میخوانید.
۱- مجموعهای از عوامل انگیزه اصلی جنبش حماس برای حمله به اسرائیل بوده است. ولی من علیالحساب این حمله را محصول واکنش ایران به خرابکاریهای اسرائیل در ایران نمیدانم. جنبش حماس در چند ماه اخیر هشدارهای زیادی به اسرائیل داد و این در اطلاعیههایش مشخص است. مهمترین این هشدارها مربوط به اقدامات یهودیان افراطی و وضع محدودیت از سوی پلیس اسرائیل برای نمازگزاران فلسطینی در مسجدالاقصی است. حماس هشدار میداد که با آتش بازی نکنید، قدس قبلهگاه اول مسلمانان است و… اسرائیل این تهدیدها را چندان جدی نمیگرفت. حتی در حملاتی که چند وقت قبل، واحدهای قدس علیه اسرائیل انجام دادند، نتانیاهو شخصاً گفت حماس مایل نیست در اوضاع کنونی علیه اسرائیل وارد جنگ شود؛ چون حماس را در نوار غزه صاحب دولت میدانست و تصورش این بود که حماس چون باید پاسخگوی مردم غزه باشد، وارد جنگ نمیشود. در واقع تصور اسرائیلیها این بود که حماس به تدریج در حال پذیرش ایده «تشکیل دولت فلسطین در درون مرزهای ۱۹۶۷» است و این به معنای تایید موجودیت اسرائیل از سوی حماس بود.
۲- این جنگ از زمان اعلام موجودیت اسرائیل، بیسابقه بوده؛ از حیث حملاتی که به اسرائیل صورت گرفته. ضمناً جنگهای قبلی بین دولتها بوده ولی این جنگ بین یک گروه فلسطینی با دولت اسرائیل است و با جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ تفاوت دارد. در این جنگ حملات بیسابقهای به خاک اسرائیل صورت گرفته است. جنگ ۳۳روزه و این جنگ، یک چیز را نشان میدهند و آن اینکه تئوری ارتش شکستناپذیر اسرائیل دارد فرومیپاشد و جنبش مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان میتوانند این ارتش را وادار به شکست بکنند. نکته دوم اینکه، این جنگ نشانه فروپاشی «قدرت بازدارندگی ارتش اسرائیل» بوده است. این بسیار مهم است. ارتش اسرائیل مبتنی بر تئوری بازدارندگی است و به این توان خودش میبالد. یعنی حرفش این است که اگر جرأت دارید، ما را بزنید و کسی نمیتوانست ارتش اسرائیل را بزند. اسرائیل عملیاتهای نظامی و تروریستی شگفتانگیزی انجام داده است. پس الان چه شده که ارتش قوی اسرائیل با قدرت بازدارندگی بسیار بالایش، بهگونهای که هیچیک از دولتهای عرب توان ورود به جنگ با اسرائیل را نداشتند، مورد چنین حملهای از سوی حماس واقع شده و دچار این وضعیت و این سردرگمی شده است؟ جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ نیز مصداق نقض قدرت بازدارندگی ارتش اسرائیل بود. حزبالله و حماس این بازدارندگی دیرپای ارتش اسرائیل را از بین بردهاند.
۳- راهحل سیاسی فلسطین دچار یک انسداد قطعی شده است. اسرائیل علاقهمند به برقراری صلح و برپایی فرمول «دو دولت در یک سرزمین» نیست. بنابراین، ناکامی و ناامیدی فلسطینیها، عواملیاند که به آنها جسارتی بخشیده که توان بازدارندگی ارتش اسرائیل را نادیده بگیرند و نقض کنند؛ محصول عملکرد همه دولتهای ایالات متحده است. الان، دولت بایدن درحالیکه فرمول «دو دولت در یک سرزمین» را تایید میکند، کلیه تلاشهای خودش را متمرکز کرده است بر روی طرح آبراهام و افزودن عربستان سعودی به روند صلح با اسرائیل. صلح منفرد اعراب و اسرائیل نتیجه معکوس خواهد داشت و تجربه تاریخی این ادعا را تایید میکند. نمیخواهم بگویم حماس این عمل را انجام داد تا جلوی صلح عربستان و اسرائیل را بگیرد ولی میخواهم تاکید کنم که یکی از پیامدهای عملیات طوفانالاقصی میتواند به تاخیر افتادن صلح عربستان سعودی و اسرائیل باشد.
