گروه سیاسی: مسائل میان ایران و آمریکا در هم تنیده هستند. به وجود آمدن این کلاف درهمپیچیده، به مرور زمان تاثیرات مختلفی از خود به جا گذاشته است. تحلیلگران معتقدند که برای ایران مهم است چه کسی رئیسجمهور آمریکا میشود. انتخابات پیش روی ایالات متحده میان دو نامزد برگزار میشود که یکی چهار سال رئیسجمهور بوده و دیگری اکنون معاون رئیسجمهور است. یکی تاجری جمهوریخواه، راستگرا و تند است و دیگری زنی دموکرات، رنگینپوست، از تباری مهاجر و نماد رویای آمریکایی که سالهاست آنها تبلیغ میکنند.
فرارو، در سالهایی که از انقلاب اسلامی میگذرد، هشت رئیسجمهور در کاخ سفید بودهاند؛ چهار دموکرات و چهار جمهوریخواه. روابط ایران و آمریکا هم در دوران این هشت رئیسجمهور فرازونشیبهای خود را داشته است. گاهی به لبه بحران رسیده و گاهی فاصله میان دو کشور کم شده است. در گفتگویی که با جاوید قرباناوغلی، مدیرکل پیشین در وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی داشتیم، این موضوع را بررسی کردیم که ترامپ یا هریس چه تفاوتی برای ایران دارند و تهران در قبال هر دولتی که در واشنگتن مستقر شود، چه سیاستی را باید در پیش بگیرد.
این دیپلمات پیشین درباره اشتراک نظر میان دو حزب اصلی آمریکا درباره ایران به فرارو گفت: «دموکرات یا جمهوریخواه پیروز شود، در سیاست کلان آمریکا نسبت به ایران مخصوصاً در رابطه با موضوعات اساسی مثل موضوع اسرائیل و محور مقاومت، تغییر زیادی رخ نخواهد داد. چون در خصوص مسائل استراتژیک، میان دو حزب آمریکا اجماع وجود دارد. آنچه تفاوت میکند، تاکتیکهای دو طرف است. مثلا در موضوع فلسطین، معروف است که دموکراتها معتقد به راه حل دو دولت هستند. پیمان اسلو که سال ۱۹۹۳ میان یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و اسحاق رابین نخستوزیر وقت اسرائیل در حضور بیل کلینتون رئیسجمهور دموکرات آمریکا در واشنگتن به امضا رسید، حاکی از همین نگاه است. روندی که در دولت اوباما هم پیگیری شد. اما جمهوریخواهان مثل اسرائیل با دو دولت مخالف هستند. در قبال ایران، هم تفاوت تاکتیکها در ۴۵ سال گذشته مشخص بوده است.»
وی افزود: «به میزانی که ما در تاکتیکهایمان به دموکراتها نزدیک شویم و نرمش به خرج بدهیم، وزنه آنها سنگینتر میشود و این باعث میشود که بتوانیم از لحاظ نرمافزاری و از طریق دیپلماسی و گفتگو جلو برویم. اما باز هم تکرار میکنم که در مسائل کلان مثل امنیت اسرائیل، هیچ تفاوتی بین دو حزب وجود ندارد. اگر در مسائل کلان تهدیدی وجود داشته باشد، به شدیدترین نحو با آن روبرو خواهند شد.»
قربان اوغلی اضافه کرد: «اگر میخواستیم سیاستمان در قبال هر دولتی که سر کار میآید را مشخص میکردیم، باید از طریق واسطهها یا به صورت مستقیم با این کمپینها مذاکره میکردیم و در نهایت به نتیجه میرسیدیم. البته شاید هم این اتفاق افتاده باشد و من بیخبر باشم. به طور سنتی ایران رئیسجمهور دموکرات را ترجیح داده است. نه این که آنها بیایند برای ما وضعیت گل و بلبل میشود. با رئیسجمهور دموکرات فضای تنفس بیشتری برای ما باز میشود. مثلا در دوران بایدن، ایران توانست به رغم تحریمها نفت بفروشد. اسرائیلیها و جمهوریخواهان هم به این مساله اعتراض میکنند که شما چشمهایتان را بستید و ایران دارد نفت صادر میکند.»
