این مترجم در گفتوگو با خبرنگار ادبیات خبرگزاری دانشجویی ایران (ایسنا)، درباره مشکلهای زبانی گفت: اشتباهها به مرور به زبان لطمه وارد میکند و باعث تخریب آن میشود. اشتباههای صداوسیما هم در تلویزیون بیشتر و در رادیو کمتر رخ میدهد؛ زیرا بسیاری از قدیمیها که دانش بیشتری دارند، در رادیو کار میکنند. در این سالها افراد بیصلاحیت وارد این کار شدند، در نتیجه زبان قربانی ناآگاهی آنها شد.
او با بیان نمونهای به تشریح مشکلهای زبانی صداوسیما پرداخت و اظهار کرد: به عنوان مثال ادبیات گزارشگران ورزشی لطمه زیادی به زبان میرساند. وقتی گزارشگر میگوید «میریم که داشته باشیم» این جمله غلط است. از دیگر سوی در نوشتههای مکتوب خبری تلویزیون نیز اشتباههای زیادی وجود دارد، که به علت فراگیری تلویزیون رایج میشود.
غبرایی درباره اشتباههای رایج در بین مردم بیان کرد: یکی دیگر از اشتباهها که از ناآگاهی مردم سرچشمه میگیرد عبارت با «خودم فکر کردم» است. اندیشیدن فعل لازم به حساب میآید، در نتیجه با خود و بیخود ندارد. آدم یا میاندیشد یا نمیاندیشد، این فعل بر دیگری واقع نمیشود. اما فعل گفتن متعدی است و اگر بخواهیم آن را به شکل خاص دربیاوریم باید بگوییم «با خود گفت» یعنی در درونش حرف زد.
او افزود: این اشتباه از خلط دو این مبحث و از گرتهبرداری از زبانهای انگلیسی و فرانسه به وجود آمده است. این ساخت در زبان خودش جواب میدهد اما در تاریخ زبان فارسی با خود اندیشیدن نداشتهایم؛ «با خود» در این عبارت حشو زائد است.
این مترجم با بیان اینکه بعضی غلطها در ترجمه به فاجعه میانجامد اظهار کرد: برخی اشتباهها به اشتباه در درک فرهنگی مربوط میشود، به عنوان مثال هرگز به گوش مترجم نخورده که افلاطون در متون قدیمی با عبارت «پلاتو» خوانده میشود و در ترجمه همان پلاتو را مستقیما میآورد، یا در زبان انگلیسی ارسطو را «ارستاتالیس» میخوانند، اما مترجم به جای ترجمه از همان عبارت استفاده میکند.
او ادامه داد: این مشکل از ناآشنایی فرهنگی مترجم با زبان مبدا به وجود میآید. مترجم اصلا فرهنگی را که از آن ترجمه میکند، نمیشناسد. یا به عنوان مثال در انگلیسی «پولند» معنی لهستان میدهد. مترجم نه به دیکشنری مراجعه کرده و نه تحقیق کرده است، به همین علت این عبارت ر ا به هلند ترجمه میکند. تصور کنید در جمله «شوروی سابق پولند را تهدید کرده است»، پولند به جای لهستان، هلند ترجمه شود. این اشتباه تاریخ را تحریف میکند.
غبرایی همچنین متذکر شد: این اشتباهها تنها در ۱۵۰۰ صفحه ترجمه از کتاب موراکامی دیده میشود. حالا به این موارد غلطهای املایی، انشایی، دستوری و چاپی را اضافه کنیم. درواقع در این میان ناشر سودطلب مقصر است که نظارتی بر چاپ ندارد. وزارتخانه مربوط هم که برای کلمات کوچک حساسیت به خرج میدهد و مترجم را اذیت میکند، نسبت به غلطهای اینچنینی حساسیتی نشان نمیدهد.
او با اشاره به سودطلبی ناشران بیان کرد: ۱۵۰۰ صفحه کتاب پر از غلط منتشر میشود، که این نشان میدهد ناشر، ویراستار و نمونهخوان نداشته و حتی غلطهای چاپی را رفع نکرده است. در اینترنت هم اشتباهها به زبان لطمه میزنند، اما تخریبکننده نیستند و کسی به خاطر پول درآوردن به زبان آسیب نمیرساند. این کتابها شکل ظاهری کتاب دارند اما در واقع کتاب نیستند.