۴- (در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه «نیروهای حماس از قتل زنی که یک توریست آلمانی بود هم نگذشتند»): من معتقدم در جنگها پدیده «اخلاق» اصلاً وجود خارجی ندارد. اسرائیل هم در روز دوم این جنگ، یک ساختمان مسکونی را بمباران کرد و آن را بر سر ساکنانش خراب کرد. خبر اول دنیا هم شد. اخلاقیات در جنگها، پیششرطهایی دارد که اسرائیل گاهی آنها را رعایت میکند تا پیامی بفرستد. ولی اگر ارتش اسرائیل یا موساد مخیر میشد به کشتن همسر فخریزاده و شکست عملیات، کدام را انتخاب میکرد؟ اسرائیل مدعی است که اخلاقیترین ارتش دنیا را دارد. به نظر من این ادعا واقعیت ندارد و به همین دلیل به آنچه درباره حماس نیز گفته میشود، با اندکی تردید باید نگاه کرد. ساکنان شهرکهای یهودینشین، اکثراً مسلحاند و کوچکترین حرکتی از سوی فلسطینیها را با شلیک مستقیم به فلسطینیها پاسخ میدهند. این اواخر روزانه دو سه فلسطینی کشته میشدند به بهانه اینکه میخواستند با ماشین یک اسرائیلی را زیر بگیرند. سازمان ملل هم به اسرائیل گفت که شما روزانه دارید فلسطینی میکشید؛ هر روز. بحث «اخلاق» اینجا کجا رفته بود؟ هنگامی که ارتش اسرائیل در ۱۹۸۲ به بیروت حمله کرد، من در بیروت بودم و مناظری دیدم که دیگر اخلاق را از جنگ حذفشده و رختبربسته یافتم. ساختمان یازدهطبقه را ویران میکردند چون یکی از رهبران نظامی مخالف اسرائیل در طبقه سوم آن ساختمان بود. آریل شارون حرف مهمی زد. او سوار بر تانک شد و در آستانه ورود به بیروت بود. او گفت من نمیتوانم از شهروندانی که روبهرویم سبز میشوند، شناسنامهشان را بخواهم.
۵- (در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه «آیا چهره مظلوم فلسطین، که مایه مشروعیت مبارزه فلسطینیها بود، با این تصاویر مخدوش نشد؟»): پاسخ من به این سوال شما مثبت است. ولی این سوال مهم را هم باید جواب داد که آیا مظلومیت مردم فلسطین، کک کسی را در جایی گزیده بود؟! باید دید قدرت دست کیست و کجاست. موازنه قوا باید پدید آید. حماس این کار را کرد. برابری قدرت و موازنه وحشت اگر برقرار نشود، به نظر من جنگ اعراب و اسرائیل ادامه پیدا میکند. بسیار هم بدتر از این خواهد شد. یک جا بالاخره باید برابری نیروها و موازنه قوا برقرار شود. اسرائیل اگر احساس کند همه قدرتهای جهانی پشتش نیستند یا اگر پشتش هستند، نیروی مقاومت فلسطینیها بتواند این معادله را تغییر دهد، در این صورت اوضاع به سود نیروی قوی تغییر خواهد کرد. متاسفانه این قاعده مناسبات بینالمللی شده است. اگر از منظر «اخلاق» میخواهید بررسی کنید این معادله را، به نظر من غلط است. کاملاً ستمکارانه و ظالمانه است. اما اگر واقعگرا باشید، وضع همین است. آقای بایدن در روز اول جنگ یک بیانیه داد. من که سعی میکنم خوشبین باشم به رفتار ایالات متحده به عنوان یکتاابرقدرت جهانی، حیرتزده شدم. بایدن گفت آمریکا کنار اسرائیل است، تا هر جایی که فکر میکنید. معنای این حرف این است که اسرائیل دستش باز است که یک بمب اتم بکوبد در نوار غزه.
