گروه سیاسی: بسیاری از تحلیلگران معتقدند افزایش مشارکت مردم در انتخابات نه حاصل رضایت آنها از وضع موجودف بلکه ناشی از تلاش انان برای پیشگیری از تشدید شرایط سخت بوده و نارضایتی آنان از بخشهایی از مسائل اساسی از جمله وضعیت معیشتشان، پا بر جاست. در چنین شرایطی شنیده شدن پیامهای مردمانی که در انتخابات شرکت کردند یا حتی شرکت نکردند نیز حائز اهمیت است. با توچه به این شرایط، سایت فرارو در گفتگو با مصطفی هاشمی طبا، سیاستمدار اصلاح طلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی که پیشینه نامزدی انتخابات ریاست جمهوری را نیز دارد به بررسی این موضوعات پرداخته است:
برخی معتقدند به دلیل نبود ساختار متناسب سیاسی در ایران هر انتخابات ریاستجمهوری، تبدیل به یک نوع رفراندومی از خواستههای جامعه میشود، آیا با تحلیل و کالبدشکافی انتخابات، رای فرد پیروز و میزان مشارکت میتوان به خواستهها، نیازها و گرایشهای مردم دست یافت؟
حقیقت این است که در ساختار سیاسی کشور نمیشود شرایط به شکلی باشد که همه مردم راضی باشند. ساختار سیاسی باید کاری کند که منافع ملی حفظ شود. هر چند ممکن است این ساختار سیاسی اشکال مختلفی داشته باشد. ممکن است یک ساختار سیای لیبرال دموکرات باشد، ممکن است سوسیالیستی باشد یا هر شکل دیگری. به هر حال حقیقت این است که ما نمیتوانیم یک ساختاری را پیدا و انتخاب کنیم و بگویم این نوع ساختار میتواند بهترین ساختاری باشد که همه افکار عمومی را پوشش میدهد. افرادی که در مدیریت ساختار سیاسی قرار میگیرند باید کار درست را انجام دهند. ساختار سیاسی به اندازه مدیران مهم نیست. اتفاقا سیستم انتخابات ما بسیار خوب عمل کرد و پیام خود را هم رساند، حالا این که برخی دوست ندارند این پیامها را بشنوند، یک بحث دیگر است. این پیام بالاخره یک جایی (علیرغم همه فشارهای صاحبان قدرت) پاسخ خواهد داد. از اکنون که انتخابات تمام شده تا پایان دولت، وضعیت کشور باید به شکلی اصلاح شود که رضایت نسبی حاصل شده و فرهنگ عمومی نیز بالا برود. اکنون وظیفه آقای پزشکیان همین افزایش فرهنگ عمومی است.
چطور آقای پزشکیان باید فرهنگ عمومی را ارتقا دهد؟
مهمتر از هر چیز، افرادی است که ایشان سر کار میگذارد. این افراد باید به سهم خود برای ارتقای فرهنگ عمومی تلاش کنند. ثانیا ایشان به عنوان یک رئیس جمهور باید هر چند وقت یکبار همه رسانهها را دعوت کرده و با مردم گفتگو کند. مردم باید پاسخ پرسشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خود را مستقیما از بالاترین مقام اجرایی کشور بگیرند. این تعامل با مردم هم به نفع خود آقای پزشکیان خواهد بود و هم به نفع مردم جامعه. وقتی مردم ببینند که رئیس جمهورشان در فواصل زمانی مشخص با آنها در تعامل است مطمئن باشید فرهنگ سیاسی بالاتری خواهند داشت. مردم یاد میگیرند همانطور که مطالبه گر هستند، درک بهتری از چالشهای کشور داشته باشند و اتفاقا با دولت همراهی بیشتری میکنند. اگر صحبت از شفافیت با مردم میکنیم در عمل هم باید این شفافیت را نشان دهیم. سالهاست بسیار غیرشفاف کار میکنیم. این موضوع در همه ارکان کشور دیده میشود. از بانک مرکزی که در حوزه ارز شفاف عمل نمیکند تا احزاب و گروههای سیاسی. هر اندازه مسئولان دولت شفاف عمل کنند، رسانهها نیز منابع معتبرتری میشوند و مردم نیز اعتماد بالاتری به دولت خواهند داشت.
