انتخابات ٢٠١۶
سال ٢٠١۵ است و پیشبینیها حاکی از یک دوگانه بوش-کلینتون و یا کروز-کلینتون است. رقابت جب بوش با هیلاری کلینتون یادآور رقابت جورج بوش پدر با بیل کلینتون در انتخابات سال ١٩٩٢خواهد بود و فرصتی جهت گرفتن انتقام شکست پدر. اما در بازهی زمانی یک سال، دونالدترامپ از محبوبیت نزدیک به صفر درصد بین رای دهندگان به کاندیدای اصلی جزب جمهوریخواه تبدیل میشود. تمام پیش بینیها اورا محکوم به شکست در برابر کلینتون میدانند اما این پیش بینیها چیزی را نادیده گرفته اند: روایت.
جامعهی أمریکا بعد از ٨ سال اداره شدن زیر نظر رئیس جمهوری سیاه پوست دچار شکاف جدی بین سیاهپوستان و سفیدپوستان شده است. سفیدها از روز اول ورود أوباما به کاخ سفید تحقیر او را شروع کرده اند، و دمکراتها مخالفان أوباما را نژادپرست و دگم میدانند. حالا پس از ٨ سال روایتی که جب بوش برای تعریف کردن دارد همان خط متعارف جمهوری خواهان و همان خط مشی پدر و برادرش است، و شاید جواب مادر او بهترین پاسخ به بوشها باشد: (این کشور به تعداد کافی رئیس جمهورهای بوش داشته است). ترامپ در مناظرهها اورا کم انرژی میخواند و تد کروز روایتی جز (همان سناتور رادیکال تگزاس) برای تعریف کردن ندارد.ترامپ اما با دنیایی از روایتها وارد کارزار ٢٠١۶ میشود:ترامپ ثروتمند است و أمریکا را ثروتمند خواهد کرد؛ أمریکا به میزان کافی توسط سیاست مدارها اداره شده است؛ أمریکا نیازمند یک شخص خارج از فساد سیاست است و به هم ریختن وضعیت موجود بهتر از وضعیت کنونی است. اینها تنها بخشی از خورده روایتهای شروع کمپین انتخاباتیترامپ هستند که به فاصلهی کوتاهی به ابَرروایتهای پایگاه رای او تبدیل میشوند. و روایت اصلیای که خود او تعریف میکند به این شکل است: أمریکا توسط اقلیتی گلوبالیست که مبتلا به فساد گسترده و وابسته به شبکههای فساد جهانی هستند اداره میشود. این افراد با باز کردن مرزهای أمریکا و خرج کردن پول مالیات دهنگان امریکایی برای مهاجرین غیرقانونی سعی در تضعیف أمریکا دارند و تنها هدف این افراد در قدرت ماندن خود آنهاست و آن هم به هر قیمتیو رسانههای جمعی اصلیترین ابزار این گروه شیطانی است. این روایت او در حدی تاثیرگذار میافتد که علی رغم اثبات موارد مختلف فساد أخلاقی خود ترامپ، او با اختلاف بالایی برندهی رای مسیحیان أمریکا میشود. حمایت او از حق حمل اسلحه و مخالفت با سقط دیرهنگام جنین هم از دیگر دلایل تمایل امریکاییها به او به حساب میآیند.