مدیرکل پیشین وزارت امور خارجه افزود: «وقتی طبق گفته آقایان در حال حاضر میتوانیم یک میلیون و نیم بشکه نفت بفروشیم، به این معناست که زبان گفتگوی بهتری با دموکراتها داریم. البته دونالد ترامپ در جمهوریخواهان یک استثناء است. به خاطر خودشیفتگیهایی که دارد، شاید بشود با او معامله کرد که بشود خطر را از دو کشور دور کرد. در دوره قبل که از برجام خارج شد، مدام میگفت برجام بد بود، سر ما کلاه گذاشتند و اصلا بدترین توافق بود. بیایید با من توافق کنید. مثل قضیه کره شمالی میخواست عرض اندامی کند.»
سفیر پیشین ایران در پرتوریا، یادآور شد: «ما باید برگهای خود را به گونهای بچینیم که هر کدام از این دو نفر برنده شدند، سیاست تعاملگرایانه را آغاز کنیم نه این که به سمت تقابل برویم. باید استراتژی داشته باشیم و بدانیم که در هر قدم چه میخواهیم بکنیم. چه سیاستهایی در پیش بگیریم که آنها را به ما نزدیک یا حداقل فاصلهها را کم کند. نباید در تاریخ بمانیم و بگوییم، چون شهید سلیمانی به دستور ترامپ ترور شد، الان هم باید دشمنی کنیم. از این وقایع و نقاط در دنیای سیاست بسیار زیاد است. تفاوتی بین اینها وجود ندارد بلکه ما باید بر اساس منافع خودمان راهبردی را طراحی کنیم که بدانیم با دولت دموکرات یا جمهوریخواه بعدی چه تعاملی باید داشته باشیم.»
قرباناوغلی اضافه کرد: «فارغ از این که ترامپ به کاخ سفید میرود یا هریس، باید نسبت به سیاست خودمان در قبال آمریکا بازنگریهایی داشته باشیم؛ با پذیرش این که آمریکا سلطهگر و قدرتطلب است، پایگاههای نظامی در دنیا دارد. سیاست واقعی همین است. اگر زورمان میرسد که مثلا پایگاههای آمریکا را از منطقه جمع کنیم، خب انجامش بدهیم. اما تا امروز زور زیادی زدیم ولی این اتفاق نیفتاده است. میشود مثالهای مختلفی برای این امر زد.»
این تحلیلگر سیاست خارجی با طرح راهبرد مطلوب برای ایران، ادامه داد: «بهترین کار به نظر من این است که ما نباید ورقهایمان را بسازیم و هزینههای سنگین کنیم، اما سیاستها بینتیجه باشد. اتفاقا اگر فاصله ما با آمریکا کم شود، باعث هراس اسرائیل و رقبای منطقهای خواهد شد که در نهایت به نفع ماست. نزدیک شدن به آمریکا برای حل همه مسائل با ایالات متحده نیست. ترامپ بیاید یا نیاید، مشکلات ما با آمریکا انقدر زیاد و در هم پیچیده است که حل آنها در زمانهایی محدود اصلا قابل تصور نیست. ولی در دنیای سیاست ما نباید مسائل سیاه و سفید ببینیم. رنگهای بسیار زیادی است و فرصتها از میان سطور به دست میآید. اگر ما بتوانیم با آمریکا تعامل کنیم که جنگ در لبنان و غزه تمام شود و دولت راستگرای افراطی اسرائیل سقوط کند و یک دولت میانهتر سر کار بیاید، یا مسائل خودمان را بتوانیم در موضوع تحریمها، پرونده هستهای و دیگر موضوعات حل کنیم، اتفاق بدی افتاده است؟ اینها در دنیای سیاست به عنوان بُرد تلقی میشود. دنیا، دنیای نسبیت است و دنیای صفر و صد نیست. اگر بتوانیم خودمان را از صفر به سه برسانیم، برد کردیم. بردهای اندک است که برد نهایی و استراتژیک را تضمین میکند.»
