گروه سیاسی: روزنامه هم میهن نوشت: دوستان اصولگرا، سیاستورزان عجیب و غریبی هستند. در واقع، میتوان گفت بسیار نازنین هستند. هر کاری کنند، درست است و البته باید هم درست باشد.
روزگاری بود که با آمدن احمدینژاد چنان جشن پیروزی گرفتند که گویی رایش سوم، پاریس را فتح کرده و ارتش ورماخت در خیابان شانزهلیزه، رژه میرود. حتی آنان که از او حمایت نکرده بودند نیز، بیش از دیگران میداندار این شادی بودند. مملکت و سیاستهای آن را به رهن این پیروزی درآوردند. آمدند و یکی پس از دیگری از جیب ملت برای این کشور هزینه درست کردند.
اول از همه به استقبال تحریمها رفتند و گفتند تحریم نعمت است. این کافی نبود، بازی نفی هولوکاست را راه انداختند که هم نادرست بود و هم بسیار پرهزینه. بعد، برنامه چهارم را به گوشهای پرتاب کردند. صدها میلیارد دلار درآمد ارزی داشتند، دریغ از یک دستاورد ملموس. ولی اصولگرایان نازنین دربست و ۱۱۰ درصدی از او حمایت کردند؛ بهطوریکه در سال۱۳۸۸ تعدادی از اعضای شورای نگهبان هم بهطور آشکار و مستقیم وارد این میدان حمایتی شدند. درحالیکه هر فرد منصف و عاقلی میدانست که جایی از کار مشکل دارد، غیر از این دوستان نازنین.
تا اینکه اختلافات شروع شد و چیزی نگذشت که احمدینژاد خانهنشینی را انتخاب کرد و شد آنچه که شد. چه هزینهها که بر کشور تحمیل نکردند و چه منابعی که تلف ننمودند.
جالب اینکه این رئیسجمهور محبوب سابق که او را «معجزه هزاره» هم میخواندند، این روزها معجزهای نو رو کرده و در این فضای ملتهب سیاسی با هزینه گزاف رفته است گواتمالا تا عطش سیاسی خود را در موضوعی سیراب کند که در ایران خلاف آن را انجام داده بود. چنین است که ایشان درباره اسرائیلی که زمانی با ژست مخالفت با آن، حتی هولوکاست را نفی میکرد و بزرگترین خدمت را به نتانیاهو کرد، سکوت کرده است.
البته کسی منتظر موضع او نیست که پشیزی ارزش ندارد، حتی اگر بیانیه هم دهد بیفایده است. او شخصاً نیز واجد اهمیت نیست، ولی این اصولگرایان نازنین چرا لحظهای به خود نمیآیند و فکر نمیکنند که احمدینژاد همین بوده و هیچ تغییری نکرده؛ چه هنگام نفی هولوکاست و چه در سکوت کشتار فلسطینیها، در هر دو یک رفتار را داشته است. ولی آنان چرا نمیخواهند متوجه عمق این خطای بزرگی شوند که علیه انقلاب و ایران انجام دادند؟
کسی دنبال مچگیری نیست، ولی همه انتظار دارند که اصولگرایان نازنین خود را از رهن این عنصر شناختهشده خارج کنند و دیگر از این خطاها مرتکب نشوند.
روزگاری بود که با آمدن احمدینژاد چنان جشن پیروزی گرفتند که گویی رایش سوم، پاریس را فتح کرده و ارتش ورماخت در خیابان شانزهلیزه، رژه میرود. حتی آنان که از او حمایت نکرده بودند نیز، بیش از دیگران میداندار این شادی بودند. مملکت و سیاستهای آن را به رهن این پیروزی درآوردند. آمدند و یکی پس از دیگری از جیب ملت برای این کشور هزینه درست کردند.
اول از همه به استقبال تحریمها رفتند و گفتند تحریم نعمت است. این کافی نبود، بازی نفی هولوکاست را راه انداختند که هم نادرست بود و هم بسیار پرهزینه. بعد، برنامه چهارم را به گوشهای پرتاب کردند. صدها میلیارد دلار درآمد ارزی داشتند، دریغ از یک دستاورد ملموس. ولی اصولگرایان نازنین دربست و ۱۱۰ درصدی از او حمایت کردند؛ بهطوریکه در سال۱۳۸۸ تعدادی از اعضای شورای نگهبان هم بهطور آشکار و مستقیم وارد این میدان حمایتی شدند. درحالیکه هر فرد منصف و عاقلی میدانست که جایی از کار مشکل دارد، غیر از این دوستان نازنین.
تا اینکه اختلافات شروع شد و چیزی نگذشت که احمدینژاد خانهنشینی را انتخاب کرد و شد آنچه که شد. چه هزینهها که بر کشور تحمیل نکردند و چه منابعی که تلف ننمودند.
جالب اینکه این رئیسجمهور محبوب سابق که او را «معجزه هزاره» هم میخواندند، این روزها معجزهای نو رو کرده و در این فضای ملتهب سیاسی با هزینه گزاف رفته است گواتمالا تا عطش سیاسی خود را در موضوعی سیراب کند که در ایران خلاف آن را انجام داده بود. چنین است که ایشان درباره اسرائیلی که زمانی با ژست مخالفت با آن، حتی هولوکاست را نفی میکرد و بزرگترین خدمت را به نتانیاهو کرد، سکوت کرده است.
البته کسی منتظر موضع او نیست که پشیزی ارزش ندارد، حتی اگر بیانیه هم دهد بیفایده است. او شخصاً نیز واجد اهمیت نیست، ولی این اصولگرایان نازنین چرا لحظهای به خود نمیآیند و فکر نمیکنند که احمدینژاد همین بوده و هیچ تغییری نکرده؛ چه هنگام نفی هولوکاست و چه در سکوت کشتار فلسطینیها، در هر دو یک رفتار را داشته است. ولی آنان چرا نمیخواهند متوجه عمق این خطای بزرگی شوند که علیه انقلاب و ایران انجام دادند؟
کسی دنبال مچگیری نیست، ولی همه انتظار دارند که اصولگرایان نازنین خود را از رهن این عنصر شناختهشده خارج کنند و دیگر از این خطاها مرتکب نشوند.