گروه سیاسی: محسن میردامادی، آخرین دبیرکل جبهه مشارکت و رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس ششم و از اعضای حزب اتحاد ملت است. چهره سیاسی که نظرات و مواضع او، همواره در تحلیل تحولات و مناقشات عرصه بینالملل مورد رجوع صاحبنظران و افکار عمومی بوده است. در بحبوحه افزایش نگرانکننده تنشها بین تهران و تلآویو و پس از حملات شنبهشب هفته جاری در خصوص ابعاد و پیامدهای این سطح تخاصم در منطقه پرالتهاب خاورمیانه، سایت امتداد گفتگویی با این فعال سیاسی اصلاحطلب ترتیب داده که در ادامه میخوانید:
* دامنه پیامدهای میدانی حملات موشکی و پهپادی اخیر ایران به خاک اسرائیل در پاسخ به حمله موشکی ارتش این کشور به ساختمان کنسولی کشورمان در دمشق را در منطقه چطور ارزیابی میکنید؟
اولا؛ اقدامی که اسرائیل کرد، بدون تردید یک اقدام در راستای نقض قوانین بینالمللی بوده و از هر جهت، محکوم تلقی میشد. اقدامی که حتی حامیان اسرائیل نیز آن را نوعا محکوم کردند. طبعا هیچ کس از این اقدام، دفاع نمیکرد و این مسئله تا حدی اسرائیل را در انزوا قرار داد. به هر حال، تصور نمیکنم که هیچکس در محکومیت این اقدام-حمله به کنسولگری ایران در دمشق-تردیدی داشته باشد.
دوما؛ در خصوص این سوال که این سطح از تنشها، بخصوص پس از حمله شنبه گذشته ایران چه تبعات و دامنههایی خواهد داشت، میتوان در بعد استراتژیک و بعد دولتها و ملتها درباره آن صحبت کرد. به نظر من از نظر استراتژیک با درگیری که پیش آمده و حمله ایران به اسرائیل، منطقه وارد شرایط جدیدی شده است. شاید دهها سال است که از ابتدای پیروزی انقلاب، تقابل بین تهران و تلآویو با شدت و ضعفهایی در زمانهای مختلف وجود داشته و در مقاطعی به درگیریهایی نیز منجر شده است. اما این درگیریها، جملگی درگیری غیرمستقیم بوده است.
یعنی؛ ایران از طریق نیروهای نیابتی خود یا نیروهایی که در دیگر کشورها، حامیان جمهوری اسلامی هستند با اسرائیل درگیر بوده و تلآویو نیز در مواردی با ترور و در مواردی با هدف گرفتن نیروهای ایرانی در سوریه یا لبنان به درگیری با تهران روی آورده است. اما درگیری مستقیم بین نیروهای نظامی دو کشور تاکنون سابقه نداشت.
* این درگیری مستقیم، چه تاثیری بر بعد استراتژیک بین دو طرف خواهد داشت؟
این مسئله، آرایش استراتژیک بین ایران و اسرائیل را تغییر داده است. اسرائیل به عنوان یک دژ نظامی نفوذناپذیر، عملا مورد نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفته و در این مورد، اینکه چه میزان از شلیکهای ایران به خاک طرف مقابل رسیده به مراتب اهمیت کمتری دارد، نسبت به نفس این امر که تعدادی از این شلیکها از لایه های دفاعی عبور کرده و به هدف برخورد کرده است. آن تعدادی هم که رهگیری و ساقط شدند، عمدتا به وسیله آمریکا و برخی دیگر کشورها صورت گرفته و اسرائیل به تنهایی نقطه ضعف بیشتری خواهد داشت. آنچه در عمل واقع شده، رودرویی تهران و تلآویو با یکدیگر است که به نوعی میتوانیم آنها را از مهمترین قدرتهای نظامی منطقه بدانیم.
* به تبعات این رودرویی هم اشاره میکنید؟
به نظر من در صورت تداوم این درگیری، سطح تنشها محدود به ایران و اسرائیل نخواهد ماند. با توجه به اینکه در کشورهایی به مانند لبنان، عراق، یمن و سوریه، نیروهای مهمی طرفدار ایران بوده و دولت مرکزی آنها به میزانی قدرتمند نیست که بتواند آنها را کنترل کند، ادامه درگیری، این کشورها را هم طبعا درگیر خواهد کرد. البته ضمن اینکه ممکن است تنش ها محدود به این کشورها نماند.
