رضا صادقیان
در جهان امروز به صورت عام و وضعیت کشور خودمان به صورت خاص هیچ امری را نمیتوان یافت که بدون ارتباط با سایر رخدادها، حوادث، رویدادها، کنش و واکنشهای صورتبندی شود.
بخشی از جدل گفتاری که میان جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب از اواخر دهه شصت تا به امروز در جریان است، کنشهای سیاسی معطوف به کسب جایگاههای سیاسی فربهتر بوده است. جدال برای رسیدن به قدرت بیشتر، ماناتر، قویتر و تاثیرگذارتر، در این میان تلاش بیوقفه برای کسب کرسیهای بیشتر در دولت و صندلی ریاست جمهوری از کشش بیشتری برخوردار بوده است.
به عبارتی؛ هر زمان که جریان سیاسی اهرمهای قدرت را به دست گرفته بدون شک برای اثبات کارآمدی و مرزبندی دقیقتر با صاحبمنصبان سابق کوشش کرده وضعیت کشور تغییر و رویکردهای نادرست گذشته تا حدودی ترمیم گردد. به بیانی دیگر؛ تاثیرگذاری تصمیمگیریهای صاحبان قدرت در ساختار دولت بیش از سایر حوزههای برای شهروندان قابل لمس است، از همینرو دولتهای وقت با تمرکز بیشتری به فعالیت میپرداختند.
پیوستگی رخدادهای اقتصادی، رفاه محور، اجتماعی و سیاسی در هیچ حوزهای قابل کتمان نیست، خصوصا در ساختار دولت که به صورت مستقیم با زندگی روزمره شهروندان گره خورده است. به عنوان مثال اکثر شهروندان به دلیل آنکه نقش سیاستهای دولت را در زندگی خویش لمس میکنند، لاجرم گفتهها و مدعای مسئولان را با محیط پیرامون و زندگی خود مورد سنجش قرار میدهند. مقایسه اندازه سفره سال جاری با سالهای قبل، مقایسه قیمتهای امروز با ماههای گذشته و سنجش میزان رفاه و کیفیت زندگی امروز با ماهها و سالهای گذشته. بنابراین آنچه در گفتار مسئولان تکرار میگردد، قبلتر توسط اکثریت مردم زندگی و تجربه شده است.
شاید برخی کارشناسان دولت به تهیه گزارشهای غیر واقعی و بازی با اعداد بتوانند مدیر ارشد را درباره میزان پیشرفت، حرکت قطار توسعه، افزایش گسترده ساخت و سازها در کشور و اجرا شدن پروژههای کلان و ملی با طراحی جداول پر از اعداد راضی کنند و صدا و سیما صدها گزارش پر از امید را به سوی مخاطب روانه کند؛ اما آنچه مهمتر از تمام این گزارشها و سخنرانیهای هیجانی و تعریف چشماندازهای خیالی است، لمس چنین وضعیتی از سوی شهروندان است.
چه بسا دمیدن در شیپور خوبیها و امیدهای غیرقابل اثبات، ریل توسعه و کنترل تورم و رها کردن بازار ارز، خودرو، مواد خوراکی و گوشت نه تنها زمینهساز امید به تغییرات مفید نباشد، بلکه در عمل ریشههای ناامیدی را آبیاری میکند. تزریق امید در میان شهروندان بسیار مفید و زمینههای امید به آینده، زندگی بهتر و چشماندازها را تقویت خواهد کرد، اما اگر این همه با واقعیتهای جاری و روزمره شهروندان در تضاد قرار داشته باشد و رنگ و بویی از وضعیت موجود را به همراه نداشته باشد، لاجرم از سوی مخاطبان با نفی روبرو خواهد شد.
در جهان امروز به صورت عام و وضعیت کشور خودمان به صورت خاص هیچ امری را نمیتوان یافت که بدون ارتباط با سایر رخدادها، حوادث، رویدادها، کنش و واکنشهای صورتبندی شود.
بخشی از جدل گفتاری که میان جریان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب از اواخر دهه شصت تا به امروز در جریان است، کنشهای سیاسی معطوف به کسب جایگاههای سیاسی فربهتر بوده است. جدال برای رسیدن به قدرت بیشتر، ماناتر، قویتر و تاثیرگذارتر، در این میان تلاش بیوقفه برای کسب کرسیهای بیشتر در دولت و صندلی ریاست جمهوری از کشش بیشتری برخوردار بوده است.
به عبارتی؛ هر زمان که جریان سیاسی اهرمهای قدرت را به دست گرفته بدون شک برای اثبات کارآمدی و مرزبندی دقیقتر با صاحبمنصبان سابق کوشش کرده وضعیت کشور تغییر و رویکردهای نادرست گذشته تا حدودی ترمیم گردد. به بیانی دیگر؛ تاثیرگذاری تصمیمگیریهای صاحبان قدرت در ساختار دولت بیش از سایر حوزههای برای شهروندان قابل لمس است، از همینرو دولتهای وقت با تمرکز بیشتری به فعالیت میپرداختند.
پیوستگی رخدادهای اقتصادی، رفاه محور، اجتماعی و سیاسی در هیچ حوزهای قابل کتمان نیست، خصوصا در ساختار دولت که به صورت مستقیم با زندگی روزمره شهروندان گره خورده است. به عنوان مثال اکثر شهروندان به دلیل آنکه نقش سیاستهای دولت را در زندگی خویش لمس میکنند، لاجرم گفتهها و مدعای مسئولان را با محیط پیرامون و زندگی خود مورد سنجش قرار میدهند. مقایسه اندازه سفره سال جاری با سالهای قبل، مقایسه قیمتهای امروز با ماههای گذشته و سنجش میزان رفاه و کیفیت زندگی امروز با ماهها و سالهای گذشته. بنابراین آنچه در گفتار مسئولان تکرار میگردد، قبلتر توسط اکثریت مردم زندگی و تجربه شده است.
شاید برخی کارشناسان دولت به تهیه گزارشهای غیر واقعی و بازی با اعداد بتوانند مدیر ارشد را درباره میزان پیشرفت، حرکت قطار توسعه، افزایش گسترده ساخت و سازها در کشور و اجرا شدن پروژههای کلان و ملی با طراحی جداول پر از اعداد راضی کنند و صدا و سیما صدها گزارش پر از امید را به سوی مخاطب روانه کند؛ اما آنچه مهمتر از تمام این گزارشها و سخنرانیهای هیجانی و تعریف چشماندازهای خیالی است، لمس چنین وضعیتی از سوی شهروندان است.
چه بسا دمیدن در شیپور خوبیها و امیدهای غیرقابل اثبات، ریل توسعه و کنترل تورم و رها کردن بازار ارز، خودرو، مواد خوراکی و گوشت نه تنها زمینهساز امید به تغییرات مفید نباشد، بلکه در عمل ریشههای ناامیدی را آبیاری میکند. تزریق امید در میان شهروندان بسیار مفید و زمینههای امید به آینده، زندگی بهتر و چشماندازها را تقویت خواهد کرد، اما اگر این همه با واقعیتهای جاری و روزمره شهروندان در تضاد قرار داشته باشد و رنگ و بویی از وضعیت موجود را به همراه نداشته باشد، لاجرم از سوی مخاطبان با نفی روبرو خواهد شد.