اکنون جامعه با انتخابات پزشکیان چه پیامی را مخابره کرده است؟ آن درصدی که مشارکت نکردند چه پیامی را مخابره کردند؟
به نظر من آنها که در انتخابات شرکت نکردند به کشور تعلق خاطر کافی ندارند و ممکن است در ظاهر، دلایلی برای رای ندادن بیاورند، اما ثابت شده که مردم میتوانند در انتخابات رای و حرف خود را به کرسی بنشانند. اگر فرض کنیم که هیچکس در انتخابات شرکت نمیکرد، یا گروه اقلیتی در انتخابات شرکت میکردند، آن وقت مشخص بود که آن شخصی که رئیس جمهور میشد مورد وثوق مردم نیست و بسیاری هم حسرت میخوردند. اما در این انتخابات مردم از فردی حمایت کردند که نه حزب کشی راه انداخت و نه نهادها و سازمانها حمایتش کردند و نه قدرت داخلی از او حمایت کرد. این رای واقعی مردم است. پیام مردم همین است که بین دو شخص با دو دیدگاه مشخص، کسی را انتخاب کردند که احساس میکنند میتواند منافع کشور را بهتر تامین کند.
ما در سیاست خارجی کشور یک چهره انقلابی داریم، اما داخل کشور، سیاستهای مبتنی بر رفاه، آسایش و مصرف داریم که این دو مورد با هم نمیخواند و اگر بحث بر سر این است که ما در حلقه سیاست خارجی ابرقدرتها نباشیم و برای خودمان حرفی برای گفتن داشته باشیم در داخل هم باید ساماندهی به سیاستمان بر همین مبنا باشد، اما متاسفانه ما از یک سو شعار انقلابی میدهیم و از سوی دیگر، برخلاف منافع کشور عمل میکنیم. برای آقای پزشکیان حفظ یک مبنای درست در این بخش بسیار بسیار مهم است. ایشان باید یک خط مشی یکسان در سیاستهای داخل و خارج در پیش بگیرد. این بسیار مهم است که آقای پزشکیان در دام تضادهای داخلی و خارجی نیفتد.
برخی معتقدند به دلیل نبود ساختار متناسب سیاسی در ایران هر انتخابات ریاستجمهوری، تبدیل به یک نوع رفراندومی از خواستههای جامعه میشود، آیا با تحلیل و کالبدشکافی انتخابات، رای فرد پیروز و میزان مشارکت میتوان به خواستهها، نیازها و گرایشهای مردم دست یافت؟
حقیقت این است که در ساختار سیاسی کشور نمیشود شرایط به شکلی باشد که همه مردم راضی باشند. ساختار سیاسی باید کاری کند که منافع ملی حفظ شود. هر چند ممکن است این ساختار سیاسی اشکال مختلفی داشته باشد. ممکن است یک ساختار سیای لیبرال دموکرات باشد، ممکن است سوسیالیستی باشد یا هر شکل دیگری. به هر حال حقیقت این است که ما نمیتوانیم یک ساختاری را پیدا و انتخاب کنیم و بگویم این نوع ساختار میتواند بهترین ساختاری باشد که همه افکار عمومی را پوشش میدهد. افرادی که در مدیریت ساختار سیاسی قرار میگیرند باید کار درست را انجام دهند. ساختار سیاسی به اندازه مدیران مهم نیست. اتفاقا سیستم انتخابات ما بسیار خوب عمل کرد و پیام خود را هم رساند، حالا این که برخی دوست ندارند این پیامها را بشنوند، یک بحث دیگر است. این پیام بالاخره یک جایی (علیرغم همه فشارهای صاحبان قدرت) پاسخ خواهد داد. از اکنون که انتخابات تمام شده تا پایان دولت، وضعیت کشور باید به شکلی اصلاح شود که رضایت نسبی حاصل شده و فرهنگ عمومی نیز بالا برود. اکنون وظیفه آقای پزشکیان همین افزایش فرهنگ عمومی است.