دولتهای منطقه، طبعا از اینکه این درگیری نگرانکننده به آنها نیز تسری پیدا کند، پرهیز دارند و از همین رو، عمدتا دولتها نقش بیطرف بازی میکنند و ضمن عدم حمایت از هیچ یک از دو طرف، آنها را برای جلوگیری از گسترش درگیری به خویشتنداری توصیه خواهند کرد. ولی، افکار عمومی در این کشورها نیز، دولتهای خود را تحت فشار قرار خواهند داد. با توجه به اینکه در کشورهای اسلامی، ضدیت مزمنی نسبت به اسرائیل وجود داشته و بخصوص در چند ماه اخیر که ارتش این رژیم، قتلعام و کشتاری را در نوار غزه و علیه فلسطینیها داشته، این ضدیت و احساسات ضداسرائیلی تا حد قابل توجهی تشدید هم شده است. به هر حال این درگیری اخیر برای منطقه، آثار مهمی در بر خواهد داشت و به نظر میرسد که این آثار در کوتاهمدت و شاید در میانمدت نیز تداوم خواهد داشت.
* در مجموع به نظر شما، حمله شنبهشب اجتنابناپذیر بود؟
با توجه به اقدامی که اسرائیل کرده و برای اولین بار، یک مرکز دیپلماتیک ایران را زد، این حق قانونی و مشروع کشورمان بود که به این اقدام پاسخ دهد. طبعا، گزینههای مختلفی وجود داشت که میتوانست بررسی شده و زمان موضوع هم قابل بررسی بود که مراجع تصمیمگیر در جمعبندی به گزینه حمله مستقیم از خاک ایران رسیدند. تا حدی میتوان گفت که عکس العمل ایران اجتنابناپذیر بود.
* از نگاه شما، واکنش احتمالی تلآویو به این حملات با چه دامنه و مختصاتی خواهد بود؟
با توجه به مشکلاتی که شخص نتانیاهو و دولت اسرائیل در غزه و در داخل اسرائیل با آن دست به گریبانند از یک سو و از سوی دیگر با حضور گسترده نیروهای آمریکایی به عنوان نیروهای حامی تلآویو در منطقه، اسرائیلیها در مجموع خواستار تداوم و گسترش جنگ با ایران هستند. به هر حال، طرف اسرائیلی چند دهه است که خواهان چنین شرایطی برای جنگ با ایران بوده و الان با حضور گسترده آمریکا در منطقه اینگونه تلقی میکند که این شرایط فراهم شده است.
در سوی دیگر، آمریکاییها و دولت کنونی مستقر در کاخ سفید، خواستار گسترش جنگ نبوده و در شرایط کنونی با توجه به در پیش بودن انتخابات ایالات متحده در نوامبر آینده، برافروخته شدن جنگ در خاورمیانه را چندان به سود خود تلقی نمیکنند. ضمن اینکه پیامدها و آثار منطقهای که میتواند در صورت وقوع جنگ به وجود بیاید، کشورهای غربی و بخصوص واشنگتن را به یکی از مخالفین درگیری نظامی بین تهران و تلآویو بدل کرده است. از همین رو به دولت اسرائیل فشار میآورد که اقدام شدیدی در پاسخ به حملات اخیر ایران نداشته باشد.
* این فشارها تا چه میزان بر تلآویو و عدم اقدام نظامی آن علیه تهران موثر خواهد بود؟
دولت افراطی اسرائیل و شخص نتانیاهو در گذشته نیز نشان دادهاند که تاثیرپذیری کمی از نظرات آمریکا دارند. به این دلیل، کابینه اسرائیل به دنبال اقدام نظامی علیه ایران است. مجموعا نیز با توجه به کارهای تبلیغاتی که در روزهای اخیر از سوی اسرائیل شاهد بودیم، بیشتر به نظر میرسد که احتمال اقدام نظامی از سوی آنها جدی است. اینکه اقدام احتمالی آنها تا چه میزان گستردگی خواهد داشت، قابل پیشبینی نیست و نظامیهای ما بهتر میتوانند در این خصوص نظر بدهند. اما ژست و کار رسانهای دولت اسرائیل اینگونه القا میکند که قصد انجام عملیات خواهد داشت.
