شهروند، صبح دیروز زنی ۴۴ ساله با مراجعه به شعبه هشتم دادسرای جنایی به بازپرس ایلخانی گفت: من فوقلیسانس جامعهشناسی دارم و حدود یکسال و نیم است که با همسرم اختلاف داریم و پایمان به دادگاه خانواده کشیده شده است. همسرم ٢ پسرم را از من گرفت و در آستانه جدایی قرار گرفتیم. در حالیکه پروندهمان در دادگاه خانواده در حال رسیدگی بود، من مهریهام را به اجرا گذاشتم و یک زمین و خانهای را که مال همسرم بود، بهعنوان مهریه گرفتم. همین موضوع باعث شد او نقشهای هولناک برایم طراحی کند. یک شب که از محل کارم خارج شدم، ٢ زن و یک مرد ناشناس من را به زور سوار خودروی پراید کردند. داخل خودرو چند کاغذ را به من دادند و گفتند که باید آنها را امضا کنم تا آزاد شوم. مقاومت کردم و به همین خاطر مرا به یک کمپ ترک اعتیاد بردند و در آنجا حبسم کردند. ٢ روز در این کمپ بودم و هر چه به کارکنان آنجا گفتم که من اعتیاد ندارم و قربانی انتقامگیری همسرم شدهام، کسی حرفم را باور نکرد. در این مدت هم من را شکنجه دادند و با من بدرفتاری کردند. تا اینکه ٢ روز بعد از حبسشدنم در این مکان، از من آزمایش اعتیاد گرفتند و مشخص شد که من اعتیاد ندارم. به همین خاطر به همسرم زنگ زدند تا من را به او تحویل دهند. همان موقع بود که متوجه شدم همسرم در این ماجرا نقش داشته و آن کاغذهایی که برای امضا گرفتن از من بود، نقشه هولناک شوهرم بوده است. همسرم به کمپ آمد و من را تحویل گرفت و وقتی به او گفتم که رازش را فهمیدهام، دوباره کاغذهایی را مقابلم گذاشت و خواست که آنها را امضا کنم. این برگهها برای آن بود که نشان دهد من ۴٠٠ میلیون تومان به همسرم بدهکار هستم. این بار نیز مقاومت کردم و برای همین همسرم دوباره من را به یک کمپ دیگر در حوالی تهرانپارس برد. در این کمپ هم یک روز حبس بودم تا اینکه پس از گرفتن آزمایش اعتیاد، مسئولان آنجا متوجه موضوع شدند و اجازه دادند تا با برادرم تماس بگیرم. برادرم به دنبالم آمد و من توانستم از دام همسرم فرار کنم.
با ادعاهای این زن، تحقیقات برای روشنشدن زوایای مبهم پرونده به دستور قاضی ایلخانی آغاز شد.