پس از انتخابات ٢٠١۶، دمکراتها پس از یک دورهی کوتاه شوک زدگی بلافاصله وارد عمل میشوند و به فاصلهی چند ماه تمام تلاشهای خود را در عرصههای مختلف برای سرنگون کردن دولتترامپ به کار میبندند، از تحقیق و تفحص مفصل مولر تا استیضاحترامپ. دمکراتها در میان دورهی مجالس أمریکا موفق به کسب اکثریت کرسیها در خانهی نمایندگان یا به اصطلاح مجلس پایین دستی أمریکا میشوند. به فاصله یک سال مانده به انتخابات ٢٠٢٠ دور جدید استراتژی دمکراتها برای تصاحب کاخ سفید با شعار برابری نژادی پس از به قتل رسیدن جورج فلوید توسط پلیس حین بازداشت شدن شروع میشود. طرفداران جنبش BLM یا همان جان سیاه پوستان مهم است به خیابانهای ایالتهای مختلف میریزند، کشور غرق در آشوب میشود و دمکراتها در خانهی نمایندگان و سنا بی چون و چرا به حمایت از این اعتراضات خیابانی میپردازند و خواهان تغییرات بنیادین در ساختار أمریکا و به خصوص در نیروهای پلیس و دستگاه قضایی میشوند، تا حدی که حتی درخواست حذف کل بودجه پلیس مطرح میگردد. دمکراتها با تهییج پایگاه رای خود و بالاخص سیاه پوستان أمریکا سعی در جلوگیری از اهمال مردم در مورد شرکت در انتخابات دارند. با ظهور کرونا و امار بالای مرگ و میر ناشی از آن در أمریکا، روایت جدیدی در میان رسانههای وابسته به حزب دمکرات شکل میگیرید و به مرور فراگیر میشود و تبدیل به یک ابَر روایت میشود: دولتترامپ در کنترل کرونا ناکارامد بوده است و مسبب و مقصر اصلی مرگ امریکاییهای فوت شده به خاطر کرونا است. حتی کشف واکسن کرونا در دوران ریاست جمهوریترامپ هم نمیتواند مانع از گسترش این ابرروایت شود و رسانهها از دولتترامپ به خاطر کشف واکسن در زمان زمامداری او تقدیری به عمل نمیآورند.
دربرابر تمام این ناملایمات، تیمترامپ با یک فراروایت جدید وارد کارزار انتخابات میشود: چین با ویروس چینی سعی در إیجاد سلطه بر جهان دارد، بایدن و دمکراتها وابسته به چین هستند، سازمان بهداشت جهانی وابسته به چین است و. . . . این فرا روایت به سرعت در جامعه أمریکا منعکس میشود و افراد سرشناسی چون پسر جان اف کندی رئیس جمهورترور شدهی أمریکا را وارد حلقهی حامیانترامپ میکند. گروههای مختلف وطن پرست و افراطی به او میپیوندند و گروه Q که از گروههای تکثیر تئوریهای توطئه در مورد حلقهی ادم ربایی جهانی است، صراحتا ازترامپ اعلام حمایت میکند.
انتخابات ٢٠٢٠
کمی قبل از انتخابات ٢٠٢٠ شبکههای مجازی شروع به سانسورترامپ میکنند و فرا روایت همکاری حلقهی گلوبالیستها از چین تا أمریکا برای حذفترامپ بین طرفداران او قوت میگیرد تا جایی که نظرسنجیهای اولیه بعد از انتخابات أمریکا حاکی از این بود که ٨٠ درصد رای دهندگان جمهوریخواه باور به تقلب گسترده در انتخابات أمریکا داشته اند. استراتژیترامپ در برابر شکست انتخاباتی، صرفنظر از وجود یا عدم وجود تقلب گسترده، سبک جدیدی از استفاده از روایتها بود. او در شهرهای مختلف جلساتی با حضور مقامات ایالتی و مردم عادی که مدعی مشاهده تقلب بودهاند برگزار میکند، و از این خورده روایتها برای پویا و امیدوار نگه داشتن پایگاه رای خود استفاده میکند.
با اینکه دادگاههای ایالتی تک به تک شکایات کمپینترامپ را رد میکنند اما این خورده روایتهای مردمی از تقلب تبدیل به ابَر روایت جدید کمپین او میشود.
ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود به مقابلهی سرسختانه با خبرگزاریهای مطرح أمریکا میپردازد و لفظ اخبار جعلی را به عنوان یکی از واژگان کلیدی مبارزات خود تبدیل میکند. این مقابلهی او باعث رویارویی اکثر خبرگزاریهای داخل و خارج أمریکا با او میشود، از بلومبرگ و بی بی سی تا فیگارو و اشپیگل. با شروع سانسور شدن پساانتخاباتی او و بسته شدن صفحات شخصی او، باور به روایتهای او در پایگاه رای او قوت میگیرد و تجمع میلیونی طرفداران او در روز شمارش ارا الکترال در کنگره أمریکا به حملهی مدافعین او به ساختمان کنگره و مختل شدن چند ساعتهی جلسه مشترک دو مجلس برای تایید صحت انتخابات و تایید ریاست جمهوری بایدن میانجامد. پس از این حمله، بسیاری از اعضای بلند پایه حزب جمهوری خواه ازترامپ اعلام برائت میکنند و حتی لیندزی گراهام رئیس کمیته قضایی سنا که از حامیان سرسخت ترامپ بود از او فاصله میگیرد. یک روز بعد گراهام در فرودگاه مورد حملهی طرفداران ترامپ قرار میگیرد. این شروع دور جدیدی از روایت پردازی کمپین ترامپ میشود، در روایت جدید آنها حتی اعضای حزب جمهوریخواه هم در پشت پرده در حال همکاری با دمکراتها و سایر گلوبالیستها برای سرنگونی ترامپ هستند. حمله به گراهام و منزل مک کانل رئیس جمهوریخواه سنا نمودهای بیرونی این روایت جدید در جامعهی أمریکا هستند.
چشمانداز پیش رو
این روایت آخر ریاست جمهوریترامپ با تأسیس حزب وطن پرستان به ابَرروایت جدید کمپینترامپ تبدیل شده است، روایتی که با سانسور خبریترامپ و بسته شدن صفحات او در توییتر و سایر پلتفرمهای حامی او در ماه أخیر قوت بیشتری گرفته است. این روایت در صورت ادامه پیدا کردن دنیای سیاست ورزی أمریکا را از دوگانهی قرمز-آبی جمهوریخواهان و دمکراتها خارج خواهد کرد و این دقیقا همان چیزی است که سبب شده در واپسین روزهای زمامداریترامپ اعضای هردو حزب خواهان استیضاحترامپ شوند و حتی مانع از شرکت مجدد او در انتخابات اینده أمریکا شوند، چیزی که حتی در صورت تحقق مانع از کاندیداتوری نزدیکانترامپ نخواهد شد، کسانی که مدتهاست خیز بلندی برای آینده برداشته اند، از پسر جان اف کندی تا ایوانکا ترامپ.
اگر بپذیریم کهترامپ در یک انتخابات عادلانه و بدون تقلب شکست خورده است، خورده روایتهای انتخاباتی او و فراروایتهای او در مورد گلوبالیستها پایگاه رای او را نزدیک به او نگه داشته است، پایگاهی که بیشترین رای را به یک کاندید جمهوریخواه در طی تاریخ أمریکا داده است و در آینده باز هم در توازن قدرت داخلی أمریکا اعمال قدرت خواهد کرد. روایت امروز ترامپ روایت نامزد شکست خورده به خاطر تقلب و سانسور است، و روایت قربانی بودن. روایتی که توان به میدان کشاندن تودههای مردم را در انتخابات آینده أمریکا خواهد داشت.
رفتار دمکراتها در دوران ریاست جمهوری بایدن میتواند تا حد زیادی در تقویت یا تضعیف جایگاه ترامپ در بین رای دهندگان امریکایی موثر باشد. رفتار باینری دمکراتها با پلیس در این مدت: درخواست برای حذف بودجه پلیس در زمان ترامپ، و اعطای مدال لیاقت کنگره به مامور پلیس محافظ کنگره در روز حمله به کنگره، روندی را نشان میدهد که تنها به تشدید و رادیکالیزهتر شدن جناحترامپ در سالهای آتی خواهد انجامید. در کنار این بخش بزرگی از رفتار آینده ساکنین جدید کاخ سفید تحت تاثیر روایتهایترامپ خواهد ماند، برای مثال روایت وابستگی بایدن به چین و ضعف او در برابر چین قطعا به قاطعیت بایدن در برخورد با چین در جهت إیجاد وجههی اقتدار برای شخص او خواهد انجامید.
انتخابات میان دورهای مجالس أمریکا در ٢٠٢٢ و انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٢۴ به خوبی نشان خواهد داد که روایتهایترامپ تا چه حد موثر هستند و تا کجا دوام خواهند آورد. آنچه که در حال حاضر بدیهی به نظر میرسد تاثیر ماندگار او بر سیاست و حاکمیت أمریکا از یک سو و دیدگاه مردم به شبکههای اجتماعی و خبرگزاریها از سوی دیگر است.