* نقش بازیگران منطقهای در مدیریت عدم افزایش تنش بین ایران و اسرائیل را تا چه میزان پررنگ و قابل اعتنا میدانید؟
بازیگران منطقهای را چندان در شرایط کنونی و در جهت عدم گسترش درگیری، صاحب نقش نمیبینم. چرا که ایران، طبعا خواهان گسترش این درگیری نبوده و اسرائیل بیشتری به این سو گرایش و رغبت دارد. کشورهای منطقه، تاثیری بر حاکمیت اسرائیل نداشته و نمیتوانند بر تصمیمات تلآویو تاثیری بگذارند. به همین دلیل، من فکر نمیکنم که کشورهای منطقه-که خود عمدتا خواستار عدم گسترش درگیری هستند-بتوانند تاثیری در این راستا داشته باشند.
* در صورت بروز یک تنش گسترده و همهجانبه بین ایران و اسرائیل، پکن و مسکو تا چه میزان بر مواضع اخیر خود در حمایت از حقوق تهران، پایبند خواهند بود؟
من فکر میکنم که روسیه از بروز چنین درگیری بین ایران و اسرائیل، ناخشنود نیست. در عمل درگیری غزه تا مدتی موضوع بحران اکراین را در حاشیه قرار داد و توجه بینالمللی به آن را کمتر کرد و الان هم، درگیری ایران و اسرائیل از این جهت برای روسها مطلوب است. مسکو، طبعا نباید ناراضی باشد از این که چنین درگیری به وقوع پیوسته تا مدتی هم ادامه پیدا کند. پکن، البته متفاوت بوده و با توجه به نیازی که به نفت منطقه دارد، ترجیح میدهد که منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، منطقه آرام و بدون تنشی باشد. از مهمترین دلایل میانجیگری آن کشور بین ایران و عربستان هم همین موضوع بود. به نظر من، مواضع این دو کشور در همین حد که در شورای امنیت، قطعنامهای علیه ایران به تصویب نرسد به احتمال قوی پابرجا خواهد ماند. اما بیش از این، تصور نمیکنم که بتوان انتظار بیشتری از روسیه و چین در این خصوص داشت.
* اگر فرض را بر وقوع یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل بگیریم، احتمال استفاده نتانیاهو از سلاحها و ابزارهای نظامی نامتعارف را تا چه حد ممکن و پررنگ میدانید؟
به نظر من، اسرائیل سلاحهای نامتعارف را که تا کنون، تولید و انباشت کرده برای زمانی است که موجودیت آن در خطر قرار بگیرد. اگر موجودیت اسرائیل در خطر قرار بگیرد، آن زمان از چنین سلاحهایی استفاده خواهد کرد. اما فکر نمیکنم که تنش کنونی بین تهران و تلآویو، آنچنان ابعادی پیدا کند که چنین مخاطرهای را برای اسرائیلیها ایجاد کند. به همین دلیل تصور نمیکنم که چنین موضوعی، الان در فضای فعلی مطرح باشد.
* به عنوان نکته پایانی به نظر شما در حال حاضر و با توجه به شرایط کنونی، چه باید کرد؟
به این موضوع از چند بعد میتوانیم بپردازیم.
اول؛ اینکه فارغ از گرایش سیاسی امروز در مقابل تهدید بالفعل خارجی باید از نیروهای مسلح کشور حمایت کنیم.
دوم، باید توجه داشت که این درگیری را دولت اسرائیل شروع کرده، و به نظر من حساب شده هم شروع کرده، و ادامه درگیری و گسترش آن را در جهت منافع و خواست های طولانی مدت خود میداند. لذا ما باید مراقب باشیم و ضمن حفظ بازدارندگی در دامی که اسرائیل پهن کرده نیفتیم. سوم. برای مدیریت چنین بحرانی در کنار مولفه نظامی و به همان میزان مولفه دیپلماسی کشور باید نقش ایفا کند که چنین حضور و تاثیری از آنها دیده نمی شود و آنها هم با ادبیات نظامی صحبت می کنند.
چهارم، در وضع فعلی، مهمترین مسئلهای که بخصوص از طرف حکومت باید مورد توجه قرار بگیرد، حفظ انسجام ملی است. باید توجه داشت که در میان مولفههای قدرت ملی، یکی از موارد مهم مولفه نظامی است که ما روی این بعد در دهههای اخیر خوب کار و سرمایهگذاری کرده و شرایط خوبی داریم. اما در میان مولفههای متعدد دیگر، شاید یکی از مهمترین آنها، انسجام ملی است. در وضع فعلی که کشور با یک تهدید نظامی خارجی مواجه است، ایجاد و حفظ این انسجام باید مورد توجه جدی دولت قرار بگیرد بطوری که بتواند همه ملت را پشت سر نیروی نظامی کشور قرار دهد. حاکمیت باید هر مانعی در مقابل انسجام ملی را برطرف کند. اینکه در شرایطی که با چنین تهدید مهم خارجی مواجه هستیم برخوردهای پر دافعه بر سر موضوع حجاب تکرار می شود قطعا بر افکار عمومی و انسجام ملی تاثیری مخرب داشته و خواهد داشت.
