گروه سیاسی: اندکی پس از اینکه ایران در پی ترور اسماعیل هنیه در تهران قول انتقام از اسرائیل را داد، وانگ یی، وزیر امور خارجه چین تلفنی با همتای ایرانی خود، علی باقری کنی تماس گرفت و گفت: «چین از ایران در دفاع از حاکمیت، امنیت و عزت ملی خود حمایت میکند.» المانیتور، در حالی که وزیر خارجه چین و باقری در حال گفتوگو بودند، آمریکا یک زیردریایی مجهز به موشک هدایتشونده، یک گروه ضربتی ناو هواپیمابر اضافی و جنگندههای پیشرفتهتر F-۳۵ و F-۲۲ را برای تقویت ناوگان منطقهای خود و در تلاش برای بازدارندگی در مقابل تهران و نیروهای نیابتیاش عازم منطقه کرد.
روزنامه دنیای اقتصاد، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر بازیگران منطقهای احتمالا از آن زمان به معنای حضور در چتر امنیتی ایالاتمتحده اشاره دارند. ناگفته نماند که چین نه تمایل و نه توانایی این را دارد که برای شریک جامع راهبردی خود در تهران چنین امکاناتی را فراهم کند.
مقامات ایرانی در نهایت گفتند که مذاکرات آتشبس در غزه به رهبری ایالاتمتحده ممکن است مانع از انتقامگیری آنها شود. شاید به طور تصادفی، این مانور به طور یکپارچه با پیامهای چین همسو میشود و ادعای دیرینه پکن مبنی بر اینکه درگیری اسرائیل و فلسطین «مساله اصلی خاورمیانه» است، را تایید میکند.
با این حال، در حالی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، سفر خود به خاورمیانه را به پایان رساند، توافق آتشبس همچنان مبهم باقی مانده است و شبح انتقامجویی ایران به چشم میخورد.
در حالی که چین بر حمایت عمومی از حق ایران برای «دفاع از حاکمیت خود» تاکید دارد، اما این سخنان نگرانی عمیق چین در مورد احتمال وقوع یک درگیری منطقهای گستردهتر را بازتاب نمیدهد. پروفسور نیو شینچون، مدیر موسسه مطالعات خاورمیانه در موسسه روابط بینالملل معاصر چین، میگوید: «اگر خاورمیانه واقعا وارد آشفتگی تمامعیار شود، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری منطقه و عمدهترین خریدار نفت خاورمیانه، بزرگترین قربانی خواهد بود.»
سهم اقتصادی چین
در واقع، چین تقریبا ۴۰درصد از واردات خود را تنها از شش کشور خاورمیانه تامین میکند: عربستان سعودی، عراق، امارات، کویت، قطر و عمان. با وجود تحریمهای آمریکا، چین بین ۱.۱ تا ۱.۴ میلیون بشکه در روز نفت خام از ایران وارد میکند که تقریبا ۱۰درصد از واردات نفت چین را تشکیل میدهد.
در همین حال، بر اساس گزارش دفتر اطلاعات شورای دولتی چین، تجارت دوجانبه چین با خاورمیانه در سال ۲۰۲۲ به رقم خیرهکننده ۵۰۷.۲ میلیارد دلار رسید. دادههای ردیاب سرمایهگذاری جهانی چین در موسسه امریکن اینترپرایز نشان میدهد که سرمایهگذاریها و قراردادهای چین در خاورمیانه از سال ۲۰۰۵ از ۲۸۴.۲۴ میلیارد دلار فراتر رفته است؛ اگر آفریقای شمالی و پاکستان را به معادله اضافه کنید، این رقم به ۳۸۸.۹ میلیارد دلار میرسد.
رشد تعامل اقتصادی منجر به هجوم شهروندان چینی به خاورمیانه شد. تخمین زده میشود که حدود یک میلیون شهروند چینی در این منطقه زندگی میکنند. به این واقعیت اضافه کنید که حدود ۲۰درصد – ۲۸۰ میلیارد دلار – از کل صادرات چین از کانال سوئز عبور میکند، و پکن به دلیل اختلالات دریایی حوثیها با یک مخمصه استراتژیک با ابعاد گسترده مواجه است.
نگاهی گذرا به دادهها، و فهمیدن اینکه چرا برخی از کارشناسان بر نفوذ چین تاکید کردهاند، سخت نیست. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، در ماه آوریل به فارین پالیسی گفت: «چین تنها کشوری است که اگر بخواهد بر ایران تاثیر بگذارد، بیشترین توانایی را دارد.» چین تقریبا ۳۰درصد از سبد تجاری ایران را تشکیل میدهد و ایران تنها ۱درصد از سبد سرمایهگذاری چین را به خود اختصاص داده است.
