اینجا میدان آزادی، اصلیترین دروازه تهران و شاهراه ارتباطی غربی پایتخت است. پایانههای اتوبوسرانی شهری و بین شهری و تاکسیهای زیادی از این مبدأ به مناطق مختلف تهران مسافران را جابهجا میکنند. حتی بیشتر آنهایی هم که میخواهند وارد شهر شوند یا به دیگر شهرها بروند، باید از آزادی عبور کنند. به پایانه تاکسیرانی شهیدنظری در ضلع شمالشرقی میدان میرویم. صدای رانندگان تاکسی بلند است؛ نه به بلندی صدای اعتراضشان به وضعیت کسب و کار این روزها. «مهدی جزینی» با ۱۶سال سابقه، در خط آزادی-سیدخندان کار میکند. او درباره مشکلاتشان در این روزها میگوید: «ما بیشتر از دیگر شغلها با کرونا درگیریم. معاش ما بهروز است و اگر یک روز کار نکنیم، سفرهمان خالی میماند. کرونا که آمد، کار و بار ما هم مثل خیلیها کساد شد. در این سه چهار روزی که محدودیت تردد در شبها اجرا میشود، تقریبا ۶۰درصد درآمدمان پایین آمده است. با اینکه در اتاقک یکی دومتری ماشین با مردم ارتباط بیشتری داریم، اما حمایت چندانی از ما نمیشود. البته همه مسافران رعایت میکنند و ماسک میزنند، اما حالا که هوا سرد شده و بازکردن پنجرههای ماشین سخت است، امکان انتقال کرونا هم بیشتر میشود.» از نحوه توزیع وسایل بهداشتی بین تاکسیدارها میپرسیم؛ ادامه میدهد: «نه ماسک میدهند نه محلول. از دو سهماه پیش تا حالا، از الکل و ماسک خبری نیست. قبلا هفتهای یکبار ماشینها را ضدعفونی میکردند اما الان با هزینه شخصی، صندلیها و دستگیرهها را ضدعفونی میکنیم؛ البته جداکننده میدهند.» او درباره وضع ترافیک و تأثیر محدودیتها بر خلوتی یا شلوغی شهر میگوید: «خیابانها نیمساعت قبل و بعد از ساعت۶ که زمان تعطیلی مغازههاست، شلوغ و ترافیک خیلی بیشتر شده است.» یکی از مسافرانش که منتظر آمدن دیگر مسافران و حرکت تاکسی است، جلو میآید و میگوید: «از مشکلات مسافران هم بنویسید. الان در این سرما بیشتر از ۲۰دقیقه منتظر پرشدن تاکسی هستم. بعضی از تاکسیها هم به جای ۳نفر، ۴مسافر میزنند و گوششان به اعتراض ما بدهکار نیست. البته خیلیها رعایت میکنند اما همان تعداد کم، هم برای ما و هم برای خودشان خطرناک است.»
ضد عفونی تاکسی با هزینه شخصی
کمی آنطرفتر در خط آزادی-تجریش چند تاکسی در تاریکی پایانه توقف کردهاند. یکی از رانندهها صندوق عقب ماشین را بالا زده و با دو سه همکار دیگرش مشغول استراحت و چایخوردن است. خودش را رضا حسینی معرفی میکند و میگوید که از سال۱۳۸۵ در این خط مشغول کار است. دل پری دارد و از شرایط راضی نیست: «مثل همه شغلها کار ما هم کساد است. کار ما بد بود، بدتر هم شد. میبینید که، مسافری نیست. همه ۸ساعت کار میکنند اما من و خیلی از رانندهها از ساعت ۷صبح تا ۱۲شب پشت فرمان مینشینیم و نهایتا ۱۲۰هزار تومان دستمان را میگیرد. هزینههای استهلاک و بنزین را که کم کنیم، دست آخر ۵۰هزار تومان هم برایمان نمیماند. هر وقت صحبت تاکسیدارها میشود، «سفیر» معرفیمان میکنند اما در این شرایط که بیشترین ضرر را صنف ما دارد، هیچ حمایتی نمیشویم. الان که به ذهنم فشار میآورم، تاریخ دقیقی از آخرین باری که ماشین ما را ضد عفونی کردند، یادم نمیآید.» مرتضی دیگر راننده تاکسی همین خط وارد بحث میشود: «آقارضا حدودا ۳ماه پیش بود.»