* دامنه پیامدهای میدانی حملات موشکی و پهپادی اخیر ایران به خاک اسرائیل در پاسخ به حمله موشکی ارتش این کشور به ساختمان کنسولی کشورمان در دمشق را در منطقه چطور ارزیابی میکنید؟
اولا؛ اقدامی که اسرائیل کرد، بدون تردید یک اقدام در راستای نقض قوانین بینالمللی بوده و از هر جهت، محکوم تلقی میشد. اقدامی که حتی حامیان اسرائیل نیز آن را نوعا محکوم کردند. طبعا هیچ کس از این اقدام، دفاع نمیکرد و این مسئله تا حدی اسرائیل را در انزوا قرار داد. به هر حال، تصور نمیکنم که هیچکس در محکومیت این اقدام-حمله به کنسولگری ایران در دمشق-تردیدی داشته باشد.
دوما؛ در خصوص این سوال که این سطح از تنشها، بخصوص پس از حمله شنبه گذشته ایران چه تبعات و دامنههایی خواهد داشت، میتوان در بعد استراتژیک و بعد دولتها و ملتها درباره آن صحبت کرد. به نظر من از نظر استراتژیک با درگیری که پیش آمده و حمله ایران به اسرائیل، منطقه وارد شرایط جدیدی شده است. شاید دهها سال است که از ابتدای پیروزی انقلاب، تقابل بین تهران و تلآویو با شدت و ضعفهایی در زمانهای مختلف وجود داشته و در مقاطعی به درگیریهایی نیز منجر شده است. اما این درگیریها، جملگی درگیری غیرمستقیم بوده است.
یعنی؛ ایران از طریق نیروهای نیابتی خود یا نیروهایی که در دیگر کشورها، حامیان جمهوری اسلامی هستند با اسرائیل درگیر بوده و تلآویو نیز در مواردی با ترور و در مواردی با هدف گرفتن نیروهای ایرانی در سوریه یا لبنان به درگیری با تهران روی آورده است. اما درگیری مستقیم بین نیروهای نظامی دو کشور تاکنون سابقه نداشت.
* این درگیری مستقیم، چه تاثیری بر بعد استراتژیک بین دو طرف خواهد داشت؟
این مسئله، آرایش استراتژیک بین ایران و اسرائیل را تغییر داده است. اسرائیل به عنوان یک دژ نظامی نفوذناپذیر، عملا مورد نفوذ موشکها و پهپادها قرار گرفته و در این مورد، اینکه چه میزان از شلیکهای ایران به خاک طرف مقابل رسیده به مراتب اهمیت کمتری دارد، نسبت به نفس این امر که تعدادی از این شلیکها از لایه های دفاعی عبور کرده و به هدف برخورد کرده است. آن تعدادی هم که رهگیری و ساقط شدند، عمدتا به وسیله آمریکا و برخی دیگر کشورها صورت گرفته و اسرائیل به تنهایی نقطه ضعف بیشتری خواهد داشت. آنچه در عمل واقع شده، رودرویی تهران و تلآویو با یکدیگر است که به نوعی میتوانیم آنها را از مهمترین قدرتهای نظامی منطقه بدانیم.
* به تبعات این رودرویی هم اشاره میکنید؟
به نظر من در صورت تداوم این درگیری، سطح تنشها محدود به ایران و اسرائیل نخواهد ماند. با توجه به اینکه در کشورهایی به مانند لبنان، عراق، یمن و سوریه، نیروهای مهمی طرفدار ایران بوده و دولت مرکزی آنها به میزانی قدرتمند نیست که بتواند آنها را کنترل کند، ادامه درگیری، این کشورها را هم طبعا درگیر خواهد کرد. البته ضمن اینکه ممکن است تنش ها محدود به این کشورها نماند.
