جلال برزگر در سایت امید هسته ای نوشت:
آیا ظریف می دانست دست دادن با اوباما و گفت و گویی هر چند کوتاه و سرپایی با اوباما در داخل کشور و نزد محافلی خاص برای او بسیار هزینه زاست؟ پاسخ این سوال طبعاً مثبت است، از این رو سوال مهمتر این است که با علم به این که هزینه این اقدام بالا خواهد بود پس چرا ظریف باز نسبت به آن مبادرت کرد؟ در حالی که از ابتدا می دانست این اقدام برای اش بی عقوبت نخواهد بود؟ آیا دلیل این اقدام چنانچه برخی می گویند به خاطر شیفتگی و ذوق زدگی است؟ حتی آنها که چنین می گویند در باطن خود قبول دارند دیپلماتی با تجربه و در طراز ظریف دور از آن است که در موقعیتی حتی دشوار نداند که چه کند؛ البته نویسندگان بیانیه وزارت خارجه که موضوع را کاملا اتفاقی توصیف کرده اند نیز می دانند که ظریف اگر نمی خواست با اوباما حتی برای لحظه ای کوتاه روبرو هم نمی شد، تا چه رسد به دست دادن. در این میان باید گفت نویسندگان بیانیه مانند منتقدان به کار خود و کاری که به صورت ذاتی باید انجام دهند مشغول اند، چنانچه ظریف نیز؛ البته در دستور کار ظریف دست دادن با رییس جمهور آمریکا قرار ندارد، اما موضوع مهمتری شاید او را به این کار وا اشته و ظریف از این طریق هدفی را دنبال کرده است.
با پذیرش این فرض، سوال مهم این است هدف چه بوده است؟ آیا او در جایگاهی قرار دارد که در دست دادنی به مثابه دست دادن های تاریخی مانند آنچه بین روسای دولت های هند و پاکستان در جریان یک اجلاس بین المللی رخ داد، شعله های در حال زبانه کشیدن یک جنگ را خاموش کند؟ طبعاً چنین نیست.
آیا با دست دادن ظریف با اوباما یخ روابط ایران و آمریکا شکسته می شود که باز چنین نیست. آیا چنانچه برخی می گویند از قبح ارتباط با شیطان بزرگ کاسته می شود؟ که با وجود انتقادهای بالا گرفته و قابل حدس باز چنین نبوده و نیست. پس اگر ظریف را سیاستمداری ظریف و نکته سنج بدانیم – که هست- بر چه اساسی با اوباما دست داده است؟
اقدام نمادین ظریف حاوی یک پیام برای اوباما و دولت اوست برای تهییج بیشتر طرف مقابل بر اجرای هر چه بهتر برجام و تسهیل مسیر اجرایی این توافق؛ حرکت ظریف این پیام را دارد که اگر اوباما و دولت اش تحت فشار شدید جمهوری خواهان و مخالفان توافق قرار دارند؛ ظریف و دولت ایران نیز تحت فشار بوده و حاضر اند با تحمل هر چه بیشتر فشار داخلی- با اقدام نمادین دست دادن- منت اوباما را از سر توافق کم کرده و نشان دهند که دو طرف اگر نه بیشتر از هم که به یک اندازه تحت فشار قرار دارند. در عالم واقع جدی بودن طرفین برای اجرای توافق با چنین متر و معیارهایی اندازه گیری می شود و در حالی که توازن فشار برقرار باشد، هیچکدام از طرفین نمی تواند به این بهانه که ما بیشتر از شما تحت فشار مخالفان قرار داریم در مسیر اجرای توافق اهمال و سستی بروز دهد.
به نقل از شاهدان و راویان، اوباما حین دست دادن یک جمله به ظریف گفته است، این که «در اجرای برجام جدی هستیم»؛ این نشان می دهد اوباما نیز می دانسته که ظریف چرا دست دراز شده وی را بی پاسخ نگذاشته است و درست به نکته کلیدی مورد انتظار ظریف اشاره کرده است. این همان جمله کلیدی بود که چندی قبل دکتر روحانی در گفت وگوی تلفنی با اوباما از او شنیده و به احتمال زیاد به او گفته است.
اگر بپذیریم که در حال حاضر برای دولت و ظریف اجرای توافق و برجام مهمترین موضوع است، ایجاد ضمانت های اجرایی برای آن از نظر ایشان بسیار ضروری است، ضمانت هایی که از مراودات تجاری با غرب و اروپا تا تاکید مستقیم طرفین بر جدی بودن تا عالی ترین سطوح را در بر می گیرد. حال که به هر دلیلی شرایط مساعد نیست تا روحانی و اوباما بار دیگر به یکدیگر ضمانت های لازم جدی بودن را ارایه کرده و مورد تأکید قرار دهند. این ظریف است که با فداکاری دست در دست اوباما نهاده تا یک بار دیگر جمله «جدی هستیم» را از او اخذ کرده و به او پیام دهد که ما هم با وجود همه مشکلات با شما و سیاست هایتان حاضریم حتی هزینه های بیشتر پرداخت کرده و در اقدامات متوازن برجام را پیش ببریم که یکی از این اقدامات متوازن تحمل فشارهای جدی داخلی است.
به زعم نگارنده، حرکت ظریف در دست دادن با اوباما یک فداکاری بوده است، فداکاری برای تضمین بیشتر برای اجرای بهتر برجام یا به زبان ساده این که حاضرم برای تسهیل راه اجرای برجام و پیشرفت متوازن آن دشنام و ناسزا هم بشنوم ، چرا که تحمل این دشواری نزد طرف مقابل نشان از وجود اراده محکم در ایران داشته و همچنین برای طرف مقابل ایجاد تعهد بیشتر می کند و همه این ها برای صیانت از آن چیزی است که در طول ۲ سال مذاکرات فشرده و به مثابه یک رویداد تاریخی حاصل آمده است، رویدادی که قرار است طی آن تحریم های ظالمانه هسته ای رفع و صنعت هسته ای کشور نیز حفظ شود. ظریف با اوباما دست داده تا همین فشارها و انتقادها را به رخ او بکشد تا نشان دهد که حاضر است فشارهای بیشتر از حد معمول را هم تحمل کند تا اوباما بهانه یا گمان بیشتر بودن فشارها در آمریکا را هیچ گاه به سر راه ندهد. این به معنای رفع مشکلات ایران و آمریکا نیست، هم ظریف این را می داند و هم اوباما و هم منتقدانشان.