به رغم درخواستهای مکرر مقامات آمریکایی از چین برای استفاده از مزیت استثنایی خود در مورد تهران، پکن بهطور باورنکردنی محتاط باقی مانده است. اگرچه چین در مواجهه با تحریمهای آمریکا به ایران راه نجات ارائه داده است، اما روابط اقتصادی آنها به دور از خوشبینی است.
مرتضی بهروزی فر، کارشناس موسسه مطالعات بینالمللی انرژی وابسته به دولت ایران، اخیرا به رسانههای داخلی گفت که معاملات نفتی با چین حداقل بازده مالی را برای جمهوری اسلامی به همراه داشته است. این تراکنشهای غیرقانونی توسط پالایشگاههای مستقل چینی به نام «تیپات» انجام میشود که با موسسات مالی کوچکتری مانند بانک کونلون همکاری میکنند. از آنجا که این تراکنشها عمدتا با یوآن چین انجام میشوند، ایران اساسا میتواند از آن برای خرید بیشتر محصولات چینی استفاده کند یا اجازه دهد در یک بانک چینی بنشیند.
همانطور که بهروزیفر میگوید: «ما نفت را در شرایط اسفناک میفروشیم یعنی با قیمتهای پایین و تخفیفهای شدید و در ازای آن، در بهترین حالت، کالاهای بیاستاندارد چینی وارد میکنیم.» دو کشور در سال ۲۰۲۱ یک قرارداد ۲۵ساله ۴۰۰ میلیارد دلاری را امضا کردند. یادداشتهای تفاهم به عنوان توافقنامههای الزامآور ظاهر شدهاند و پروژهها محقق نشدهاند. این کارشناس گفت: «این امر منجر به تخلیه منابع طبیعی از جمله صندوق توسعه ملی بدون بازگشت سرمایه قابلتوجهی شده است.»
در همین حال، تجارت چین با رقیب ایران، عربستان سعودی، در سال ۲۰۲۳ از ۱۰۷ میلیارد دلار گذشت که هفت برابر بیشتر از ۱۴.۶ میلیارد دلار تجارت چین با ایران در آن سال بود. چین ممکن است برای ایران حمایت لفظی، کاهش تحریمها و پوشش در سازمان ملل ارائه دهد، اما عمده توجه اقتصادی چین به طور مستقیم به خلیجفارس معطوف شده است. پیامدهای سیاسی این واقعیتهای تجاری در ژوئن سالجاری هنگامی که چین حمایت خود از امارات متحده عربی را در مورد اختلافش با ایران بر سر جزایر سهگانه در خلیج فارس تکرار کرد، به شدت مورد توجه قرار گرفت و باعث نارضایتی تهران شد.
عواقب نامطلوب
حتی اگر پکن مایل بود در وضعیت اقتصادی تنبیهی مشارکت کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران به خواست چین تن دهد، علاوه بر این، استراتژیستهای چینی احتمالا به این دلیل که انجام این کار میتواند منجر به پیامدهای نامطلوب شود، احتیاط به خرج میدهند.
تجارب تاریخی ایران از استعمار و امپریالیسم، تمایل به مقاومت در برابر فشار خارجی را در این کشور افزایش داده است. در طول سالها، ایران استراتژیهایی را برای خنثی کردن هرگونه فشار اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده است: استفاده از نفوذ منطقهای، پیشبرد برنامه هستهای، افزایش عملیات سایبری و بسیج شبکههای نیابتی خود در غزه، یمن، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان.
برخلاف ایالات متحده که قبل از شروع جنگ بیش از ۳۰هزار سرباز و دو گروه ناو هواپیمابر را در خاورمیانه مستقر داشت (با وجود محوریت آسیا)، حضور نظامی نوپای چین – یک ناوگان اسکورت متشکل از تنها سه کشتی و حدود ۲۰۰ تفنگدار دریایی مستقر در جیبوتی – هیچ تهدید معتبری برای کشورهای خاورمیانه یا نمایندگان آنها محسوب نمیشود.