دولتهای منطقه، طبعا از اینکه این درگیری نگرانکننده به آنها نیز تسری پیدا کند، پرهیز دارند و از همین رو، عمدتا دولتها نقش بیطرف بازی میکنند و ضمن عدم حمایت از هیچ یک از دو طرف، آنها را برای جلوگیری از گسترش درگیری به خویشتنداری توصیه خواهند کرد. ولی، افکار عمومی در این کشورها نیز، دولتهای خود را تحت فشار قرار خواهند داد. با توجه به اینکه در کشورهای اسلامی، ضدیت مزمنی نسبت به اسرائیل وجود داشته و بخصوص در چند ماه اخیر که ارتش این رژیم، قتلعام و کشتاری را در نوار غزه و علیه فلسطینیها داشته، این ضدیت و احساسات ضداسرائیلی تا حد قابل توجهی تشدید هم شده است. به هر حال این درگیری اخیر برای منطقه، آثار مهمی در بر خواهد داشت و به نظر میرسد که این آثار در کوتاهمدت و شاید در میانمدت نیز تداوم خواهد داشت.
* در مجموع به نظر شما، حمله شنبهشب اجتنابناپذیر بود؟
با توجه به اقدامی که اسرائیل کرده و برای اولین بار، یک مرکز دیپلماتیک ایران را زد، این حق قانونی و مشروع کشورمان بود که به این اقدام پاسخ دهد. طبعا، گزینههای مختلفی وجود داشت که میتوانست بررسی شده و زمان موضوع هم قابل بررسی بود که مراجع تصمیمگیر در جمعبندی به گزینه حمله مستقیم از خاک ایران رسیدند. تا حدی میتوان گفت که عکس العمل ایران اجتنابناپذیر بود.
* از نگاه شما، واکنش احتمالی تلآویو به این حملات با چه دامنه و مختصاتی خواهد بود؟
با توجه به مشکلاتی که شخص نتانیاهو و دولت اسرائیل در غزه و در داخل اسرائیل با آن دست به گریبانند از یک سو و از سوی دیگر با حضور گسترده نیروهای آمریکایی به عنوان نیروهای حامی تلآویو در منطقه، اسرائیلیها در مجموع خواستار تداوم و گسترش جنگ با ایران هستند. به هر حال، طرف اسرائیلی چند دهه است که خواهان چنین شرایطی برای جنگ با ایران بوده و الان با حضور گسترده آمریکا در منطقه اینگونه تلقی میکند که این شرایط فراهم شده است.
در سوی دیگر، آمریکاییها و دولت کنونی مستقر در کاخ سفید، خواستار گسترش جنگ نبوده و در شرایط کنونی با توجه به در پیش بودن انتخابات ایالات متحده در نوامبر آینده، برافروخته شدن جنگ در خاورمیانه را چندان به سود خود تلقی نمیکنند. ضمن اینکه پیامدها و آثار منطقهای که میتواند در صورت وقوع جنگ به وجود بیاید، کشورهای غربی و بخصوص واشنگتن را به یکی از مخالفین درگیری نظامی بین تهران و تلآویو بدل کرده است. از همین رو به دولت اسرائیل فشار میآورد که اقدام شدیدی در پاسخ به حملات اخیر ایران نداشته باشد.
* این فشارها تا چه میزان بر تلآویو و عدم اقدام نظامی آن علیه تهران موثر خواهد بود؟
دولت افراطی اسرائیل و شخص نتانیاهو در گذشته نیز نشان دادهاند که تاثیرپذیری کمی از نظرات آمریکا دارند. به این دلیل، کابینه اسرائیل به دنبال اقدام نظامی علیه ایران است. مجموعا نیز با توجه به کارهای تبلیغاتی که در روزهای اخیر از سوی اسرائیل شاهد بودیم، بیشتر به نظر میرسد که احتمال اقدام نظامی از سوی آنها جدی است. اینکه اقدام احتمالی آنها تا چه میزان گستردگی خواهد داشت، قابل پیشبینی نیست و نظامیهای ما بهتر میتوانند در این خصوص نظر بدهند. اما ژست و کار رسانهای دولت اسرائیل اینگونه القا میکند که قصد انجام عملیات خواهد داشت.
* نقش بازیگران منطقهای در مدیریت عدم افزایش تنش بین ایران و اسرائیل را تا چه میزان پررنگ و قابل اعتنا میدانید؟
بازیگران منطقهای را چندان در شرایط کنونی و در جهت عدم گسترش درگیری، صاحب نقش نمیبینم. چرا که ایران، طبعا خواهان گسترش این درگیری نبوده و اسرائیل بیشتری به این سو گرایش و رغبت دارد. کشورهای منطقه، تاثیری بر حاکمیت اسرائیل نداشته و نمیتوانند بر تصمیمات تلآویو تاثیری بگذارند. به همین دلیل، من فکر نمیکنم که کشورهای منطقه-که خود عمدتا خواستار عدم گسترش درگیری هستند-بتوانند تاثیری در این راستا داشته باشند.