فرارو، در سالهایی که از انقلاب اسلامی میگذرد، هشت رئیسجمهور در کاخ سفید بودهاند؛ چهار دموکرات و چهار جمهوریخواه. روابط ایران و آمریکا هم در دوران این هشت رئیسجمهور فرازونشیبهای خود را داشته است. گاهی به لبه بحران رسیده و گاهی فاصله میان دو کشور کم شده است. در گفتگویی که با جاوید قرباناوغلی، مدیرکل پیشین در وزارت امور خارجه و سفیر پیشین ایران در آفریقای جنوبی داشتیم، این موضوع را بررسی کردیم که ترامپ یا هریس چه تفاوتی برای ایران دارند و تهران در قبال هر دولتی که در واشنگتن مستقر شود، چه سیاستی را باید در پیش بگیرد.
این دیپلمات پیشین درباره اشتراک نظر میان دو حزب اصلی آمریکا درباره ایران به فرارو گفت: «دموکرات یا جمهوریخواه پیروز شود، در سیاست کلان آمریکا نسبت به ایران مخصوصاً در رابطه با موضوعات اساسی مثل موضوع اسرائیل و محور مقاومت، تغییر زیادی رخ نخواهد داد. چون در خصوص مسائل استراتژیک، میان دو حزب آمریکا اجماع وجود دارد. آنچه تفاوت میکند، تاکتیکهای دو طرف است. مثلا در موضوع فلسطین، معروف است که دموکراتها معتقد به راه حل دو دولت هستند. پیمان اسلو که سال ۱۹۹۳ میان یاسر عرفات رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و اسحاق رابین نخستوزیر وقت اسرائیل در حضور بیل کلینتون رئیسجمهور دموکرات آمریکا در واشنگتن به امضا رسید، حاکی از همین نگاه است. روندی که در دولت اوباما هم پیگیری شد. اما جمهوریخواهان مثل اسرائیل با دو دولت مخالف هستند. در قبال ایران، هم تفاوت تاکتیکها در ۴۵ سال گذشته مشخص بوده است.»
وی افزود: «به میزانی که ما در تاکتیکهایمان به دموکراتها نزدیک شویم و نرمش به خرج بدهیم، وزنه آنها سنگینتر میشود و این باعث میشود که بتوانیم از لحاظ نرمافزاری و از طریق دیپلماسی و گفتگو جلو برویم. اما باز هم تکرار میکنم که در مسائل کلان مثل امنیت اسرائیل، هیچ تفاوتی بین دو حزب وجود ندارد. اگر در مسائل کلان تهدیدی وجود داشته باشد، به شدیدترین نحو با آن روبرو خواهند شد.»
قربان اوغلی اضافه کرد: «اگر میخواستیم سیاستمان در قبال هر دولتی که سر کار میآید را مشخص میکردیم، باید از طریق واسطهها یا به صورت مستقیم با این کمپینها مذاکره میکردیم و در نهایت به نتیجه میرسیدیم. البته شاید هم این اتفاق افتاده باشد و من بیخبر باشم. به طور سنتی ایران رئیسجمهور دموکرات را ترجیح داده است. نه این که آنها بیایند برای ما وضعیت گل و بلبل میشود. با رئیسجمهور دموکرات فضای تنفس بیشتری برای ما باز میشود. مثلا در دوران بایدن، ایران توانست به رغم تحریمها نفت بفروشد. اسرائیلیها و جمهوریخواهان هم به این مساله اعتراض میکنند که شما چشمهایتان را بستید و ایران دارد نفت صادر میکند.»