گزارشها حاکی از آن است که در ژانویه، چین تلاش کرد ایران را وادار کند تا حملات حوثیها علیه کشتیهای غیرنظامی در دریای سرخ را مهار کند. در اواسط ماه مارس، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه حوثیها به چین و روسیه گفتهاند که کشتیهای آنها دیگر هدف قرار نخواهند گرفت. دو روز بعد، حوثیها به یک نفتکش متعلق به چین حمله موشکی کردند. چین به طور علنی در مورد این حادثه اظهارنظری نکرده است.
روزنامه دنیای اقتصاد، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر بازیگران منطقهای احتمالا از آن زمان به معنای حضور در چتر امنیتی ایالاتمتحده اشاره دارند. ناگفته نماند که چین نه تمایل و نه توانایی این را دارد که برای شریک جامع راهبردی خود در تهران چنین امکاناتی را فراهم کند.
مقامات ایرانی در نهایت گفتند که مذاکرات آتشبس در غزه به رهبری ایالاتمتحده ممکن است مانع از انتقامگیری آنها شود. شاید به طور تصادفی، این مانور به طور یکپارچه با پیامهای چین همسو میشود و ادعای دیرینه پکن مبنی بر اینکه درگیری اسرائیل و فلسطین «مساله اصلی خاورمیانه» است، را تایید میکند.
با این حال، در حالی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، سفر خود به خاورمیانه را به پایان رساند، توافق آتشبس همچنان مبهم باقی مانده است و شبح انتقامجویی ایران به چشم میخورد.
در حالی که چین بر حمایت عمومی از حق ایران برای «دفاع از حاکمیت خود» تاکید دارد، اما این سخنان نگرانی عمیق چین در مورد احتمال وقوع یک درگیری منطقهای گستردهتر را بازتاب نمیدهد. پروفسور نیو شینچون، مدیر موسسه مطالعات خاورمیانه در موسسه روابط بینالملل معاصر چین، میگوید: «اگر خاورمیانه واقعا وارد آشفتگی تمامعیار شود، چین به عنوان بزرگترین شریک تجاری منطقه و عمدهترین خریدار نفت خاورمیانه، بزرگترین قربانی خواهد بود.»
سهم اقتصادی چین
در واقع، چین تقریبا ۴۰درصد از واردات خود را تنها از شش کشور خاورمیانه تامین میکند: عربستان سعودی، عراق، امارات، کویت، قطر و عمان. با وجود تحریمهای آمریکا، چین بین ۱.۱ تا ۱.۴ میلیون بشکه در روز نفت خام از ایران وارد میکند که تقریبا ۱۰درصد از واردات نفت چین را تشکیل میدهد.
در همین حال، بر اساس گزارش دفتر اطلاعات شورای دولتی چین، تجارت دوجانبه چین با خاورمیانه در سال ۲۰۲۲ به رقم خیرهکننده ۵۰۷.۲ میلیارد دلار رسید. دادههای ردیاب سرمایهگذاری جهانی چین در موسسه امریکن اینترپرایز نشان میدهد که سرمایهگذاریها و قراردادهای چین در خاورمیانه از سال ۲۰۰۵ از ۲۸۴.۲۴ میلیارد دلار فراتر رفته است؛ اگر آفریقای شمالی و پاکستان را به معادله اضافه کنید، این رقم به ۳۸۸.۹ میلیارد دلار میرسد.
رشد تعامل اقتصادی منجر به هجوم شهروندان چینی به خاورمیانه شد. تخمین زده میشود که حدود یک میلیون شهروند چینی در این منطقه زندگی میکنند. به این واقعیت اضافه کنید که حدود ۲۰درصد – ۲۸۰ میلیارد دلار – از کل صادرات چین از کانال سوئز عبور میکند، و پکن به دلیل اختلالات دریایی حوثیها با یک مخمصه استراتژیک با ابعاد گسترده مواجه است.
نگاهی گذرا به دادهها، و فهمیدن اینکه چرا برخی از کارشناسان بر نفوذ چین تاکید کردهاند، سخت نیست. جان آلترمن، مدیر برنامه خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی، در ماه آوریل به فارین پالیسی گفت: «چین تنها کشوری است که اگر بخواهد بر ایران تاثیر بگذارد، بیشترین توانایی را دارد.» چین تقریبا ۳۰درصد از سبد تجاری ایران را تشکیل میدهد و ایران تنها ۱درصد از سبد سرمایهگذاری چین را به خود اختصاص داده است.
به رغم درخواستهای مکرر مقامات آمریکایی از چین برای استفاده از مزیت استثنایی خود در مورد تهران، پکن بهطور باورنکردنی محتاط باقی مانده است. اگرچه چین در مواجهه با تحریمهای آمریکا به ایران راه نجات ارائه داده است، اما روابط اقتصادی آنها به دور از خوشبینی است.
