او اضافه کرد: به نظر من، مسئله وفاق تنها در حد یک ایده مطرح شده و نیازمند واکاوی جدی در ابعاد مختلف است. در نهایت، باید به این نکته نیز توجه کرد که آیا وفاق به عنوان یک روش مطرح میشود یا به عنوان یک اعتقاد و ایدئولوژی. این نیز موضوعی است که نیازمند بحث و بررسی عمیقتری میباشد.
این فعال سیاسی اصلاح طلب براین باور است: آیا وفاق ملی میتواند زمینهساز عدالت اجتماعی باشد؟ اگر وفاق همراه با رفع تبعیضها در عرصههای مختلف مانند اقتصادی، سیاسی، جنسیتی، قومی و نژادی نباشد اساسا این وفاق به نتیجه نخواهد رسید و بیشتر به یک شعار توخالی تبدیل خواهد شد. به همین دلیل، یکی از مسائل اساسی در وفاق ملی، برقراری برابری و عدالت در تمامی سطوح است.
ظریفیان در پاسخ به این سوال، به نظر شما، سیاستگذاریهای مورد نیاز برای اجرایی کردن وفاق ملی چه سیاست گذاری است؟ گفت: اولین نکته تبیین دقیق سطوح و ابعاد مختلف این مفهوم است. در واقع باید مفاهیم کلیدی و سطوح مختلف وفاق روشن شود و سپس براساس اولویتبندی دقیق، شاخصهایی تعیین گردد. در غیر این صورت، مباحث در سطح کلان مبهم باقی خواهد ماند و بیشتر شعاری خواهد بود. قبل از هر گونه سیاستگذاری، مشخص کردن مفاهیم و اولویتها امری حیاتی است و پس از آن میتوان برای هر بخش خاص سیاستهای دقیقی تدوین کرد.
او در پایان خاطرنشان کرد: در بستر تاریخ ایران، چه قبل و چه بعد از انقلاب، ما با یک حلقه مفقوده مواجه هستیم و آن تمرکز بر منافع ملی است. زمانی که مسئله منافع ملی و عدالت اجتماعی به صورت روشن مطرح شود. جریانهای مختلف میتوانند بر این مبنا عمل کنند. احزاب، سندیکاها، انجمنهای مختلف، شخصیتهای برجسته، و حتی سلبریتیها میتوانند در این زمینه تأثیر مثبتی بگذارند اگر که بتوانند در جهت منافع ملی و عدالت اجتماعی گام بردارند. این جریانها با ایجاد حمایت وسیع مردمی میتوانند وفاق ملی را تقویت کرده و به تحقق عدالت اجتماعی کمک کنند.