گروه سیاسی: سید عبدالجواد موسوی فعال رسانه ای در یادداشتی که خبرآنلاین آن را منتشر کرده است نوشت: لابد شما هم شنیده اید ماجرای اصرار برخی از نمایندگان بر توبه برخی از وزرای پیشنهادی آقای پزشکیان را. ماجرایی که البته با شهامت وزرای پیشنهادی و خردورزی جمعی از عقلای مجلس به خیر گذشت و به بحران بدل نشد. البته کارخانه تواب سازی کماکان فعال است و حالا که دستشان از وزرا کوتاه شده گیر داده اند به مجید انصاری که، چون در انتخابات ۸۸ طرفدار میرحسین موسوی بوده و در تظاهرات بیست و پنجم خرداد ماه هم شرکت داشته باید علنا توبه کند.
تواب سازان همه تلاششان را به کار میگیرند تا همه آحاد جامعه را به یک شکل در بیاورند و اگرچه سال هاست هر چه میکوبند به در بسته میخورند، اما ته دلشان جامعه آرمانی چیزی است شبیه کره شمالی. آدمها یک شکل و یک قد و یک وزن. با لباسهایی متحدالشکل. با یک رنگ و یک عقیده و یک لهجه. اما چنین جامعهای حتی در خواب هم شکل نخواهد گرفت. در کره شمالی هم اگرچه غالب مردم از حیث ظاهر هیچ تفاوتی باهم ندارند، اما در درون هر آدمی جهانی است متفاوت و رنگارنگ که در روز موعود چنان رهبران همسان ساز را به شگفتی وا دارد که بیا و ببین.
اما آنها که نمیخواهند ۸۸ را فراموش کنند و هنوز هم برآنند از آن واقعه نان دربیاورند و به کسب و کارشان رونق بخشند نمیدانند که گر حکم شود که مست گیرند اول از همه باید به پرونده این حضرات رسیدگی کنند. اگر بلوایی در کار بوده و آشوبی برخاسته، یک سر آشوب همان معجزه هزاره سومی است که این حضرات تواب ساز برای شعارهای صدتا یک غاز و عوام پرستانه اش سر و دست میشکستند. همان هاله نوری که بزرگان این جماعت تواب ساز اطاعت از او را اطاعت از خدا میدانستند. همان پدیدهای که برای بر سر کار آوردنش از خدا و پیامبر تا امام زمان (عج) را خرج کردند. همان عزیز دردانهای که آن همه آدم حسابی از روزنامه نگار و هنرمند و روشنفکر و جوانان برومند این سرزمین را با هزار اتهام کرده و ناکرده به دردسر انداختند تا او پروژههای علمی تخیلی اش را راه پیش ببرد.
همان که بیشترین حرمت شکنیها را در حق، ولی نعمتان خویش کرد و برای هیچ کس و هیچ چیزی حریمی قائل نشد. اگر قرار بر عذرخواهی و توبه کردن است چرا برکشندگان معجزه هزاره سوم و آنهایی که زیر علم او سینه میزدند باید قسر در بروند؟ چرا آنها از مردم و نمایندگان مردم عذرخواهی نمیکنند؟ اگر فلان وزیر پیشنهادی پزشکیان بابت امضای نامهای که در زمان مجلس ششم به رهبر انقلاب نوشته شده باید محاکمه شود چرا بهروز افخمی را محاکمه نمیکنید؟ چطور هیچ کس تا به امروز از بهروز افخمی بابت آن نامه و آن امضا توضیحی نخواسته؟ بله، گر حکم شود که مست گیرند باید در شهر یقه خیلیها را گرفت.
من نمیگویم از فردا بروید جدی جدی از افخمی بازخواست کنید که چرا آن نامه را امضا کرده، اما حرفم این است وقتی از او به این راحتی میگذرید و ساده دلانه او را به عنوان یک تئوریسین فرهنگی حزب اللهی میپذیرید دیگر بی خیال این وزیر و آن وزیر شوید. اگر افخمی را بخشیده اید چشمتان را روی امضای این بندگان خدا هم ببندید و اجازه بدهید کارشان را بکنند.
آشتی و وفاق و وحدت و این حرفها معنی دارد. اگر قرار باشد هنوز هم ماجرای ۸۸ را فراموش نکنید و به هربهانهای یقه این و آن را بگیرید و بعد هم مدعی بشوید که باید از همه نیروهای انقلاب و کشور برای آبادانی این سرزمین سود جست که بازهم آش همان آش خواهد بود و کاسه همان کاسه. فقط فرقش این است که این بار آش زیادی شور شده و ممکن است مردم به جان آمده آش را با جاش بفرستند به همان جایی که باید بفرستند و خیال همه ما را برای همیشه راحت کنند. پس حواستان را خوب جمع کنید تا کار دست خودتان و دیگران ندهید.
