گروه فرهنگ و هنر: روزنامه اعتماد نوشت: اول که خبر رسید دیوان عدالت اداری تخریب سینما ایران در لالهزار را مجاز دانسته است، همه هول شدند.
برخی ناامید و بعضی در فکر چارهای اساسی برای احیای کل لالهزار. دکتر سعادتی، شهردار منطقه ۱۲ یا قلب تهران به قول خودشان در شهرداری، هفته گذشته در توییترش نوشت: «این روزها ماجرای سینما ایران نقل همه محافل است، اما باید پرسید انتظارتان از شهرداری تهران چیست؟ مادامی که معاونت سینمایی وزارت ارشاد با انحلال سینما موافقت میکند و میراث فرهنگی در محکمه قضایی طبق روال مغلوب میشود، شهرداری تهران چگونه باید در مقابل دستور قضایی مقاومت کند؟» اما اینجا تهران است و راه چاره بسیار و خود دکتر سعادتی هم به خوبی میداند که در صحبت با مالک سینما (یا شریک سرمایهگذارش) که از خالی و خرابه بودن سینمایش خسته شده، پیشنهادات خوبی را میتوان به آنها کرد که در کنار انتفاع از سینما در قالب یک مرکز فرهنگی- گردشگری، قوانین حفاظتی ناظر بر محور تاریخی لالهزار هم رعایت شوند. مطمئنا لالهزار میتواند به شرط ابتکار و درایتی جمعی به تدریج احیا شود. لالهزار زیبا و فرهنگی شهر تهران، تاریخی را در سابقه خود دارد که محو شدنش را مشکل میکند!
از همان روز اول اهالی سازمان میراث فرهنگی دست به کار شدند تا کل شاید کل خیابان یا لااقل بناهای شاخص آن را به ثبت آثار ملی برسانند. الحق هم آنچه در خیابان لالهزار به یادگار مانده از زیباترین آثار معماری دوران تحول، یعنی دهههای اول قرن حاضر هستند و مهمترین معماران تاریخ معماری (وارطان هوانسیان و دیگر معماران معروف دوره پهلوی) آنها را بنا کردهاند. بعد هم اشاره شد که احتمالا مراجع عالی تصمیمگیری مانند کمیسیون ماده ۵ میتوانند ضابطهای برای تثبیت تراکم را برای خیابان بگذارند. همان ابتدا دکتر ادیبزاده معاون میراث فرهنگی استان تهران درباره ثبت ملی محور لالهزار گفت: «بناهای واجد ارزش لالهزار (و سیتیر) شناسایی و بعضا ثبت شدهاند. این محور ارزشمند است، چون بخش مهمی از خاطره جمعی و تاریخی مردم تهران را در خود دارد و از سوی دیگر بناهای واجد ارزشی دارد که باید حفظ شوند! و این را از قول همه مردم شهر تهران گفت که یا خودشان در لالهزار تجربهای به شادی داشتهاند، یا قصه تئاترها و سینماها و خیاطخانهها و رستورانهای آن را از پدر و مادرشان شنیدهاند. مسلم است که سرنوشت لالهزار در دست مردم فرهنگدوست شهر تهران است.
برای تفرجگاهی شدن یک راسته فضای شهری قاعدتا باید فعالیتهای مورد علاقه خانوادهها در آن حاضر باشند. مثلا، علاوه بر رستورانها و کافیشاپها (که پرکننده هستند) لازم است که انواع تماشاخانهها و نگارخانهها و تالارهای موسیقی و جز اینها در آن فعال باشند. همانطورکه در دهههای بیست و سی بودند. در سالهای اخیر شاهد بودیم که تهرانیها با اراده و هزینه شخصی در خانهها و سالنهایی نه چندان بزرگ، تئاترهایی را ایجاد و راهاندازی کردند که بسیار هم مشتری داشت. این تئاترها از چندین سال پیش هنوز کار میکنند و حتی کرونا درشان را کاملا نبسته است. از خیابان نوفل لوشاتو تا خیابان سپند، از طالقانی تا خیابان فلسطین در تئاترهایی نشستهایم و نمایشهای خوبی را تماشا کردهایم که هنر نسل جوان را به رخ میکشیده.