چطور آقای پزشکیان باید فرهنگ عمومی را ارتقا دهد؟
مهمتر از هر چیز، افرادی است که ایشان سر کار میگذارد. این افراد باید به سهم خود برای ارتقای فرهنگ عمومی تلاش کنند. ثانیا ایشان به عنوان یک رئیس جمهور باید هر چند وقت یکبار همه رسانهها را دعوت کرده و با مردم گفتگو کند. مردم باید پاسخ پرسشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی خود را مستقیما از بالاترین مقام اجرایی کشور بگیرند. این تعامل با مردم هم به نفع خود آقای پزشکیان خواهد بود و هم به نفع مردم جامعه. وقتی مردم ببینند که رئیس جمهورشان در فواصل زمانی مشخص با آنها در تعامل است مطمئن باشید فرهنگ سیاسی بالاتری خواهند داشت. مردم یاد میگیرند همانطور که مطالبه گر هستند، درک بهتری از چالشهای کشور داشته باشند و اتفاقا با دولت همراهی بیشتری میکنند. اگر صحبت از شفافیت با مردم میکنیم در عمل هم باید این شفافیت را نشان دهیم. سالهاست بسیار غیرشفاف کار میکنیم. این موضوع در همه ارکان کشور دیده میشود. از بانک مرکزی که در حوزه ارز شفاف عمل نمیکند تا احزاب و گروههای سیاسی. هر اندازه مسئولان دولت شفاف عمل کنند، رسانهها نیز منابع معتبرتری میشوند و مردم نیز اعتماد بالاتری به دولت خواهند داشت.
اکنون جامعه با انتخابات پزشکیان چه پیامی را مخابره کرده است؟ آن درصدی که مشارکت نکردند چه پیامی را مخابره کردند؟
به نظر من آنها که در انتخابات شرکت نکردند به کشور تعلق خاطر کافی ندارند و ممکن است در ظاهر، دلایلی برای رای ندادن بیاورند، اما ثابت شده که مردم میتوانند در انتخابات رای و حرف خود را به کرسی بنشانند. اگر فرض کنیم که هیچکس در انتخابات شرکت نمیکرد، یا گروه اقلیتی در انتخابات شرکت میکردند، آن وقت مشخص بود که آن شخصی که رئیس جمهور میشد مورد وثوق مردم نیست و بسیاری هم حسرت میخوردند. اما در این انتخابات مردم از فردی حمایت کردند که نه حزب کشی راه انداخت و نه نهادها و سازمانها حمایتش کردند و نه قدرت داخلی از او حمایت کرد. این رای واقعی مردم است. پیام مردم همین است که بین دو شخص با دو دیدگاه مشخص، کسی را انتخاب کردند که احساس میکنند میتواند منافع کشور را بهتر تامین کند.
ما در سیاست خارجی کشور یک چهره انقلابی داریم، اما داخل کشور، سیاستهای مبتنی بر رفاه، آسایش و مصرف داریم که این دو مورد با هم نمیخواند و اگر بحث بر سر این است که ما در حلقه سیاست خارجی ابرقدرتها نباشیم و برای خودمان حرفی برای گفتن داشته باشیم در داخل هم باید ساماندهی به سیاستمان بر همین مبنا باشد، اما متاسفانه ما از یک سو شعار انقلابی میدهیم و از سوی دیگر، برخلاف منافع کشور عمل میکنیم. برای آقای پزشکیان حفظ یک مبنای درست در این بخش بسیار بسیار مهم است. ایشان باید یک خط مشی یکسان در سیاستهای داخل و خارج در پیش بگیرد. این بسیار مهم است که آقای پزشکیان در دام تضادهای داخلی و خارجی نیفتد.