مرتضی بهروزی فر، کارشناس موسسه مطالعات بینالمللی انرژی وابسته به دولت ایران، اخیرا به رسانههای داخلی گفت که معاملات نفتی با چین حداقل بازده مالی را برای جمهوری اسلامی به همراه داشته است. این تراکنشهای غیرقانونی توسط پالایشگاههای مستقل چینی به نام «تیپات» انجام میشود که با موسسات مالی کوچکتری مانند بانک کونلون همکاری میکنند. از آنجا که این تراکنشها عمدتا با یوآن چین انجام میشوند، ایران اساسا میتواند از آن برای خرید بیشتر محصولات چینی استفاده کند یا اجازه دهد در یک بانک چینی بنشیند.
همانطور که بهروزیفر میگوید: «ما نفت را در شرایط اسفناک میفروشیم یعنی با قیمتهای پایین و تخفیفهای شدید و در ازای آن، در بهترین حالت، کالاهای بیاستاندارد چینی وارد میکنیم.» دو کشور در سال ۲۰۲۱ یک قرارداد ۲۵ساله ۴۰۰ میلیارد دلاری را امضا کردند. یادداشتهای تفاهم به عنوان توافقنامههای الزامآور ظاهر شدهاند و پروژهها محقق نشدهاند. این کارشناس گفت: «این امر منجر به تخلیه منابع طبیعی از جمله صندوق توسعه ملی بدون بازگشت سرمایه قابلتوجهی شده است.»
در همین حال، تجارت چین با رقیب ایران، عربستان سعودی، در سال ۲۰۲۳ از ۱۰۷ میلیارد دلار گذشت که هفت برابر بیشتر از ۱۴.۶ میلیارد دلار تجارت چین با ایران در آن سال بود. چین ممکن است برای ایران حمایت لفظی، کاهش تحریمها و پوشش در سازمان ملل ارائه دهد، اما عمده توجه اقتصادی چین به طور مستقیم به خلیجفارس معطوف شده است. پیامدهای سیاسی این واقعیتهای تجاری در ژوئن سالجاری هنگامی که چین حمایت خود از امارات متحده عربی را در مورد اختلافش با ایران بر سر جزایر سهگانه در خلیج فارس تکرار کرد، به شدت مورد توجه قرار گرفت و باعث نارضایتی تهران شد.
عواقب نامطلوب
حتی اگر پکن مایل بود در وضعیت اقتصادی تنبیهی مشارکت کند، هیچ تضمینی وجود ندارد که ایران به خواست چین تن دهد، علاوه بر این، استراتژیستهای چینی احتمالا به این دلیل که انجام این کار میتواند منجر به پیامدهای نامطلوب شود، احتیاط به خرج میدهند.
تجارب تاریخی ایران از استعمار و امپریالیسم، تمایل به مقاومت در برابر فشار خارجی را در این کشور افزایش داده است. در طول سالها، ایران استراتژیهایی را برای خنثی کردن هرگونه فشار اقتصادی و سیاسی ایجاد کرده است: استفاده از نفوذ منطقهای، پیشبرد برنامه هستهای، افزایش عملیات سایبری و بسیج شبکههای نیابتی خود در غزه، یمن، لبنان، سوریه، عراق، افغانستان و پاکستان.
برخلاف ایالات متحده که قبل از شروع جنگ بیش از ۳۰هزار سرباز و دو گروه ناو هواپیمابر را در خاورمیانه مستقر داشت (با وجود محوریت آسیا)، حضور نظامی نوپای چین – یک ناوگان اسکورت متشکل از تنها سه کشتی و حدود ۲۰۰ تفنگدار دریایی مستقر در جیبوتی – هیچ تهدید معتبری برای کشورهای خاورمیانه یا نمایندگان آنها محسوب نمیشود.
گزارشها حاکی از آن است که در ژانویه، چین تلاش کرد ایران را وادار کند تا حملات حوثیها علیه کشتیهای غیرنظامی در دریای سرخ را مهار کند. در اواسط ماه مارس، اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه حوثیها به چین و روسیه گفتهاند که کشتیهای آنها دیگر هدف قرار نخواهند گرفت. دو روز بعد، حوثیها به یک نفتکش متعلق به چین حمله موشکی کردند. چین به طور علنی در مورد این حادثه اظهارنظری نکرده است.