برای سینما که مشتری چند ده برابر وجود دارد! مگر نه اینکه در از شهرک غرب تا تئاتر چارسو همیشه به هنگام فستیوالهای فجر و سینما حقیقت و جشنواره فیلم سبز با کمبود جا روبهرو هستیم؟! پس تقاضا برای فضای فرهنگی، آن هم، همه در یک خیابان که امکان انتخاب را بالا ببرد واقعا در شهر تهران وجود دارد. اما بعضیها سوال میکنند: آیا سوداگری مستغلات اجازه انتخاب میدهد؟ بعضی دیگر میگویند: مردم چگونه به آنجا بیایند. آنها جایی میروند که مشکل پارکینگ نداشته باشد، فضای سبز خوب (ولو مصنوعی) داشته باشد و در کنار غذا انواع سرگرمیها (ولو غیرهنری) را هم ارایه کند. خوب باید اجازه ایجاد تمام این فضاهای جانبی را به سینماهای لالهزار داد! اگر موج احیا و بازسازی این مکانهای فرهنگی در لالهزار خیز بردارد، شاهد یک سونامی باشکوه خواهیم بود.
هر کس در «لالهزار دوباره فرهنگی» به مراد خود خواهد رسید: سینما و تئاتر، رستوران و کافیشاپ، مغازهها و بوتیکهای رنگارنگ، کتابفروشیها و مغازههای دوربین و وسایل تولید فیلم و عکس، همه در کنار لوسترفروشیهاجای خود را پیدا خواهند کرد و اما کابلفروشیها و آنها که به انبارها و فضاهای بزرگتر نیاز دارند؟! بله. آنها هم به جاهای بهتر و راحتتر منتقل خواهند شد. دکتر اسکندر مختاری در مصاحبه با همشهری گفته بودند: «سازمان ساماندهی مشاغل شهرداری تهران باید برای صنف لوازم الکتریکی، لوازم یدکی و لوازم خانگی که همه در تهران قدیم انبار دارند، مکانهایی را پیشبینی و اقدام به انتقال این اصناف کند. او پیشبینی میکند که اگر چنین کاری شود، خود صاحبان سرمایه میروند و در این مکانهای جدید سرمایهگذاری میکنند؛ مثل اتفاقی که برای بازار میوه و تربار میدان امینسلطان رخ داد.» بسیاری دیگر مانند بلورفروشان، صنف آهنفروشان یا ترمینالها هم به نقاط مناسب دیگری انتقال داده شدند و با رفتن آن اصناف، فشار تقاضا از روی لالهزار برای ساختن فضاهای تجاری بزرگ برداشته میشود.
آنگاه دوستداران هنر و سینما میتوانند در کنار مالکان سینماها و سرمایهگذاران مشتاق به کارهای پردرآمد و فاخر، لالهزار را سر فرصت احیا کنند و در آن به فعالیت و برگزاری فیلم و نمایش و جشنواره بپردازند. بیشک سازمان سینمایی، شهرداری تهران و جمله نهادهای فعال هنری در این گام بلند مشارکت خواهند کرد. امروز شهر تهران برای همه سلیقهها جای گشت و گذار دارد و صدالبته که این قبیل فضاهای شهری در تهران قدیم، مثل لالهزار و سی تیر هم جاذبههای بصری و قصههای شگفتانگیزی برای گفتن دارند و هم پتانسیلهای فراوان برای جلب مشتری. بگذارید تئاتر نصر باز شود. بگذارید چند تا از سینماها کارشان را از سر بگیرند! خواهیم دید که چه سیلی از جمعیت پیر و جوان هر روز و هر غروب به این خیابان زیبای شهرمان سرازیر شود.