۶- دولت اسرائیل در سرزمینی زیست میکند که بیشترین عرضش ۷۰ کیلومتر است و کمترین عرضش ۱۰ کیلومتر است. این سرزمین، یعنی فلسطین تاریخی، عمق استراتژیک ندارد. کل فلسطین تاریخی ۲۸ هزار کیلومترمربع است که ۶۰ درصد آن عبارت است از کرانه باختری رود اردن و نوار غزه. ۴۰ درصدش هم میماند برای دولت اسرائیل. یعنی حدود ۱۱ هزار کیلومترمربع. بنابراین به کار بردن هر نوع سلاح کشتارجمعی، ولو تاکتیکی، پیامدهای فاجعهبارش شامل حال خود اسرائیل هم میشود. اینجا ناکازاکی و هیروشیما نیست.
۷-اسرائیل این جنگ را زیر سر تهران میداند و معتقد است از زمانی که فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی، بهوسیله ارتش ایالات متحده آمریکا ترور شد، تقابل ایران و اسرائیل جدیتر شده است. بنابراین، جنگ کنونی «جنگی بین جنگها» است. جنگ، نهایتاً بین ایران و اسرائیل بهعنوان دو قدرت منطقهای است. من از این موضوع شگفتزده میشوم که ارتش اسرائیل با چه جرأتی میخواهد با کشوری مقابله کند که وسعتش صد برابر فلسطین تاریخی است و جمعیتش ۸۵ میلیون نفر است و این جزو استراتژیاش است که هر گونه جنگ با اسرائیل منجر به نابودی اسرائیل خواهد شد و همه عِده و عُدهاش را دارد فراهم میکند برای تحقق این تئوری. ارتش اسرائیل با اینکه ایران قدرت فائقه منطقه باشد، موافق نیست. در نتیجه، دو سه قدرت منطقهای فعلاً مشغول جنگهای نیابتیاند. تا اینکه به تدریج این جنگهای نیابتی، جای خودش را به یک جنگ مستقیم بدهد. حماس الان در ویترین است. اگر توپ به چرخش خودش ادامه بدهد، احتمال ورود حزبالله به جنگ نیز وجود دارد. البته نه در شکل همهجانبهاش. اسرائیل باید عمیقاً در مناقشهاش با ایران تجدیدنظر کند؛ چون در این صورت، درگیری اسرائیل و ایران به معنای تهدید موجودیتی برای اسرائیل است. این نکته هم بسیار عجیب بود که در روز اول جنگ، در عرض شش ساعت، هجده شهرک یهودینشین در طول ۲۵ کیلومتر در خطوط تماس با نوار غزه، به تصرف نیروهای حماس درآمد. اگر به جای هزار نیروی زبده حماس، ۲۰۰ هزار نفر در چنین عملیاتی شرکت کنند. درباره عرض فلسطین تاریخی هم که توضیح دادم. این ۲۰۰ هزار نیروی فرضی، در چنین عرض کمی، حقیقتاً در حکم تهدید موجودیتی برای اسرائیل خواهند بود. اسرائیل هم کاملاً به این موضوع واقف است. ارتش اسرائیل میگوید فاصله ما با نابودی، فاصله کوتاهی است و بستگی دارد به عناصری مثل غافلگیری. اما ایران شبیه یک شبهقاره است و هر جایش تصرف شود، جاهایی از آن باقی میماند برای مقاومت در برابر نیروی مهاجم. منظورم اولین حمله است. اگر در اولین حمله غافلگیر شویم و بخشی از ایران تصرف شود، بخشهای دیگرش همچنان باقی است و ملت ایران فرصت دارد از شوک خارج شود و در برابر مهاجم، ایستادگی کند. اسرائیل قبلا اعلام کرده که اگر موجودیتش به خطر بیفتد، از همه سلاحهایش استفاده میکند. اما اسرائیل فاقد عمق استراتژیک است و نسبت به ایران موقعیت راهبردی بسیار ضعیفی دارد. همین نقطهضعف، عامل بازدارندهای است که به سود ایران عمل میکند و مانع حمله اتمی یا حتی غیراتمی اسرائیل به ایران میشود. به نظر من بعد از جنگ طولانی ایران و عراق، جنگی که صدام میخواست ظرف یک هفته در آن پیروز شود ولی هشت سال گرفتارش شد، تا دویست سال آینده هیچ کشوری جرأت حمله به ایران را پیدا نخواهد کرد!
ماشاالله شمسالواعظین، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل خاورمیانه،گفتوگوی مفصلی با «یورونیوز» داشت و طی آن درباره جنبههای گوناگونی از جنگ حماس و اسرائیل صحبت کرد. نکات اصلی این گفتوگو را در پی میخوانید.
