گروه سیاسی: محمد زعیم زاده سردبیر روزنامه فرهیختگان در این روزنامه نوشت: کابینه چهاردهم معرفی شد و مسعود پزشکیان اولین روایت خود را از دولت وفاق ملی تحویل مجلس یازدهم داد؛ برداشت اول از این فهرست این است که با رادیکالیسم حاد روبهرو نیستیم و افرادی که قرار است دولت را تشکیل دهند عموما تکنوکراتها و بروکراتهای حوزه خود هستند.
۱- کابینه معرفی شد و مسعود پزشکیان اولین روایت خود را از دولت وفاق ملی تحویل مجلس یازدهم داد؛ کابینهای که اکثریت آن را اعضای دولت روحانی تشکیل میدهند و درکنار آنها سه نفر با سابقه کار کردن در دولت سیزدهم هم دیده میشوند. برداشت اول از این فهرست این است که با رادیکالیسم حاد روبهرو نیستیم و افرادی که قرار است دولت را تشکیل دهند عموما تکنوکراتها و بروکراتهای حوزه خود هستند، بعضا افراد وزینی که میتوان در آن حوزهها به آنها اعتماد کرد و شاید بخش مهمی از آنها در دولتهای دیگر هم مورد استفاده قرار میگرفتند. پیشبینی اولیه از رفتار مجلس این است که با ائتلاف حامیان پزشکیان و قالیباف در بهارستان احتمالا برخورد نامتعارفی با کابینه صورت نمیگیرد و جز دو یا سهنفر که در همه ادوار رد شدنشان عرف است بقیه از سد استصواب مجلس عبور میکنند.
۲- فهرست انتخابشده علاوهبر پیام نه به رادیکالیسم نشان داد تشکیلات معرفی کابینه که به ریاست جواد ظریف درست شده بود و مانور رسانهای زیادی هم روی آن میشد زیاد جدی نبوده و بیشتر مصداق نوعی سانتیمانتالیسم سیاسی است. شواهد نشان میدهد اکثریت اعضای کابینه از طرق دیگری و از مسیرهای جایگزین که رئیسجمهور ساخته بود معرفی شدهاند.
افرادی هم که ادعا میشود خروجی این فرآیند هستند در حدی شناختهشدهاند که بهطور طبیعی در سازوکار انتخاب رئیسجمهور قرار میگرفتند. بهنظر میرسد ایراد مساله دو چیز است؛ اول اینکه خاستگاه شورای راهبری تولید یک پایگاه نظری برای رئیسجمهور در دو هفته بود که بهسختی ممکن میشد، ثانیا گزینههای انتخابشده در این شورا بعضا به سبب سهمخواهیها و… با واقعیتهای کشور همخوانی نداشتهاند و در انتخاب نهایی لحاظ نشدهاند.
۳- با اعلام خبر معرفی کابینه برخی اصلاحطلبان تشکیلاتی شروع به نقد جدی پزشکیان کردهاند. به نظر میرسد غیر از معرفی یک کابینه رادیکال هر اتفاقی میافتاد این طیف، نقد دولت را شروع میکردند. درواقع برای این طیف اصل نقد موضوعیت دارد نه محتوای آن، مرزبندی با پزشکیان برای آنها یک استراتژی است که خیلی زود شروع کردهاند.
حتی اگر با اصول جوانمردی، منافع ملی و… هم کاری نداشته باشیم، از منظر درونتشکیلاتی این رویکرد یک خطای بزرگ در بدنه این جریان است. با این رویکرد بدنه حق دارد از آنها سوال کند چطور گزینهای را که چندماه قبل با رای بالا معرفی کردهاید و در همه کارگروههایش عضو بودهاید هنوز سروشکل پیدا نکرده اینطور نقد میکنید؟
این طیف از همین الان نگران عملکرد دولت هستند و بهنظر میرسد خیلی به موفقیت آن باور ندارند که این یک اشتباه تشکیلاتی راهبردی دیگری است. شما حتی اگر تخممرغ شانسی هم میخرید بهتر است کمی صبر کنید، شاید خوششانس بودید.
۴- در یک فرآیند دموکراتیک استاندارد نشانههای یک کابینه باید از زمان انتخابات مشخص باشد، یعنی نامزد انتخاباتی باید با ایده حکمرانی مشخص، ابتدا پروژههای اصلیاش در هر حوزه را شرح بدهد و بعد ناظر به آن کلانپروژهها که باید با هم متناسب هم باشند و نخ تسبیح داشته باشند همکارانش را انتخاب کند.
پس آنچه در اولویت است آن نخ تسبیح است که ایدهها و بعد افراد را به هم وصل میکند، مثلا اگر ایده آقای پزشکیان عدالت و انصاف باشد که چندباری در برنامههای تبلیغاتی انتخاباتی هم مطرح شده بود، این ایده دارای یک ادبیات نظری و آکادمیک روشن است و افرادی که پروژه اقتصادی و اجتماعی آنها در حوزه این ادبیات است هم مشخص هستند.
