در مسابقه با خودمان دوم شدیم
پیشبینی وزیر جدید نفت از کسری گاز در فصل سرما در حالی است که به گفته او، از دو ماه پیش صادرات فرآوردههای نفتی نیز کاهش یافته است. با این همه، کمبود تولید گاز در کشور با کاهش صادرات و حتی تولیدِ نفت در کشور قابل مقایسه نیست.
دادههایی که در سال ۲۰۱۹ میلادی به روز شدهاند، نشان میدهند که ایران، پس از ایالات متحده آمریکا و روسیه، سومین تولیدکننده بزرگِ گاز در جهان است که تولید سالانه گاز آن در زمان مقایسه، به ۲۴۴ میلیارد متر مکعب میرسیده است.
به عبارت ساده، ایران گاز را برای خودش تولید میکند و صادرات گاز تنها بخشی اندک از محصول گاز طبیعیِ تولید شده توسط ایران را به خود اختصاص میدهد. به عبارت باز هم سادهتر، حالا ایران به خواربارفروشی شبیه نیست که فروش یا درآمدش کم شده باشد، بلکه به خواربارفروشی بدل شده که نمیتواند با کالاهای مغازهاش، حتی شکم خودش و خانوادهاش را سیر نگه دارد.
چرا به این وضع افتادیم؟
اما چرا ایران که روی اقیانوسی از انرژی خوابیده، باید به این وضع بیفتد؟ پاسخ بسیار روشن است و خود را در دیگر وجوهِ اقتصادیِ کشور هم نمایان کرده است. توضیح اینکه میادین نفت و گاز، به موازات برداشت منابع، دچار افت بازدهی میشوند و به تدریج، کار به جایی میکشد که تنها با فناوریهای جدید و البته تزریق سرمایه، میتوان سطح پیشین تولیدات در این میادین را حفظ کرد.
برآوردها نشان میدهد که تنها برای حفظ سطوح کنونی تولید در میادین گازی ایران در پارس جنوبی، نیاز به سرمایهگذاری ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلاری وجود دارد و اگر حفظ سطوح کنونی تولید در میادین نفتی هم مد نظر باشد، ایران در مجموع به حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری جدید نیاز دارد تا بتواند مثلا به اندازه ۱۰ سال پیش نفت و گاز تولید کند.
اما برای کشوری که در سال ۱۳۹۹ تنها حدود ۵ میلیارد دلار نفت صادر کرده و انبوهی از ابربحرانهای اقتصادی را هم با خود یدک میکشد، سرمایهگذاری چنین ارقامی بسیار دور از ذهن است. باز هم از باب مقایسه، طرحِ پر حرف و حدیثِ ساخت سالانه یک میلیون واحد مسکونی توسط دولت سیزدهم (یا به عبارتی ساخت روزانه ۲ هزار و ۷۰۰ واحد مسکونی یا در هر ساعت ۱۱۲ واحد مسکونی)، در طول ۴ سال آینده حدود ۶۰ میلیارد دلار هزینه در بر خواهد داشت.
میادین نفت و گاز ایران وارد نیمه دوم عمر خود شدهاند و برای حفظ سطوح کنونی تولید، حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه میخواهند.تامین اعتبار ۶۰ میلیارد دلاری برای ایجاد یک شوک در حوزه مسکن، برای دولت، نظام بانکی و حتی انبوهسازان کاملا غیرممکن توصیف شده و به این ترتیب، این مقایسه نشان میدهد که تامین حدود ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه (حتی در صورتِ فرضِ محالِ جذب سرمایهگذار خارجی) تا چه اندازه دور از ذهن است.
ایران باید این میزان اعتبار را در سالهای گذشته تامین میکرد تا اکنون به این وضع نرسد. اما اقتصاد کشور آنقدر مشکل داشته که نه فقط این میزان سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز انجام نشده، که سرمایهگذاری در افزایش ظرفیت تولید برق در کشور هم سالها عقبافتادگی دارد.
«مازوت» به جای گاز: کور کردن چشم برای اصلاح ابرو
با این همه، یک راهحل ترسناک برای بحران کاهش تولید گاز در ایران تدارک دیده شده که حالا قرار است برای چندمین بار امتحان شود. اکنون این نگرانی وجود دارد که کمبود گاز، نیروگاهها را به سمت مصرف بیشتر نفت کوره (یا همان «مازوت») هدایت کند و زمستانی با آلودگی بالای هوا را پیش رو قرار دهد، درست همان وضعیتی که در زمستان سال ۱۳۹۹ تجربه شد.