پیشنهادی برای جلوگیری از پیک ترافیک
این راننده تاکسی با اینکه معتقد است کار و بارشان کساد شده، از قانون جدید رضایت نسبی دارد: «دستورالعمل جدید منع رفتوآمد، توفیق اجباری است و با توجه به جریمههای بالایی که پیشبینی شده، خیابانها خلوتتر شده و مردم هم رعایت میکنند. فقط حول و حوش ساعت برگشت از محل کارشان حجم ترافیک زیاد میشود. برای همین پیشنهاد میکنم ادارات، راس یک ساعت تعطیل نشوند و تعطیلیشان در ساعتهای متغیر باشد. اینطوری فکر میکنم حجم ترافیک در ساعتهای مختلف توزیع میشود.»
مرکز شهر، خلوتتر از همیشه
وضعیت در مناطق مرکزی شهر اما کمی متفاوت است. تردد در خیابانهای منتهی به میدان ولیعصر کمی بیشتر است اما با روزهای قبل از شروع محدودیتها قابل مقایسه نیست. خبری از همهمه و شلوغی هم نیست و آنهایی که از محل کارشان برمیگردند و یا به هر دلیلی هنوز به خانه نرسیدهاند، هریک با وسیلهای در حال بازگشت به خانه هستند؛ یکی با مترو، دیگری با اتوبوس و آن یکی با تاکسی.اسماعیل مقدم راننده تاکسی گردشی ابتدای بلوار کشاورز منتظر مسافر است. او با تعجب می گوید: «بعضی مسافرها انگار نه انگار کرونا آمده است؛ میگویند ما به کرونا اعتقادی نداریم. چند روز پیش مسافری داشتم که در همین ایام تعطیلات و قرنطینه برای خرید عروسی از شمال شهر به چهارراه گلوبندک آمده بود یا مسافران زیادی هستند که برای مهمانی و دید و بازدید تاکسی میگیرند. خبر دارم که این مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی یک خانواده ۷نفره را گرفتار کرده و ۲نفرشان را به بیمارستان کشانده.»
شهروندان وظیفهشناس
نسرین شکرایی، راننده تاکسی: در ایام قرنطینه مسافرهای کمتری به ما مراجعه میکنند. یک نکته جالب که این روزها خیلی مشاهده میکنم تغییر رفتار اجتماعی مسافرهاست. ۹۰درصد مسافرها ماسک میزنند و مواد ضدعفونیکننده همراهشان است. وقتی سوار ماشین میشوند از تجربیات و توصیههای ایمنی برای مقابله با کرونا میگویند. بهخصوص افرادی که یک بار به کرونا مبتلا شدند، درباره تجربیات خود حرف میزنند. یکی از مسافرها میگفت ماسک زدن برایمان عادت شده طوری که رویمان نمیشود بدون ماسک بیرون برویم. روز قبل مسافری سوار کردم که میخواست از دستگاه خودپرداز استفاده کند، بعد استفاده از دستگاه آن را کاملا ضدعفونی کرد.
کرایه و مسافران به حداقل رسیدهاند
احمد رستمی، راننده یکی از تاکسیهای اینترنتی: خیابانها خلوت شده و شهر نفس میکشد. کرونا به نوعی زمینه تغییر سبک زندگی را فراهم کرده و مردم یاد میگیرند برای حفظ سلامتیشان تلاش کنند و در شرایط بحرانی فقط برای کارهای ضروری بیرون بیایند. در این شرایط وقتی مسافری درخواست تاکسی اینترنتی میدهد تا به دیدار دوستش برود یا در دورهمی دوستانه شرکت کند، سبب حیرتم میشود اما نمیتوانیم چیزی بگوییم. پس از اعمال محدودیت، مسافران و کرایهها کم شده که به ضرر ماست اما باز هم شخصا تمایل ندارم مسافران را به مهمانی یا جشن تولد و… برسانم که آسیب ببینند.