با چنین دستفرمانی نسبت آنها که متخصص شوکدرمانی یا خصوصیسازیهای ضربتی و جراحیها هستند باید با دولت مشخص باشد. اما هرچه در میان افراد معرفیشده بیشتر میگردیم کمتر آن نخ تسبیح را پیدا میکنیم. خوب است آقای پزشکیان در روز رای اعتماد در مورد این موضوع صحبت کند که کلان ایدهاش غیر از نه به رادیکالیسم در بعد ایجابی برای معرفی این کابینه چه بوده است؟
۱- کابینه معرفی شد و مسعود پزشکیان اولین روایت خود را از دولت وفاق ملی تحویل مجلس یازدهم داد؛ کابینهای که اکثریت آن را اعضای دولت روحانی تشکیل میدهند و درکنار آنها سه نفر با سابقه کار کردن در دولت سیزدهم هم دیده میشوند. برداشت اول از این فهرست این است که با رادیکالیسم حاد روبهرو نیستیم و افرادی که قرار است دولت را تشکیل دهند عموما تکنوکراتها و بروکراتهای حوزه خود هستند، بعضا افراد وزینی که میتوان در آن حوزهها به آنها اعتماد کرد و شاید بخش مهمی از آنها در دولتهای دیگر هم مورد استفاده قرار میگرفتند. پیشبینی اولیه از رفتار مجلس این است که با ائتلاف حامیان پزشکیان و قالیباف در بهارستان احتمالا برخورد نامتعارفی با کابینه صورت نمیگیرد و جز دو یا سهنفر که در همه ادوار رد شدنشان عرف است بقیه از سد استصواب مجلس عبور میکنند.
۲- فهرست انتخابشده علاوهبر پیام نه به رادیکالیسم نشان داد تشکیلات معرفی کابینه که به ریاست جواد ظریف درست شده بود و مانور رسانهای زیادی هم روی آن میشد زیاد جدی نبوده و بیشتر مصداق نوعی سانتیمانتالیسم سیاسی است. شواهد نشان میدهد اکثریت اعضای کابینه از طرق دیگری و از مسیرهای جایگزین که رئیسجمهور ساخته بود معرفی شدهاند.
افرادی هم که ادعا میشود خروجی این فرآیند هستند در حدی شناختهشدهاند که بهطور طبیعی در سازوکار انتخاب رئیسجمهور قرار میگرفتند. بهنظر میرسد ایراد مساله دو چیز است؛ اول اینکه خاستگاه شورای راهبری تولید یک پایگاه نظری برای رئیسجمهور در دو هفته بود که بهسختی ممکن میشد، ثانیا گزینههای انتخابشده در این شورا بعضا به سبب سهمخواهیها و… با واقعیتهای کشور همخوانی نداشتهاند و در انتخاب نهایی لحاظ نشدهاند.
۳- با اعلام خبر معرفی کابینه برخی اصلاحطلبان تشکیلاتی شروع به نقد جدی پزشکیان کردهاند. به نظر میرسد غیر از معرفی یک کابینه رادیکال هر اتفاقی میافتاد این طیف، نقد دولت را شروع میکردند. درواقع برای این طیف اصل نقد موضوعیت دارد نه محتوای آن، مرزبندی با پزشکیان برای آنها یک استراتژی است که خیلی زود شروع کردهاند.
حتی اگر با اصول جوانمردی، منافع ملی و… هم کاری نداشته باشیم، از منظر درونتشکیلاتی این رویکرد یک خطای بزرگ در بدنه این جریان است. با این رویکرد بدنه حق دارد از آنها سوال کند چطور گزینهای را که چندماه قبل با رای بالا معرفی کردهاید و در همه کارگروههایش عضو بودهاید هنوز سروشکل پیدا نکرده اینطور نقد میکنید؟
این طیف از همین الان نگران عملکرد دولت هستند و بهنظر میرسد خیلی به موفقیت آن باور ندارند که این یک اشتباه تشکیلاتی راهبردی دیگری است. شما حتی اگر تخممرغ شانسی هم میخرید بهتر است کمی صبر کنید، شاید خوششانس بودید.
۴- در یک فرآیند دموکراتیک استاندارد نشانههای یک کابینه باید از زمان انتخابات مشخص باشد، یعنی نامزد انتخاباتی باید با ایده حکمرانی مشخص، ابتدا پروژههای اصلیاش در هر حوزه را شرح بدهد و بعد ناظر به آن کلانپروژهها که باید با هم متناسب هم باشند و نخ تسبیح داشته باشند همکارانش را انتخاب کند.
پس آنچه در اولویت است آن نخ تسبیح است که ایدهها و بعد افراد را به هم وصل میکند، مثلا اگر ایده آقای پزشکیان عدالت و انصاف باشد که چندباری در برنامههای تبلیغاتی انتخاباتی هم مطرح شده بود، این ایده دارای یک ادبیات نظری و آکادمیک روشن است و افرادی که پروژه اقتصادی و اجتماعی آنها در حوزه این ادبیات است هم مشخص هستند.
با چنین دستفرمانی نسبت آنها که متخصص شوکدرمانی یا خصوصیسازیهای ضربتی و جراحیها هستند باید با دولت مشخص باشد. اما هرچه در میان افراد معرفیشده بیشتر میگردیم کمتر آن نخ تسبیح را پیدا میکنیم. خوب است آقای پزشکیان در روز رای اعتماد در مورد این موضوع صحبت کند که کلان ایدهاش غیر از نه به رادیکالیسم در بعد ایجابی برای معرفی این کابینه چه بوده است؟