* در صورت بروز یک تنش گسترده و همهجانبه بین ایران و اسرائیل، پکن و مسکو تا چه میزان بر مواضع اخیر خود در حمایت از حقوق تهران، پایبند خواهند بود؟
من فکر میکنم که روسیه از بروز چنین درگیری بین ایران و اسرائیل، ناخشنود نیست. در عمل درگیری غزه تا مدتی موضوع بحران اکراین را در حاشیه قرار داد و توجه بینالمللی به آن را کمتر کرد و الان هم، درگیری ایران و اسرائیل از این جهت برای روسها مطلوب است. مسکو، طبعا نباید ناراضی باشد از این که چنین درگیری به وقوع پیوسته تا مدتی هم ادامه پیدا کند. پکن، البته متفاوت بوده و با توجه به نیازی که به نفت منطقه دارد، ترجیح میدهد که منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، منطقه آرام و بدون تنشی باشد. از مهمترین دلایل میانجیگری آن کشور بین ایران و عربستان هم همین موضوع بود. به نظر من، مواضع این دو کشور در همین حد که در شورای امنیت، قطعنامهای علیه ایران به تصویب نرسد به احتمال قوی پابرجا خواهد ماند. اما بیش از این، تصور نمیکنم که بتوان انتظار بیشتری از روسیه و چین در این خصوص داشت.
* اگر فرض را بر وقوع یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل بگیریم، احتمال استفاده نتانیاهو از سلاحها و ابزارهای نظامی نامتعارف را تا چه حد ممکن و پررنگ میدانید؟
به نظر من، اسرائیل سلاحهای نامتعارف را که تا کنون، تولید و انباشت کرده برای زمانی است که موجودیت آن در خطر قرار بگیرد. اگر موجودیت اسرائیل در خطر قرار بگیرد، آن زمان از چنین سلاحهایی استفاده خواهد کرد. اما فکر نمیکنم که تنش کنونی بین تهران و تلآویو، آنچنان ابعادی پیدا کند که چنین مخاطرهای را برای اسرائیلیها ایجاد کند. به همین دلیل تصور نمیکنم که چنین موضوعی، الان در فضای فعلی مطرح باشد.
* به عنوان نکته پایانی به نظر شما در حال حاضر و با توجه به شرایط کنونی، چه باید کرد؟
به این موضوع از چند بعد میتوانیم بپردازیم.
اول؛ اینکه فارغ از گرایش سیاسی امروز در مقابل تهدید بالفعل خارجی باید از نیروهای مسلح کشور حمایت کنیم.
دوم، باید توجه داشت که این درگیری را دولت اسرائیل شروع کرده، و به نظر من حساب شده هم شروع کرده، و ادامه درگیری و گسترش آن را در جهت منافع و خواست های طولانی مدت خود میداند. لذا ما باید مراقب باشیم و ضمن حفظ بازدارندگی در دامی که اسرائیل پهن کرده نیفتیم. سوم. برای مدیریت چنین بحرانی در کنار مولفه نظامی و به همان میزان مولفه دیپلماسی کشور باید نقش ایفا کند که چنین حضور و تاثیری از آنها دیده نمی شود و آنها هم با ادبیات نظامی صحبت می کنند.
چهارم، در وضع فعلی، مهمترین مسئلهای که بخصوص از طرف حکومت باید مورد توجه قرار بگیرد، حفظ انسجام ملی است. باید توجه داشت که در میان مولفههای قدرت ملی، یکی از موارد مهم مولفه نظامی است که ما روی این بعد در دهههای اخیر خوب کار و سرمایهگذاری کرده و شرایط خوبی داریم. اما در میان مولفههای متعدد دیگر، شاید یکی از مهمترین آنها، انسجام ملی است. در وضع فعلی که کشور با یک تهدید نظامی خارجی مواجه است، ایجاد و حفظ این انسجام باید مورد توجه جدی دولت قرار بگیرد بطوری که بتواند همه ملت را پشت سر نیروی نظامی کشور قرار دهد. حاکمیت باید هر مانعی در مقابل انسجام ملی را برطرف کند. اینکه در شرایطی که با چنین تهدید مهم خارجی مواجه هستیم برخوردهای پر دافعه بر سر موضوع حجاب تکرار می شود قطعا بر افکار عمومی و انسجام ملی تاثیری مخرب داشته و خواهد داشت.