این مترجم اینگونه اشتباههای مترجمها را غیرقابل توجیه دانست و گفت: یک ضربالمثل ایتالیایی هست که میگوید «مترجم خائن است». حالا کار برخی از خیانت گذشته و به جنایت رسیده است. کسی هم نیست که نظارت لازم را بر این اشتباهها داشته باشد. در بخش کتاب سودطلبی است، اما در مورد غلطهای اینترنتی که به تازگی زیاد هم شده است دست کم کسی در پی کسب درآمد به زبان لطمه نمیرساند و کتاب مکتوبی وارد بازار نمیکند.
غبرایی همچنین درباره افزودن ممیزی زبانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: برعکس تمام جهان، کشورهای پیرامون مثل ایران سعی میکنند همه بار را به دوش دولت بیندازند. وقتی کار دولت زیاد میشود دو راه برای دولت میماند؛ یا کار را رها کند یا به سمبلکاری برسد. دولت باید تنها به فکر حفظ امنیت باشد. هابز دولت را به یک هیولا تشبیه میکند که هرچه دست و پایش محدودتر باشد، هم برای خودش و هم برای مردم بهتر است.
او ادامه داد: برای رفع غلطها باید نهادهای مدنی رشد کنند و نهاد مترجمان شکل بگیرد. البته به شرطی که در این نهادها اصل خودی و نخودی به وجود نیاید و مترجمان با هم به نتیجه برسند، در پشت صحنه هم دولت این نهادها را به رسمیت بشناسد و از آنها حمایت کند.
این مترجم با بیان اینکه نویسندهها و مترجمها هنوز نهاد یا جمعی ندارند، بیان کرد: به صورت مشخص نهادی برای مترجمان و نویسندگان وجود ندارد که از حقوق صنفی آنها در برابر دولت – وزارت ارشاد -، ناشر و… حمایت کند. امروزه حتی جگرکیها هم صنف دارند، اما صنف مترجمان وجود ندارد.
او همچنین درباره نحوه آموزش در دانشگاهها متذکر شد: متاسفانه آموزش ادبیات از بهار و نیما جلوتر نمیآید. زمانی که برخورد از سوی نهادهای آموزشی اینچنین باشد نتیجه همین میشود. ما وارث فرهنگ عظیمی هستیم که بیتردید از نظر شعر در جهان تنها سه یا چهار نظیر میتوانیم داشته باشیم. چین، ژاپن و یونان باستان میتوانند در مقابل ادبیات ایران قرار بگیرند. البته اگر تمدن عرب را به صورت کلی از قرن هفت یا هشت در نظر بگیریم، نه به قدمت شعر ما، اما میتواند تا حدی قابل قیاس باشد.
غبرایی افزود: ما وارث این تمدن عظیم بشری هستیم اما به خوبی روی آن کار نکردهایم. بعضی از مسائل باعث میشود که ما به شعر و نثر امروز نپردازیم. ما در ادبیات معاصر بعد از هدایت، چوبک، احمد محمود، دولتآبادی و بسیاری نویسندگان خوب را داریم، اما قدر آنها را نمیدانیم و در جهان کسی آنها را به خوبی نمیشناسد.
این مترجم همچنین در ادامه گفت: اگر برای همین نوبل که به تازگی داده شد برنامهریزی خوبی داشتیم میتوانستیم آن را به دست بیاوریم. اگر برنامهریزی خوبی در مدرسه و دانشگاه تنظیم شود آن وقت شعار «فارسی را پاس بداریم» عینی خواهد شد. مسئولان اگر واقعا مایل هستند که زبان فارسی حفظ شود باید این کار را بکنند و از افراد باصلاحیت و بادانش کمک بگیرند.
غبرایی در پایان بیان کرد: اگر بخواهیم به جایی برسیم باید افراد دلسوز را در جای مناسب خودشان بگذاریم. البته در تمام مسائل همینطور است و هرکس باید در حوزه تخصصی خود کار کند. مانند این است که پزشک خوب را در وزارت علوم به کار بگیریم. هر کسی باید در جایی قرار بگیرد که تخصص لازم آن را داشته باشد.