برخی ناامید و بعضی در فکر چارهای اساسی برای احیای کل لالهزار. دکتر سعادتی، شهردار منطقه ۱۲ یا قلب تهران به قول خودشان در شهرداری، هفته گذشته در توییترش نوشت: «این روزها ماجرای سینما ایران نقل همه محافل است، اما باید پرسید انتظارتان از شهرداری تهران چیست؟ مادامی که معاونت سینمایی وزارت ارشاد با انحلال سینما موافقت میکند و میراث فرهنگی در محکمه قضایی طبق روال مغلوب میشود، شهرداری تهران چگونه باید در مقابل دستور قضایی مقاومت کند؟» اما اینجا تهران است و راه چاره بسیار و خود دکتر سعادتی هم به خوبی میداند که در صحبت با مالک سینما (یا شریک سرمایهگذارش) که از خالی و خرابه بودن سینمایش خسته شده، پیشنهادات خوبی را میتوان به آنها کرد که در کنار انتفاع از سینما در قالب یک مرکز فرهنگی- گردشگری، قوانین حفاظتی ناظر بر محور تاریخی لالهزار هم رعایت شوند. مطمئنا لالهزار میتواند به شرط ابتکار و درایتی جمعی به تدریج احیا شود. لالهزار زیبا و فرهنگی شهر تهران، تاریخی را در سابقه خود دارد که محو شدنش را مشکل میکند!
از همان روز اول اهالی سازمان میراث فرهنگی دست به کار شدند تا کل شاید کل خیابان یا لااقل بناهای شاخص آن را به ثبت آثار ملی برسانند. الحق هم آنچه در خیابان لالهزار به یادگار مانده از زیباترین آثار معماری دوران تحول، یعنی دهههای اول قرن حاضر هستند و مهمترین معماران تاریخ معماری (وارطان هوانسیان و دیگر معماران معروف دوره پهلوی) آنها را بنا کردهاند. بعد هم اشاره شد که احتمالا مراجع عالی تصمیمگیری مانند کمیسیون ماده ۵ میتوانند ضابطهای برای تثبیت تراکم را برای خیابان بگذارند. همان ابتدا دکتر ادیبزاده معاون میراث فرهنگی استان تهران درباره ثبت ملی محور لالهزار گفت: «بناهای واجد ارزش لالهزار (و سیتیر) شناسایی و بعضا ثبت شدهاند. این محور ارزشمند است، چون بخش مهمی از خاطره جمعی و تاریخی مردم تهران را در خود دارد و از سوی دیگر بناهای واجد ارزشی دارد که باید حفظ شوند! و این را از قول همه مردم شهر تهران گفت که یا خودشان در لالهزار تجربهای به شادی داشتهاند، یا قصه تئاترها و سینماها و خیاطخانهها و رستورانهای آن را از پدر و مادرشان شنیدهاند. مسلم است که سرنوشت لالهزار در دست مردم فرهنگدوست شهر تهران است.
برای تفرجگاهی شدن یک راسته فضای شهری قاعدتا باید فعالیتهای مورد علاقه خانوادهها در آن حاضر باشند. مثلا، علاوه بر رستورانها و کافیشاپها (که پرکننده هستند) لازم است که انواع تماشاخانهها و نگارخانهها و تالارهای موسیقی و جز اینها در آن فعال باشند. همانطورکه در دهههای بیست و سی بودند. در سالهای اخیر شاهد بودیم که تهرانیها با اراده و هزینه شخصی در خانهها و سالنهایی نه چندان بزرگ، تئاترهایی را ایجاد و راهاندازی کردند که بسیار هم مشتری داشت. این تئاترها از چندین سال پیش هنوز کار میکنند و حتی کرونا درشان را کاملا نبسته است. از خیابان نوفل لوشاتو تا خیابان سپند، از طالقانی تا خیابان فلسطین در تئاترهایی نشستهایم و نمایشهای خوبی را تماشا کردهایم که هنر نسل جوان را به رخ میکشیده.
