در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ٩٢ مهمترین موضوع گفتوگوها و مناظره های انتخاباتی، پیرامون پروندهای بود که هم حوزه سیاستخارجی را پوشش داده و هم مباحث سیاست داخلی را مورد توجه قرار میداد. پرونده هستهای جمهوری اسلامی نزدیک به یک دهه یکی از مهمترین پروندههایی بود که حتی در کشورهای دیگر به ویژه شش قدرت بزرگی که طرف مذاکره ایران بودند به یکی از مهمترین مباحث میان سیاستمداران و اصحاب رسانه بدل شده بود. در آن هنگامه تمامی نامزدهای ریاستجمهوری ناگزیر بودند که پیرامون این پرونده و ابعاد آن دیدگاههای خود را برای رایدهندگان ایرانی آشکار کنند و عملا این پرونده مهمترین شاخص برای تصمیمگیری اکثریت ایرانیانی بود که تصمیم داشتند تا در پای صندوقهای رای، خواسته و نگاه خود را در میان دیدگاههای نامزدهای ریاستجمهوری یافته و از طریق رای به کاندیدای مورد نظر خود، برای مسیر اجرایی کشور نیز تعیین تکلیف کنند.
شاید در میان جملات کلیدی که در مناظرههای انتخاباتی بر زبان نامزدهای ٩٢ جاری شد ماندگارترین آنها جملهای بود که حسن روحانی به خبرنگار تلویزیون ایران با لحنی توام با عصبانیت بیان کرد، که «خوب است چرخهای سانتریفیوژ بچرخد اما چرخ زندگی مردم نیز بچرخد.» ٢۵ خرداد هنگامی که سخنگوی ستاد انتخابات وزارت کشور نتایج آرا را اعلام کرد روشن شد که اکثریت مردم ایران انتخاب خود را بر حل و فصل مسالمتآمیز پرونده هستهای قرار دادهاند و نشان دادند راهی که در شش سال پیشین، دولت گذشته رفته نه تنها به نتیجه نرسیده بلکه در میان آرای نزدیک به ۴٩ درصدی نامزدهای اصولگرا در این انتخابات سهم مسوول پیشین پرونده هستهای بیش از ١٠ درصد نیست. البته این آغاز راهی دشوار برای حسن روحانی بود که بتواند پس از هشت سال که از کنارهگیریاش از مسوولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی میگذشت اینبار در کسوت ریاستجمهوری بخواهد تا حل و فصل این پرونده بزرگ بینالمللی را دوباره عهدهدار شود و آن را در مسیر مناسبی با منافع ملی، قرار دهد. در این میان دو راهبرد اساسی بسان ریلهای یک قطار به گونهای موازی و همراه و همسو در کنار هم قرار گرفت تا قطار مذاکرات و مذاکرهکنندگان بتواند با لکومــوتیورانی کارکشته همچون محمدجواد ظریف در ایستگاههای لوزان، ژنو و نهایتا وین به سرانجام برسد. راهبرد برد-برد حسن روحانی که آن را در دستور کار خود قرار داده بود پیامی روشن به مذاکرهکنندگان ١+۵ میداد که همزمان که به فکر منافع خود هستیم .
برای خواستههای شما نیز حسابی جداگانه باز میکنیم. راهبرد دیگر اما در بیانات مقام معظم رهبری نمود یافت، نرمش قهرمانانه حکایت از این داشت که مذاکرهکنندگان ایرانی تنها نمایندگان دولت نیستند بلکه نمایندگان جمهوری اسلامی در تمامی ابعاد کلمه به شمار میآیند. از سوی دیگر این پیام به کسانی بود که بعدا در هیبت و کسوت دلواپسان قد علم کردهاند و حتی تا تهدید عالیترین مقامات ارشد اجرایی پیش رفته یا با چشمانی اشکبار شاهد رای اکثریت به برجام بودند؛ پیامی که نشان از بینشی عمیق در راستای مصلحت عامه ایرانیان و جمهوری اسلامی داشت. پس از رسیدن این قطار به ایستگاه وین حال نوبت دو مذاکرهکننده اصلی بود که زمینه اجرایی شدن این توافق را پس از آنکه در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب اعضای آن شورا رسید باید طی میکردند؛ مسیری که با مخالفت محافل تندرو و رادیکال در دو کشور روبهرو بود. جمهوریخواهان امریکایی در کنگره و دلواپسان ایرانی در مجلس و برخی رسانههای همسو تا توانستند بر طبل مخالفت کوبیدند و در این میان نتانیاهو و شاهزادههای اشرافزاده سعودی از یکسو و سایر شیخنشینان خلیج فارس از سوی دیگر نیز با صراحت مخالفت خود را با این توافق بزرگ بیان میکردند. اما قرار نبود که این مخالفتها در اراده آهنین طرفین توافق اثرگذار باشد و نتیجه آن شد که همه دیدیم. نه جمهوریخواهان توانستند به این توافق خدشهای وارد کنند و نه دلواپسان توانستند در مقابل اکثریت همسوی سیاسی خود در مجلس در هنگامه تصویب جزییات برجام بیش از ۵٩ رای را در سبد مخالفین برجام جای دهند. روز بعد اعلام نظر سخنگوی شورای نگهبان آب پاکی بود روی دلواپسانی که همیشه کوچکترین تصمیمات این نهاد نظارتی را به تیتر یک خود تبدیل میکردند، اینبار انگار نه انگار؛ نه شورایی است، نه نگهبانی و نه تصمیمی با این اهمیت.
حال به نظر میرسد با حل و فصل این پرونده تمامی نهادهای دستاندرکار جمهوری اسلامی عزم خود را جزم کرده تا کشور را که در دهه اخیر در مسیری که نباید قرار میگرفت و قرار گرفت از آثار و تبعات رها سازند و برای بهبود وضعیت معیشت مردم تا پیدا کردن مسیری برای رشد و پیشرفت کشور در حوزه اقتصاد جامعه و فرهنگ دست به دست هم داده و با کمترین اختلاف و بیشترین تفاهم و بدون افزایش انتظارات در سطح جامعه و با شکیبایی تمام برای بیرون آمدن چرخ اقتصاد و سیاست کشور از گل و لایی که سالها در آن گرفتار آمده بود تلاش وافر کنند. اما امروز کشور ما بیش از هر زمان به صدایی وحدتبخش، فضایی سرشار از آرامش و نگاهی بلند به آینده روشن با حضور همه سرمایههای اجتماعی و ملی نیاز دارد. این قطار جای همه ایرانیان است. افراد دلسوز را به هر بهانهای نباید از این قطار پیاده کرد و با دعوت از سرمایههای ملی برای حضور در این قطار باید بار دیگر یادآور روزهای خوبی همچون آغازین روزهای انقلاب اسلامی در ٢٢ بهمن ۵٧، سوم خرداد ۶٠، دومین روز از خرداد ٧۶ یا ٢۴ خرداد ٩٢ باشیم. همه مردم با لبی خندان و چشمانی سرشار از اشک شادی و گامهای آهنین برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد و متحد پیشگام شوند.
مردم اصلاحات را برگزیدند و می دانند راهی غیر از این منجر به آن ۸ سال تباهی می شود که ۸۰ سال تخریب و فساد و اختلاس و ….بجای می گذارد