چالش مصرف مازوت از سال ۱۳۹۹ در ایران شدت گرفت، یعنی درست از زمانی که «نهاد بینالمللی کشتیرانی» (IMO) تردد کشتیهایی که از مازوت با گوگرد بالا در سوخت استفاده میکنند را ممنوع اعلام کرد.با ظرفیت نیروگاهیِ نصب شده نزدیک به ۸۵ هزار مگاوات، ایران یکی از ۱۵ کشور بزرگ تولیدکننده الکتریسیته در جهان است. بر این اساس، ایران حتی از کشورهای پرجمعیتتر (همچون اندونزی و مصر) و توسعهیافتهتر (همچون مکزیک) نیز الکتریسیته بیشتری تولید میکند.تا پیش از این ممنوعیت، از مجموع تولید ۴۵۰ هزار بشکه مازوت، روزانه تا ۳۰۰ هزار بشکه صادر میشد، اما از سال گذشته و با اعمال قوانین کنوانسیون بینالمللی، کشورهای متقاضی مازوت ایران ریزش کردند.
نکته عجیبتر اینکه با اوجگیری آلودگی هوا در شهرهای ایران در زمستان سال ۱۳۹۹، استفاده از مازوت در نیروگاهها ابتدا تکذیب شد و کار حتی به شکایت از یکی از اعضای شورای شهر تهران رسید که موضوع را رسانهای کرده بود. بعد اما گفتند که چارهای نبوده است و تحریمها ما را به این وضع انداختهاند.
از قطع برق در تابستان تا قطع گاز در زمستان
اما حتی با در نظر گرفتن معضلات سرمایهگذاری و تحریم، باز هم به نظر میرسد که مشکل از جایِ دیگری آب میخورد: در اوج خاموشیهای تابستانه امسال، مصطفی رجبی مشهدی، سخنگوی صنعت برق کشور، در جمع خبرنگاران گفت که ظرفیت قابل تولید نیروگاهها در ایران حدود ۵۴ هزار مگاوات است و این در حالی است که تقاضای مصرفی برق به ۶۵ هزار مگاوات رسیده است.
مقصرین زیادی پیدا شدند: از تولید بیتکوین توسط چینیها گرفته، تا گرمای بیسابقه هوا و افت تولید برق در نیروگاههای برق-آبی به دلیل کاهش بارشها. اما حتی با اینها هم کمبود برق در ایران نباید به این سطح میرسید.
در بسیاری از تحلیلهای اقتصادی و سیاسی، ایران یک «ابر قدرت انرژی» (Energy superpower) معرفی میشود و از این منظر، در کنار کشورهایی همچون روسیه، عربستان سعودی، ونزوئلا، کانادا و ایالات متحده آمریکا قرار میگیرد. اما چرا چنین کشوری باید در تابستان برق نداشته باشد و در زمستان گاز؟
در این مورد گفتنیها زیاد است. نخست اینکه ایران بالاترین میزان «شدت مصرف انرژی» (Energy intensity) را در جهان دارد. به صورت ساده، یعنی ایران بیش از هر کشور دیگری در جهان انرژی مصرف میکند، اما به ازای مصرف هر واحد انرژی، کمترین میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) را تولید میکند.
اما برای اینکه بدانیم میزان ریخت و پاشِ انرژی در ایران چقدر زیاد است، باید به برخی آمارهای جهانی مراجعه کنیم که تکاندهنده هستند. بر اساس گزارش «آژانس بینالمللی انرژی» (International Energy Agency)، ایران در سال ۲۰۱۹ میلادی، معادل حدود ۱۸٫۸ درصد از تولید ناخالص داخلی (GDP) خود را به یارانه مصرف سوختهای فسیلی اختصاص داده و از این منظر در جایگاه نخست در جهان قرار داشته است.
به این ترتیب، بر اساس گزارش «آژانس بینالمللی انرژی» ایران به تنهایی حدود ۴۷ درصد از کل یارانه تخصیص داده شده به مصرف سوختهای فسیلی در جهان را در سال ۲۰۱۹ میلادی پرداخت کرده است.۱۸٫۸ درصد از تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۹ (یعنی پیش از همهگیری کرونا) معادل حدود ۸۶ میلیارد دلار بوده است و باز هم در اینجا میتوان این رقم را با صادرات نفت ایران در سال ۱۳۹۹ خورشیدی مقایسه کرد: تنها ۵ میلیارد دلار.
به این ترتیب، شاید بتوان این روند را در «اقتصاد انرژی» در ایران تشخیص داد: کاهش سرمایهگذاری برای حفظ سطح تولید انرژی؛ ریختوپاش شدید و رو به افزایش در مصرف و در نهایت، خاموشی در تابستان و سرما در زمستان.