برای سینما که مشتری چند ده برابر وجود دارد! مگر نه اینکه در از شهرک غرب تا تئاتر چارسو همیشه به هنگام فستیوالهای فجر و سینما حقیقت و جشنواره فیلم سبز با کمبود جا روبهرو هستیم؟! پس تقاضا برای فضای فرهنگی، آن هم، همه در یک خیابان که امکان انتخاب را بالا ببرد واقعا در شهر تهران وجود دارد. اما بعضیها سوال میکنند: آیا سوداگری مستغلات اجازه انتخاب میدهد؟ بعضی دیگر میگویند: مردم چگونه به آنجا بیایند. آنها جایی میروند که مشکل پارکینگ نداشته باشد، فضای سبز خوب (ولو مصنوعی) داشته باشد و در کنار غذا انواع سرگرمیها (ولو غیرهنری) را هم ارایه کند. خوب باید اجازه ایجاد تمام این فضاهای جانبی را به سینماهای لالهزار داد! اگر موج احیا و بازسازی این مکانهای فرهنگی در لالهزار خیز بردارد، شاهد یک سونامی باشکوه خواهیم بود.
هر کس در «لالهزار دوباره فرهنگی» به مراد خود خواهد رسید: سینما و تئاتر، رستوران و کافیشاپ، مغازهها و بوتیکهای رنگارنگ، کتابفروشیها و مغازههای دوربین و وسایل تولید فیلم و عکس، همه در کنار لوسترفروشیهاجای خود را پیدا خواهند کرد و اما کابلفروشیها و آنها که به انبارها و فضاهای بزرگتر نیاز دارند؟! بله. آنها هم به جاهای بهتر و راحتتر منتقل خواهند شد. دکتر اسکندر مختاری در مصاحبه با همشهری گفته بودند: «سازمان ساماندهی مشاغل شهرداری تهران باید برای صنف لوازم الکتریکی، لوازم یدکی و لوازم خانگی که همه در تهران قدیم انبار دارند، مکانهایی را پیشبینی و اقدام به انتقال این اصناف کند. او پیشبینی میکند که اگر چنین کاری شود، خود صاحبان سرمایه میروند و در این مکانهای جدید سرمایهگذاری میکنند؛ مثل اتفاقی که برای بازار میوه و تربار میدان امینسلطان رخ داد.» بسیاری دیگر مانند بلورفروشان، صنف آهنفروشان یا ترمینالها هم به نقاط مناسب دیگری انتقال داده شدند و با رفتن آن اصناف، فشار تقاضا از روی لالهزار برای ساختن فضاهای تجاری بزرگ برداشته میشود.
آنگاه دوستداران هنر و سینما میتوانند در کنار مالکان سینماها و سرمایهگذاران مشتاق به کارهای پردرآمد و فاخر، لالهزار را سر فرصت احیا کنند و در آن به فعالیت و برگزاری فیلم و نمایش و جشنواره بپردازند. بیشک سازمان سینمایی، شهرداری تهران و جمله نهادهای فعال هنری در این گام بلند مشارکت خواهند کرد. امروز شهر تهران برای همه سلیقهها جای گشت و گذار دارد و صدالبته که این قبیل فضاهای شهری در تهران قدیم، مثل لالهزار و سی تیر هم جاذبههای بصری و قصههای شگفتانگیزی برای گفتن دارند و هم پتانسیلهای فراوان برای جلب مشتری. بگذارید تئاتر نصر باز شود. بگذارید چند تا از سینماها کارشان را از سر بگیرند! خواهیم دید که چه سیلی از جمعیت پیر و جوان هر روز و هر غروب به این خیابان زیبای شهرمان سرازیر شود.