حرکت قطارها با صندلیهای خالی
ساعت از ۷ گذشته است و لحظه به لحظه از تعداد مسافرانی که وارد سکوی ایستگاه میشوند، کم میشود. تئاترشهر ایستگاه تقاطعی و از شلوغترین ایستگاههای متروی تهران است که با اعمال محدودیتها از اول آذر تعداد متروسواران هم کم شده است. ساعت نزدیک ۸شب است که مترو پس از ۳دقیقه به ایستگاه میرسد و وارد واگن میشوم. با دیدن صندلیهای آبی و البته خالی ذوقزده میشوم و زنی که همراه با من قدم به واگن میگذارد، نفسی میکشد و میگوید: «وای چقدر عالی. کاش همیشه مترو اینقدر خلوت بود.» روی صندلی که مینشیند، مسافر دیگر میگوید: «کاش اعمال محدودیتها ادامه داشته باشد تا مردم به ماندن در خانه عادت کنند و بیاموزند در شرایط بحرانی نباید از منزل خارج شوند. مترو همیشه مملو از جمعیت است و این روزها در اکثر خطوط شاهد خلوتی هستیم که همگان را خوشحال کرده است.»
کاهش مسافران شبانه اتوبوس
سال گذشته که خبری از کرونا نبود اتوبوسها در این ساعت خیلی شلوغ بودند، اما الان نصف صندلیها خالی است. خیابان ها خلوت و کرکره بیشتر مغازهها پایین است. هوای ابری هر لحظه ممکن است بارانی شود. در ایستگاه اتوبوس تندرو چند نفر ایستادهاند. اتوبوسی که ساعت ۹شب از راه میرسد، تقریبا خالی است ولی حمل و نقل عمومی برای تک و توک مسافرانی که بعد از ساعت اجرای محدودیت های تردد در خیابان ها هستند هم برقرار است و به شهروندان خدمات رسانی می کند تا کسی در راه نماند. تقریبا تمام مسافران ماسک زدهاند و مشغول کار با گوشیهای تلفن همراه هستند. اگر جمعیت زیاد شود، باید پنجرهها را باز کنند تا هوا جریان پیدا کند ولی حالا که تعداد مسافران کمتر است و باد سرد میآید، بیشتر پنجرهها را بستهاند.مسافر خط یک بیآرتی مردی است که یک کیسه بزرگ را با خود درون اتوبوس آورده. او میگوید: «ما کارگر هستیم. تعطیلی و غیرتعطیلی نداریم. کار تا هر ساعتی که طول بکشد، باید بمانیم و امیدمان برای رسیدن به خانه بعد از کار همین اتوبوس ها هست.» کاشیکار ساختمان است. از اوضاع مالی شکایت دارد و میگوید که کار کمتر شده است. پسر جوانی که یک صندلی آنطرفتر نشسته، در یک مغازه فروش لوازم خودرو کار میکند که جزو مشاغل گروه یک محسوب میشوند و تعطیل نیستند. میگوید که زود آمده و مغازه تا ساعت ۱۲شب باز است. او سمت غرب تهران و نزدیک کرج زندگی میکند و برای رسیدن به خانه باید از اتوبوس استفاده کند. هفته پیش که اتوبوسها فقط تا ساعت۸ کار میکردند، برای برگشتن از خودرو شخصی استفاده میکرد اما ممکن است دیر شود و پلاکش را ۲۰۰ هزارتومان جریمه کنند.مسافر بعدی هم شروع به حرفزدن میکند و میگوید: «۲هفته بعد باید مغازهها را دوباره باز کنند. قبلا هم که گفتند اتوبوس و مترو فقط تا ساعت۸ کار کنند، خیلی از آدمها توی راه ماندند ولی با افزایش ساعت حمل و نقل عمومی مخصوصا اتوبوس ها تصمیم خیلی خوبی گرفتند.» وقتی از حرفهاش سؤال میکنیم، فقط میگوید کار آزاد دارد. دو ماسک روی هم زده است و عینک محافظ که بهتازگی رایج شده دارد که نشان میدهد، نگران ابتلا به کروناست.