۱- مجموعهای از عوامل انگیزه اصلی جنبش حماس برای حمله به اسرائیل بوده است. ولی من علیالحساب این حمله را محصول واکنش ایران به خرابکاریهای اسرائیل در ایران نمیدانم. جنبش حماس در چند ماه اخیر هشدارهای زیادی به اسرائیل داد و این در اطلاعیههایش مشخص است. مهمترین این هشدارها مربوط به اقدامات یهودیان افراطی و وضع محدودیت از سوی پلیس اسرائیل برای نمازگزاران فلسطینی در مسجدالاقصی است. حماس هشدار میداد که با آتش بازی نکنید، قدس قبلهگاه اول مسلمانان است و… اسرائیل این تهدیدها را چندان جدی نمیگرفت. حتی در حملاتی که چند وقت قبل، واحدهای قدس علیه اسرائیل انجام دادند، نتانیاهو شخصاً گفت حماس مایل نیست در اوضاع کنونی علیه اسرائیل وارد جنگ شود؛ چون حماس را در نوار غزه صاحب دولت میدانست و تصورش این بود که حماس چون باید پاسخگوی مردم غزه باشد، وارد جنگ نمیشود. در واقع تصور اسرائیلیها این بود که حماس به تدریج در حال پذیرش ایده «تشکیل دولت فلسطین در درون مرزهای ۱۹۶۷» است و این به معنای تایید موجودیت اسرائیل از سوی حماس بود.
۲- این جنگ از زمان اعلام موجودیت اسرائیل، بیسابقه بوده؛ از حیث حملاتی که به اسرائیل صورت گرفته. ضمناً جنگهای قبلی بین دولتها بوده ولی این جنگ بین یک گروه فلسطینی با دولت اسرائیل است و با جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ تفاوت دارد. در این جنگ حملات بیسابقهای به خاک اسرائیل صورت گرفته است. جنگ ۳۳روزه و این جنگ، یک چیز را نشان میدهند و آن اینکه تئوری ارتش شکستناپذیر اسرائیل دارد فرومیپاشد و جنبش مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان میتوانند این ارتش را وادار به شکست بکنند. نکته دوم اینکه، این جنگ نشانه فروپاشی «قدرت بازدارندگی ارتش اسرائیل» بوده است. این بسیار مهم است. ارتش اسرائیل مبتنی بر تئوری بازدارندگی است و به این توان خودش میبالد. یعنی حرفش این است که اگر جرأت دارید، ما را بزنید و کسی نمیتوانست ارتش اسرائیل را بزند. اسرائیل عملیاتهای نظامی و تروریستی شگفتانگیزی انجام داده است. پس الان چه شده که ارتش قوی اسرائیل با قدرت بازدارندگی بسیار بالایش، بهگونهای که هیچیک از دولتهای عرب توان ورود به جنگ با اسرائیل را نداشتند، مورد چنین حملهای از سوی حماس واقع شده و دچار این وضعیت و این سردرگمی شده است؟ جنگ ۳۳ روزه در سال ۲۰۰۶ نیز مصداق نقض قدرت بازدارندگی ارتش اسرائیل بود. حزبالله و حماس این بازدارندگی دیرپای ارتش اسرائیل را از بین بردهاند.
۳- راهحل سیاسی فلسطین دچار یک انسداد قطعی شده است. اسرائیل علاقهمند به برقراری صلح و برپایی فرمول «دو دولت در یک سرزمین» نیست. بنابراین، ناکامی و ناامیدی فلسطینیها، عواملیاند که به آنها جسارتی بخشیده که توان بازدارندگی ارتش اسرائیل را نادیده بگیرند و نقض کنند؛ محصول عملکرد همه دولتهای ایالات متحده است. الان، دولت بایدن درحالیکه فرمول «دو دولت در یک سرزمین» را تایید میکند، کلیه تلاشهای خودش را متمرکز کرده است بر روی طرح آبراهام و افزودن عربستان سعودی به روند صلح با اسرائیل. صلح منفرد اعراب و اسرائیل نتیجه معکوس خواهد داشت و تجربه تاریخی این ادعا را تایید میکند. نمیخواهم بگویم حماس این عمل را انجام داد تا جلوی صلح عربستان و اسرائیل را بگیرد ولی میخواهم تاکید کنم که یکی از پیامدهای عملیات طوفانالاقصی میتواند به تاخیر افتادن صلح عربستان سعودی و اسرائیل باشد.