مدیرکل پیشین وزارت امور خارجه افزود: «وقتی طبق گفته آقایان در حال حاضر میتوانیم یک میلیون و نیم بشکه نفت بفروشیم، به این معناست که زبان گفتگوی بهتری با دموکراتها داریم. البته دونالد ترامپ در جمهوریخواهان یک استثناء است. به خاطر خودشیفتگیهایی که دارد، شاید بشود با او معامله کرد که بشود خطر را از دو کشور دور کرد. در دوره قبل که از برجام خارج شد، مدام میگفت برجام بد بود، سر ما کلاه گذاشتند و اصلا بدترین توافق بود. بیایید با من توافق کنید. مثل قضیه کره شمالی میخواست عرض اندامی کند.»
سفیر پیشین ایران در پرتوریا، یادآور شد: «ما باید برگهای خود را به گونهای بچینیم که هر کدام از این دو نفر برنده شدند، سیاست تعاملگرایانه را آغاز کنیم نه این که به سمت تقابل برویم. باید استراتژی داشته باشیم و بدانیم که در هر قدم چه میخواهیم بکنیم. چه سیاستهایی در پیش بگیریم که آنها را به ما نزدیک یا حداقل فاصلهها را کم کند. نباید در تاریخ بمانیم و بگوییم، چون شهید سلیمانی به دستور ترامپ ترور شد، الان هم باید دشمنی کنیم. از این وقایع و نقاط در دنیای سیاست بسیار زیاد است. تفاوتی بین اینها وجود ندارد بلکه ما باید بر اساس منافع خودمان راهبردی را طراحی کنیم که بدانیم با دولت دموکرات یا جمهوریخواه بعدی چه تعاملی باید داشته باشیم.»
قرباناوغلی اضافه کرد: «فارغ از این که ترامپ به کاخ سفید میرود یا هریس، باید نسبت به سیاست خودمان در قبال آمریکا بازنگریهایی داشته باشیم؛ با پذیرش این که آمریکا سلطهگر و قدرتطلب است، پایگاههای نظامی در دنیا دارد. سیاست واقعی همین است. اگر زورمان میرسد که مثلا پایگاههای آمریکا را از منطقه جمع کنیم، خب انجامش بدهیم. اما تا امروز زور زیادی زدیم ولی این اتفاق نیفتاده است. میشود مثالهای مختلفی برای این امر زد.»
این تحلیلگر سیاست خارجی با طرح راهبرد مطلوب برای ایران، ادامه داد: «بهترین کار به نظر من این است که ما نباید ورقهایمان را بسازیم و هزینههای سنگین کنیم، اما سیاستها بینتیجه باشد. اتفاقا اگر فاصله ما با آمریکا کم شود، باعث هراس اسرائیل و رقبای منطقهای خواهد شد که در نهایت به نفع ماست. نزدیک شدن به آمریکا برای حل همه مسائل با ایالات متحده نیست. ترامپ بیاید یا نیاید، مشکلات ما با آمریکا انقدر زیاد و در هم پیچیده است که حل آنها در زمانهایی محدود اصلا قابل تصور نیست. ولی در دنیای سیاست ما نباید مسائل سیاه و سفید ببینیم. رنگهای بسیار زیادی است و فرصتها از میان سطور به دست میآید. اگر ما بتوانیم با آمریکا تعامل کنیم که جنگ در لبنان و غزه تمام شود و دولت راستگرای افراطی اسرائیل سقوط کند و یک دولت میانهتر سر کار بیاید، یا مسائل خودمان را بتوانیم در موضوع تحریمها، پرونده هستهای و دیگر موضوعات حل کنیم، اتفاق بدی افتاده است؟ اینها در دنیای سیاست به عنوان بُرد تلقی میشود. دنیا، دنیای نسبیت است و دنیای صفر و صد نیست. اگر بتوانیم خودمان را از صفر به سه برسانیم، برد کردیم. بردهای اندک است که برد نهایی و استراتژیک را تضمین میکند.»