محمد مهاجری
جناب رئیسجمهور، با سلام و احترام
حتما شنیده اید که ملانصرالدین یک روز صبح ۳ کیلو گوشت به خانه آورد و از همسرش خواست غذای مفصلی برای او و مهمانانش بپزد.
همسرش چند نفر از زنان همسایه را دعوت کرد و با غذایی که با آن گوشت پخت، روزی خوش برای خود و آنها رقم زد.
شب که ملانصرالدین با مهمانها آمد اثری از طبخ غذا ندید و دلیلش را از همسر خود پرسید. او هم انگشتش را به سمت گربهای که روی دیوار راه می رفت نشانه رفت و آن را متهم به خوردن گوشت کرد.
ملانصرالدین در چشم به هم زدنی، حیوان زبان بسته را از روی دیوار گرفت و روی ترازو قرار داد. سپس رو کرد به همسرش و گفت: من سه کیلو گوشت آوردم و الان وزن این گربه ۳ کیلو است. اگر این ۳ کیلو وزن گوشت است پس وزن گربه کجاست؟
مدیران محترم دولت تان به مدد بوقهای رسانه ای دولت و حامیان دولتتان هر روز از صبح تا شب می گویند:
– روزی سه میلیون بشکه نفت می فروشیم،پولش را هم نقد می گیریم
– تورم ۶۰ درصدی دولت روحانی را به ۳۵ درصد رساندهایم
-نرخ رشد اقتصادی را به ۷ درصد رسانده ایم
-صدها پروژه برزمین مانده از دولتهای قبل را افتتاح کردهایم
– حجم پول در گردش (نقدینگی) را بسیار کاهش داده و دیگر از بانک مرکزی قرض نمیگیریم
-…
این سیاهه البته مفصل است. همین الان هر مدیری را احضار کنید یک طومار بلندبالا از این دستاوردها روبرویتان باز میکند و نیازی نیست وقتتان را تلف کنم.
اما با همه این آمارسازیها و آماربازیها ، قیمت گوشت گوسفند که اواخر دولت قبل کیلویی ۱۳۵ هزارتومان بود الان حداقل ۶۰۰ هزارتومان است؛ قیمت انواع میوه اقلا نسبت به آن دوره سه برابر شده؛ اجاره خانه حدود ۱.۵ برابر افزایش یافته؛ یک سطل ماست ۲۰-۳۰هزارتومانی حدود ۱۰۰ هزارتومان شده و قس علیهذا.
از آقایان مدیران بپرسید اگر این عدد و رقمهایی که می دهند راست است پس این وضعیت معیشت چه می گوید؟
اگر دستور بدهید هرشب چند بار این قصه ملانصرالدین را به عنوان مشق شب بنویسند از یکطرف برای این سوال که” وزن گربه کجا رفته” جواب پیدا میکنند و از طرف دیگر در بیان آمارهای غیرواقعی صرفه جویی می شود.
زیاده عرضی نیست.
جناب رئیسجمهور، با سلام و احترام
حتما شنیده اید که ملانصرالدین یک روز صبح ۳ کیلو گوشت به خانه آورد و از همسرش خواست غذای مفصلی برای او و مهمانانش بپزد.
همسرش چند نفر از زنان همسایه را دعوت کرد و با غذایی که با آن گوشت پخت، روزی خوش برای خود و آنها رقم زد.
شب که ملانصرالدین با مهمانها آمد اثری از طبخ غذا ندید و دلیلش را از همسر خود پرسید. او هم انگشتش را به سمت گربهای که روی دیوار راه می رفت نشانه رفت و آن را متهم به خوردن گوشت کرد.
ملانصرالدین در چشم به هم زدنی، حیوان زبان بسته را از روی دیوار گرفت و روی ترازو قرار داد. سپس رو کرد به همسرش و گفت: من سه کیلو گوشت آوردم و الان وزن این گربه ۳ کیلو است. اگر این ۳ کیلو وزن گوشت است پس وزن گربه کجاست؟
مدیران محترم دولت تان به مدد بوقهای رسانه ای دولت و حامیان دولتتان هر روز از صبح تا شب می گویند:
– روزی سه میلیون بشکه نفت می فروشیم،پولش را هم نقد می گیریم
– تورم ۶۰ درصدی دولت روحانی را به ۳۵ درصد رساندهایم
-نرخ رشد اقتصادی را به ۷ درصد رسانده ایم
-صدها پروژه برزمین مانده از دولتهای قبل را افتتاح کردهایم
– حجم پول در گردش (نقدینگی) را بسیار کاهش داده و دیگر از بانک مرکزی قرض نمیگیریم
-…
این سیاهه البته مفصل است. همین الان هر مدیری را احضار کنید یک طومار بلندبالا از این دستاوردها روبرویتان باز میکند و نیازی نیست وقتتان را تلف کنم.
اما با همه این آمارسازیها و آماربازیها ، قیمت گوشت گوسفند که اواخر دولت قبل کیلویی ۱۳۵ هزارتومان بود الان حداقل ۶۰۰ هزارتومان است؛ قیمت انواع میوه اقلا نسبت به آن دوره سه برابر شده؛ اجاره خانه حدود ۱.۵ برابر افزایش یافته؛ یک سطل ماست ۲۰-۳۰هزارتومانی حدود ۱۰۰ هزارتومان شده و قس علیهذا.
از آقایان مدیران بپرسید اگر این عدد و رقمهایی که می دهند راست است پس این وضعیت معیشت چه می گوید؟
اگر دستور بدهید هرشب چند بار این قصه ملانصرالدین را به عنوان مشق شب بنویسند از یکطرف برای این سوال که” وزن گربه کجا رفته” جواب پیدا میکنند و از طرف دیگر در بیان آمارهای غیرواقعی صرفه جویی می شود.
زیاده عرضی نیست.