۴- (در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه «نیروهای حماس از قتل زنی که یک توریست آلمانی بود هم نگذشتند»): من معتقدم در جنگها پدیده «اخلاق» اصلاً وجود خارجی ندارد. اسرائیل هم در روز دوم این جنگ، یک ساختمان مسکونی را بمباران کرد و آن را بر سر ساکنانش خراب کرد. خبر اول دنیا هم شد. اخلاقیات در جنگها، پیششرطهایی دارد که اسرائیل گاهی آنها را رعایت میکند تا پیامی بفرستد. ولی اگر ارتش اسرائیل یا موساد مخیر میشد به کشتن همسر فخریزاده و شکست عملیات، کدام را انتخاب میکرد؟ اسرائیل مدعی است که اخلاقیترین ارتش دنیا را دارد. به نظر من این ادعا واقعیت ندارد و به همین دلیل به آنچه درباره حماس نیز گفته میشود، با اندکی تردید باید نگاه کرد. ساکنان شهرکهای یهودینشین، اکثراً مسلحاند و کوچکترین حرکتی از سوی فلسطینیها را با شلیک مستقیم به فلسطینیها پاسخ میدهند. این اواخر روزانه دو سه فلسطینی کشته میشدند به بهانه اینکه میخواستند با ماشین یک اسرائیلی را زیر بگیرند. سازمان ملل هم به اسرائیل گفت که شما روزانه دارید فلسطینی میکشید؛ هر روز. بحث «اخلاق» اینجا کجا رفته بود؟ هنگامی که ارتش اسرائیل در ۱۹۸۲ به بیروت حمله کرد، من در بیروت بودم و مناظری دیدم که دیگر اخلاق را از جنگ حذفشده و رختبربسته یافتم. ساختمان یازدهطبقه را ویران میکردند چون یکی از رهبران نظامی مخالف اسرائیل در طبقه سوم آن ساختمان بود. آریل شارون حرف مهمی زد. او سوار بر تانک شد و در آستانه ورود به بیروت بود. او گفت من نمیتوانم از شهروندانی که روبهرویم سبز میشوند، شناسنامهشان را بخواهم.
۵- (در پاسخ به پرسش خبرنگار مبنی بر اینکه «آیا چهره مظلوم فلسطین، که مایه مشروعیت مبارزه فلسطینیها بود، با این تصاویر مخدوش نشد؟»): پاسخ من به این سوال شما مثبت است. ولی این سوال مهم را هم باید جواب داد که آیا مظلومیت مردم فلسطین، کک کسی را در جایی گزیده بود؟! باید دید قدرت دست کیست و کجاست. موازنه قوا باید پدید آید. حماس این کار را کرد. برابری قدرت و موازنه وحشت اگر برقرار نشود، به نظر من جنگ اعراب و اسرائیل ادامه پیدا میکند. بسیار هم بدتر از این خواهد شد. یک جا بالاخره باید برابری نیروها و موازنه قوا برقرار شود. اسرائیل اگر احساس کند همه قدرتهای جهانی پشتش نیستند یا اگر پشتش هستند، نیروی مقاومت فلسطینیها بتواند این معادله را تغییر دهد، در این صورت اوضاع به سود نیروی قوی تغییر خواهد کرد. متاسفانه این قاعده مناسبات بینالمللی شده است. اگر از منظر «اخلاق» میخواهید بررسی کنید این معادله را، به نظر من غلط است. کاملاً ستمکارانه و ظالمانه است. اما اگر واقعگرا باشید، وضع همین است. آقای بایدن در روز اول جنگ یک بیانیه داد. من که سعی میکنم خوشبین باشم به رفتار ایالات متحده به عنوان یکتاابرقدرت جهانی، حیرتزده شدم. بایدن گفت آمریکا کنار اسرائیل است، تا هر جایی که فکر میکنید. معنای این حرف این است که اسرائیل دستش باز است که یک بمب اتم بکوبد در نوار غزه.