مهمترین شعار پزشکیان این بوده که با دعوا نمیتوان کشور را اداره کرد. الحق و الانصاف هم تا به امروز نه دعوایی راه انداخته و نه حتی مقدمات دعوایی را فراهم کرده. برخلاف اسلاف خود هنوز به دولت قبل از خودش هم تیکه و متلک نینداخته. گذشته سیاسی رقبایش را هم به رخشان نکشیده. تا به امروز به عهد خود مبنی بر این که به دنبال نزاع و حاشیه نیست وفادار مانده. پس بهتر است شما آغازگر جنگ نباشید. به قول اهل میدان: ممکن است جنگ را شما شروع کنید، اما یقین بدانید پایانش با شما نیست.
تواب سازان همه تلاششان را به کار میگیرند تا همه آحاد جامعه را به یک شکل در بیاورند و اگرچه سال هاست هر چه میکوبند به در بسته میخورند، اما ته دلشان جامعه آرمانی چیزی است شبیه کره شمالی. آدمها یک شکل و یک قد و یک وزن. با لباسهایی متحدالشکل. با یک رنگ و یک عقیده و یک لهجه. اما چنین جامعهای حتی در خواب هم شکل نخواهد گرفت. در کره شمالی هم اگرچه غالب مردم از حیث ظاهر هیچ تفاوتی باهم ندارند، اما در درون هر آدمی جهانی است متفاوت و رنگارنگ که در روز موعود چنان رهبران همسان ساز را به شگفتی وا دارد که بیا و ببین.
اما آنها که نمیخواهند ۸۸ را فراموش کنند و هنوز هم برآنند از آن واقعه نان دربیاورند و به کسب و کارشان رونق بخشند نمیدانند که گر حکم شود که مست گیرند اول از همه باید به پرونده این حضرات رسیدگی کنند. اگر بلوایی در کار بوده و آشوبی برخاسته، یک سر آشوب همان معجزه هزاره سومی است که این حضرات تواب ساز برای شعارهای صدتا یک غاز و عوام پرستانه اش سر و دست میشکستند. همان هاله نوری که بزرگان این جماعت تواب ساز اطاعت از او را اطاعت از خدا میدانستند. همان پدیدهای که برای بر سر کار آوردنش از خدا و پیامبر تا امام زمان (عج) را خرج کردند. همان عزیز دردانهای که آن همه آدم حسابی از روزنامه نگار و هنرمند و روشنفکر و جوانان برومند این سرزمین را با هزار اتهام کرده و ناکرده به دردسر انداختند تا او پروژههای علمی تخیلی اش را راه پیش ببرد.
همان که بیشترین حرمت شکنیها را در حق، ولی نعمتان خویش کرد و برای هیچ کس و هیچ چیزی حریمی قائل نشد. اگر قرار بر عذرخواهی و توبه کردن است چرا برکشندگان معجزه هزاره سوم و آنهایی که زیر علم او سینه میزدند باید قسر در بروند؟ چرا آنها از مردم و نمایندگان مردم عذرخواهی نمیکنند؟ اگر فلان وزیر پیشنهادی پزشکیان بابت امضای نامهای که در زمان مجلس ششم به رهبر انقلاب نوشته شده باید محاکمه شود چرا بهروز افخمی را محاکمه نمیکنید؟ چطور هیچ کس تا به امروز از بهروز افخمی بابت آن نامه و آن امضا توضیحی نخواسته؟ بله، گر حکم شود که مست گیرند باید در شهر یقه خیلیها را گرفت.
من نمیگویم از فردا بروید جدی جدی از افخمی بازخواست کنید که چرا آن نامه را امضا کرده، اما حرفم این است وقتی از او به این راحتی میگذرید و ساده دلانه او را به عنوان یک تئوریسین فرهنگی حزب اللهی میپذیرید دیگر بی خیال این وزیر و آن وزیر شوید. اگر افخمی را بخشیده اید چشمتان را روی امضای این بندگان خدا هم ببندید و اجازه بدهید کارشان را بکنند.
آشتی و وفاق و وحدت و این حرفها معنی دارد. اگر قرار باشد هنوز هم ماجرای ۸۸ را فراموش نکنید و به هربهانهای یقه این و آن را بگیرید و بعد هم مدعی بشوید که باید از همه نیروهای انقلاب و کشور برای آبادانی این سرزمین سود جست که بازهم آش همان آش خواهد بود و کاسه همان کاسه. فقط فرقش این است که این بار آش زیادی شور شده و ممکن است مردم به جان آمده آش را با جاش بفرستند به همان جایی که باید بفرستند و خیال همه ما را برای همیشه راحت کنند. پس حواستان را خوب جمع کنید تا کار دست خودتان و دیگران ندهید.
مهمترین شعار پزشکیان این بوده که با دعوا نمیتوان کشور را اداره کرد. الحق و الانصاف هم تا به امروز نه دعوایی راه انداخته و نه حتی مقدمات دعوایی را فراهم کرده. برخلاف اسلاف خود هنوز به دولت قبل از خودش هم تیکه و متلک نینداخته. گذشته سیاسی رقبایش را هم به رخشان نکشیده. تا به امروز به عهد خود مبنی بر این که به دنبال نزاع و حاشیه نیست وفادار مانده. پس بهتر است شما آغازگر جنگ نباشید. به قول اهل میدان: ممکن است جنگ را شما شروع کنید، اما یقین بدانید پایانش با شما نیست.