سال ٢٠١۵ است و پیشبینیها حاکی از یک دوگانه بوش-کلینتون و یا کروز-کلینتون است. رقابت جب بوش با هیلاری کلینتون یادآور رقابت جورج بوش پدر با بیل کلینتون در انتخابات سال ١٩٩٢خواهد بود و فرصتی جهت گرفتن انتقام شکست پدر. اما در بازهی زمانی یک سال، دونالدترامپ از محبوبیت نزدیک به صفر درصد بین رای دهندگان به کاندیدای اصلی جزب جمهوریخواه تبدیل میشود. تمام پیش بینیها اورا محکوم به شکست در برابر کلینتون میدانند اما این پیش بینیها چیزی را نادیده گرفته اند: روایت.
جامعهی أمریکا بعد از ٨ سال اداره شدن زیر نظر رئیس جمهوری سیاه پوست دچار شکاف جدی بین سیاهپوستان و سفیدپوستان شده است. سفیدها از روز اول ورود أوباما به کاخ سفید تحقیر او را شروع کرده اند، و دمکراتها مخالفان أوباما را نژادپرست و دگم میدانند. حالا پس از ٨ سال روایتی که جب بوش برای تعریف کردن دارد همان خط متعارف جمهوری خواهان و همان خط مشی پدر و برادرش است، و شاید جواب مادر او بهترین پاسخ به بوشها باشد: (این کشور به تعداد کافی رئیس جمهورهای بوش داشته است). ترامپ در مناظرهها اورا کم انرژی میخواند و تد کروز روایتی جز (همان سناتور رادیکال تگزاس) برای تعریف کردن ندارد.ترامپ اما با دنیایی از روایتها وارد کارزار ٢٠١۶ میشود:ترامپ ثروتمند است و أمریکا را ثروتمند خواهد کرد؛ أمریکا به میزان کافی توسط سیاست مدارها اداره شده است؛ أمریکا نیازمند یک شخص خارج از فساد سیاست است و به هم ریختن وضعیت موجود بهتر از وضعیت کنونی است. اینها تنها بخشی از خورده روایتهای شروع کمپین انتخاباتیترامپ هستند که به فاصلهی کوتاهی به ابَرروایتهای پایگاه رای او تبدیل میشوند. و روایت اصلیای که خود او تعریف میکند به این شکل است: أمریکا توسط اقلیتی گلوبالیست که مبتلا به فساد گسترده و وابسته به شبکههای فساد جهانی هستند اداره میشود. این افراد با باز کردن مرزهای أمریکا و خرج کردن پول مالیات دهنگان امریکایی برای مهاجرین غیرقانونی سعی در تضعیف أمریکا دارند و تنها هدف این افراد در قدرت ماندن خود آنهاست و آن هم به هر قیمتیو رسانههای جمعی اصلیترین ابزار این گروه شیطانی است. این روایت او در حدی تاثیرگذار میافتد که علی رغم اثبات موارد مختلف فساد أخلاقی خود ترامپ، او با اختلاف بالایی برندهی رای مسیحیان أمریکا میشود. حمایت او از حق حمل اسلحه و مخالفت با سقط دیرهنگام جنین هم از دیگر دلایل تمایل امریکاییها به او به حساب میآیند.