حیرت بانوان از اتوبوسهای خلوت
تعداد مسافران اتوبوسهای بیآرتی خط شماره۵ که در مسیر راهآهن-پارکوی و راهآهن-تجریش فعالیت میکنند، کم شده است و بانوان از این خلوتی حیرت زدهاند. برخی چشمانشان را بستهاند و ظاهرا خوابیدهاند و برخی هم گوشی بهدست، صفحات مجازی را بالا و پایین میکنند و از خلوتی اتوبوس متعجب هستند. زن جوانی با لحن شکایتآمیز میگوید: «آنقدر سوار اتوبوسهای شلوغ و پرازدحام شدهایم که دیدن اتوبوس خلوت باعث حیرتمان میشود. این حقوق شهروندی ماست که از اتوبوس خلوت یا بهطور کلی از حملونقل عمومی مناسبی استفاده کنیم که متأسفانه هیچوقت محقق نشده است و این روزها به خاطر بیماری کرونا و محدودیت ها ممکن شده است.»مسافر دیگر دختر کمسنوسالی است. سرش را از روی گوشی بلند میکند و میگوید: «الان با تعطیلی ۲هفتهای و تردد یکسومی کارگران شرکتها و سازمانها، اتوبوسها خلوت است و بهاصطلاح فاصله اجتماعی رعایت میشود. اما مسئولان باید کاری کنند که در طول سال و همه ساعات اتوبوس و مترو خلوت باشد و مسافران رضایت داشته باشند.» حرفهایش هنوز تمام نشده که زن دیگری بلند میگوید: «مدیران شهری تلاش میکنند اما متأسفانه یک نفر مسئول و تصمیمگیرنده نیست. چند روز پیش توی اخبار خواندم که پولی را به اتوبوس و مترو اختصاص دادند اما بانک بلوکه کرده است.» حرفهای او آنقدر فنی بود که تا دقایقی مسافران سکوت میکنند و بالاخره مسافری آن را میشکند و میگوید که همین پاسکاری مدیران و مسئولان سبب مشکلات شده است و دود درگیریهای آنها به چشم مردم میرود.
اعتراض مسافران در مسیر تهرانپارس
در ایستگاه تئاتر شهر از ورودی شماره ۵ وارد ایستگاه بیآرتی تهرانپارس میشویم. مسافران زیادی در انتظار اتوبوس ایستادهاند. گویا دقایقی هم تأخیر داشته و همین امر سبب گلایه مسافران شده است. ساعت ۱۹:۱۱ شب است که اتوبوس وارد ایستگاه میشود. جا برای مسافرگیری نیست اما مسافران که مدت زیادی منتظر بودند، تحت فشار سوار میشوند و زیر لب غرولندی هم میکنند. دختر جوان که از شدت سرما بهخودش میلرزد، میگوید: «همه خطوط اتوبوس این ساعت خلوت است اما این خط در همه ساعات شلوغ است.»مسافران دیگر در تأیید حرفهای او به متصدی ایستگاه اعتراض میکنند که چرا به وضعیت این خط رسیدگی نمیشود و او هم در جواب میگوید: «من بیتقصیرم و هیچ مسئولیتی ندارم.»مسافران سکوت میکنند و چشم به راه اتوبوس میمانند. عقربهها، ساعت ۲۰ را نشان میدهند. حالا دیگر از همهمه و شلوغی شهر خبری نیست. در خیابانهای پایتخت که این ساعت توسط ماشینها قرق میشد، پرنده پر نمیزند. انگار نیمهشب است. در این میان فقط صدای رانندگان تاکسی به گوش میرسد، صداهایی که در تنگتر شدن دایره دستورالعملهای کرونایی، حمایت بیشتر را همراه با مقصدشان فریاد میزنند.