۶- دولت اسرائیل در سرزمینی زیست میکند که بیشترین عرضش ۷۰ کیلومتر است و کمترین عرضش ۱۰ کیلومتر است. این سرزمین، یعنی فلسطین تاریخی، عمق استراتژیک ندارد. کل فلسطین تاریخی ۲۸ هزار کیلومترمربع است که ۶۰ درصد آن عبارت است از کرانه باختری رود اردن و نوار غزه. ۴۰ درصدش هم میماند برای دولت اسرائیل. یعنی حدود ۱۱ هزار کیلومترمربع. بنابراین به کار بردن هر نوع سلاح کشتارجمعی، ولو تاکتیکی، پیامدهای فاجعهبارش شامل حال خود اسرائیل هم میشود. اینجا ناکازاکی و هیروشیما نیست.
۷-اسرائیل این جنگ را زیر سر تهران میداند و معتقد است از زمانی که فرمانده سپاه قدس، قاسم سلیمانی، بهوسیله ارتش ایالات متحده آمریکا ترور شد، تقابل ایران و اسرائیل جدیتر شده است. بنابراین، جنگ کنونی «جنگی بین جنگها» است. جنگ، نهایتاً بین ایران و اسرائیل بهعنوان دو قدرت منطقهای است. من از این موضوع شگفتزده میشوم که ارتش اسرائیل با چه جرأتی میخواهد با کشوری مقابله کند که وسعتش صد برابر فلسطین تاریخی است و جمعیتش ۸۵ میلیون نفر است و این جزو استراتژیاش است که هر گونه جنگ با اسرائیل منجر به نابودی اسرائیل خواهد شد و همه عِده و عُدهاش را دارد فراهم میکند برای تحقق این تئوری. ارتش اسرائیل با اینکه ایران قدرت فائقه منطقه باشد، موافق نیست. در نتیجه، دو سه قدرت منطقهای فعلاً مشغول جنگهای نیابتیاند. تا اینکه به تدریج این جنگهای نیابتی، جای خودش را به یک جنگ مستقیم بدهد. حماس الان در ویترین است. اگر توپ به چرخش خودش ادامه بدهد، احتمال ورود حزبالله به جنگ نیز وجود دارد. البته نه در شکل همهجانبهاش. اسرائیل باید عمیقاً در مناقشهاش با ایران تجدیدنظر کند؛ چون در این صورت، درگیری اسرائیل و ایران به معنای تهدید موجودیتی برای اسرائیل است. این نکته هم بسیار عجیب بود که در روز اول جنگ، در عرض شش ساعت، هجده شهرک یهودینشین در طول ۲۵ کیلومتر در خطوط تماس با نوار غزه، به تصرف نیروهای حماس درآمد. اگر به جای هزار نیروی زبده حماس، ۲۰۰ هزار نفر در چنین عملیاتی شرکت کنند. درباره عرض فلسطین تاریخی هم که توضیح دادم. این ۲۰۰ هزار نیروی فرضی، در چنین عرض کمی، حقیقتاً در حکم تهدید موجودیتی برای اسرائیل خواهند بود. اسرائیل هم کاملاً به این موضوع واقف است. ارتش اسرائیل میگوید فاصله ما با نابودی، فاصله کوتاهی است و بستگی دارد به عناصری مثل غافلگیری. اما ایران شبیه یک شبهقاره است و هر جایش تصرف شود، جاهایی از آن باقی میماند برای مقاومت در برابر نیروی مهاجم. منظورم اولین حمله است. اگر در اولین حمله غافلگیر شویم و بخشی از ایران تصرف شود، بخشهای دیگرش همچنان باقی است و ملت ایران فرصت دارد از شوک خارج شود و در برابر مهاجم، ایستادگی کند. اسرائیل قبلا اعلام کرده که اگر موجودیتش به خطر بیفتد، از همه سلاحهایش استفاده میکند. اما اسرائیل فاقد عمق استراتژیک است و نسبت به ایران موقعیت راهبردی بسیار ضعیفی دارد. همین نقطهضعف، عامل بازدارندهای است که به سود ایران عمل میکند و مانع حمله اتمی یا حتی غیراتمی اسرائیل به ایران میشود. به نظر من بعد از جنگ طولانی ایران و عراق، جنگی که صدام میخواست ظرف یک هفته در آن پیروز شود ولی هشت سال گرفتارش شد، تا دویست سال آینده هیچ کشوری جرأت حمله به ایران را پیدا نخواهد کرد!