پس از انتخابات ٢٠١۶، دمکراتها پس از یک دورهی کوتاه شوک زدگی بلافاصله وارد عمل میشوند و به فاصلهی چند ماه تمام تلاشهای خود را در عرصههای مختلف برای سرنگون کردن دولتترامپ به کار میبندند، از تحقیق و تفحص مفصل مولر تا استیضاحترامپ. دمکراتها در میان دورهی مجالس أمریکا موفق به کسب اکثریت کرسیها در خانهی نمایندگان یا به اصطلاح مجلس پایین دستی أمریکا میشوند. به فاصله یک سال مانده به انتخابات ٢٠٢٠ دور جدید استراتژی دمکراتها برای تصاحب کاخ سفید با شعار برابری نژادی پس از به قتل رسیدن جورج فلوید توسط پلیس حین بازداشت شدن شروع میشود. طرفداران جنبش BLM یا همان جان سیاه پوستان مهم است به خیابانهای ایالتهای مختلف میریزند، کشور غرق در آشوب میشود و دمکراتها در خانهی نمایندگان و سنا بی چون و چرا به حمایت از این اعتراضات خیابانی میپردازند و خواهان تغییرات بنیادین در ساختار أمریکا و به خصوص در نیروهای پلیس و دستگاه قضایی میشوند، تا حدی که حتی درخواست حذف کل بودجه پلیس مطرح میگردد. دمکراتها با تهییج پایگاه رای خود و بالاخص سیاه پوستان أمریکا سعی در جلوگیری از اهمال مردم در مورد شرکت در انتخابات دارند. با ظهور کرونا و امار بالای مرگ و میر ناشی از آن در أمریکا، روایت جدیدی در میان رسانههای وابسته به حزب دمکرات شکل میگیرید و به مرور فراگیر میشود و تبدیل به یک ابَر روایت میشود: دولتترامپ در کنترل کرونا ناکارامد بوده است و مسبب و مقصر اصلی مرگ امریکاییهای فوت شده به خاطر کرونا است. حتی کشف واکسن کرونا در دوران ریاست جمهوریترامپ هم نمیتواند مانع از گسترش این ابرروایت شود و رسانهها از دولتترامپ به خاطر کشف واکسن در زمان زمامداری او تقدیری به عمل نمیآورند.
دربرابر تمام این ناملایمات، تیمترامپ با یک فراروایت جدید وارد کارزار انتخابات میشود: چین با ویروس چینی سعی در إیجاد سلطه بر جهان دارد، بایدن و دمکراتها وابسته به چین هستند، سازمان بهداشت جهانی وابسته به چین است و. . . . این فرا روایت به سرعت در جامعه أمریکا منعکس میشود و افراد سرشناسی چون پسر جان اف کندی رئیس جمهورترور شدهی أمریکا را وارد حلقهی حامیانترامپ میکند. گروههای مختلف وطن پرست و افراطی به او میپیوندند و گروه Q که از گروههای تکثیر تئوریهای توطئه در مورد حلقهی ادم ربایی جهانی است، صراحتا ازترامپ اعلام حمایت میکند.
انتخابات ٢٠٢٠
کمی قبل از انتخابات ٢٠٢٠ شبکههای مجازی شروع به سانسورترامپ میکنند و فرا روایت همکاری حلقهی گلوبالیستها از چین تا أمریکا برای حذفترامپ بین طرفداران او قوت میگیرد تا جایی که نظرسنجیهای اولیه بعد از انتخابات أمریکا حاکی از این بود که ٨٠ درصد رای دهندگان جمهوریخواه باور به تقلب گسترده در انتخابات أمریکا داشته اند. استراتژیترامپ در برابر شکست انتخاباتی، صرفنظر از وجود یا عدم وجود تقلب گسترده، سبک جدیدی از استفاده از روایتها بود. او در شهرهای مختلف جلساتی با حضور مقامات ایالتی و مردم عادی که مدعی مشاهده تقلب بودهاند برگزار میکند، و از این خورده روایتها برای پویا و امیدوار نگه داشتن پایگاه رای خود استفاده میکند.
با اینکه دادگاههای ایالتی تک به تک شکایات کمپینترامپ را رد میکنند اما این خورده روایتهای مردمی از تقلب تبدیل به ابَر روایت جدید کمپین او میشود.
ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود به مقابلهی سرسختانه با خبرگزاریهای مطرح أمریکا میپردازد و لفظ اخبار جعلی را به عنوان یکی از واژگان کلیدی مبارزات خود تبدیل میکند. این مقابلهی او باعث رویارویی اکثر خبرگزاریهای داخل و خارج أمریکا با او میشود، از بلومبرگ و بی بی سی تا فیگارو و اشپیگل. با شروع سانسور شدن پساانتخاباتی او و بسته شدن صفحات شخصی او، باور به روایتهای او در پایگاه رای او قوت میگیرد و تجمع میلیونی طرفداران او در روز شمارش ارا الکترال در کنگره أمریکا به حملهی مدافعین او به ساختمان کنگره و مختل شدن چند ساعتهی جلسه مشترک دو مجلس برای تایید صحت انتخابات و تایید ریاست جمهوری بایدن میانجامد. پس از این حمله، بسیاری از اعضای بلند پایه حزب جمهوری خواه ازترامپ اعلام برائت میکنند و حتی لیندزی گراهام رئیس کمیته قضایی سنا که از حامیان سرسخت ترامپ بود از او فاصله میگیرد. یک روز بعد گراهام در فرودگاه مورد حملهی طرفداران ترامپ قرار میگیرد. این شروع دور جدیدی از روایت پردازی کمپین ترامپ میشود، در روایت جدید آنها حتی اعضای حزب جمهوریخواه هم در پشت پرده در حال همکاری با دمکراتها و سایر گلوبالیستها برای سرنگونی ترامپ هستند. حمله به گراهام و منزل مک کانل رئیس جمهوریخواه سنا نمودهای بیرونی این روایت جدید در جامعهی أمریکا هستند.
چشمانداز پیش رو
این روایت آخر ریاست جمهوریترامپ با تأسیس حزب وطن پرستان به ابَرروایت جدید کمپینترامپ تبدیل شده است، روایتی که با سانسور خبریترامپ و بسته شدن صفحات او در توییتر و سایر پلتفرمهای حامی او در ماه أخیر قوت بیشتری گرفته است. این روایت در صورت ادامه پیدا کردن دنیای سیاست ورزی أمریکا را از دوگانهی قرمز-آبی جمهوریخواهان و دمکراتها خارج خواهد کرد و این دقیقا همان چیزی است که سبب شده در واپسین روزهای زمامداریترامپ اعضای هردو حزب خواهان استیضاحترامپ شوند و حتی مانع از شرکت مجدد او در انتخابات اینده أمریکا شوند، چیزی که حتی در صورت تحقق مانع از کاندیداتوری نزدیکانترامپ نخواهد شد، کسانی که مدتهاست خیز بلندی برای آینده برداشته اند، از پسر جان اف کندی تا ایوانکا ترامپ.
اگر بپذیریم کهترامپ در یک انتخابات عادلانه و بدون تقلب شکست خورده است، خورده روایتهای انتخاباتی او و فراروایتهای او در مورد گلوبالیستها پایگاه رای او را نزدیک به او نگه داشته است، پایگاهی که بیشترین رای را به یک کاندید جمهوریخواه در طی تاریخ أمریکا داده است و در آینده باز هم در توازن قدرت داخلی أمریکا اعمال قدرت خواهد کرد. روایت امروز ترامپ روایت نامزد شکست خورده به خاطر تقلب و سانسور است، و روایت قربانی بودن. روایتی که توان به میدان کشاندن تودههای مردم را در انتخابات آینده أمریکا خواهد داشت.
رفتار دمکراتها در دوران ریاست جمهوری بایدن میتواند تا حد زیادی در تقویت یا تضعیف جایگاه ترامپ در بین رای دهندگان امریکایی موثر باشد. رفتار باینری دمکراتها با پلیس در این مدت: درخواست برای حذف بودجه پلیس در زمان ترامپ، و اعطای مدال لیاقت کنگره به مامور پلیس محافظ کنگره در روز حمله به کنگره، روندی را نشان میدهد که تنها به تشدید و رادیکالیزهتر شدن جناحترامپ در سالهای آتی خواهد انجامید. در کنار این بخش بزرگی از رفتار آینده ساکنین جدید کاخ سفید تحت تاثیر روایتهایترامپ خواهد ماند، برای مثال روایت وابستگی بایدن به چین و ضعف او در برابر چین قطعا به قاطعیت بایدن در برخورد با چین در جهت إیجاد وجههی اقتدار برای شخص او خواهد انجامید.
انتخابات میان دورهای مجالس أمریکا در ٢٠٢٢ و انتخابات ریاست جمهوری ٢٠٢۴ به خوبی نشان خواهد داد که روایتهایترامپ تا چه حد موثر هستند و تا کجا دوام خواهند آورد. آنچه که در حال حاضر بدیهی به نظر میرسد تاثیر ماندگار او بر سیاست و حاکمیت أمریکا از یک سو و دیدگاه مردم به شبکههای اجتماعی و خبرگزاریها از سوی دیگر است.