وی افزود: به عنوان مثال اگر قیمت تمام شده یک ساعت پرواز ۵۰ دلار است نباید به شرکتی اجازه دهیم آن را ۱۰۰ دلار بفروشد و برعکس نباید فشار بیاوریم که ۲۵ دلار بفروشد. البته حتی اگر یک شرکتی قیمت بلیت هواپیما را ۱۰۰ دلار بفروشد، ممکن است چند هواپیمای مدرن و نو بیاورد و ناوگان خود را نوسازی کند و به درد کشور بخورد اما اگر به او بگوییم باید ۲۵ دلار بفروشد باید به این فکر کنیم که باقیمانده هزینهاش را باید از کجا و چگونه تامین کند.
مدیرعامل پیشین شرکت هواپیمایی ایرانایر ادامه داد: همین مساله سبب میشود که یک شرکت هواپیمایی وقتی نمیتواند هزینههایش را تامین کند از خدمات، سرویسها و استانداردهایش کم میکند و تاخیرهای بسیار زیادی در پروازها به وجود میآید چرا که ایرلاینها میخواهند حداکثر استفاده را از ناوگانشان کنند و هواپیماهای رزرو هم برای مواقعی که با نقص فنی مواجه می شوند، ندارند. در حالی که ایرلاینها در همه کشورهای دنیا متناسب با تعداد هواپیماهایشان تعدادی هواپیمای رزرو دارند که اگر اتفاقی افتاد بلافاصله آنها را جایگزین کنند.
کشاورزیان تاکیدکرد: باید اجازه بدهیم هر شرکتی متناسب با سرویسی که به مردم می دهد، بهایش را از آنها بگیرد. ایرلاینی ممکن است هواپیمای دست دوم ۲۸ ساله MD داشته باشد که قیمت تمام شدهاش به ازای هر ساعت صندلی۳۰ دلار است و از مردم ۳۳ دلار پول میگیرد، ایرلاین دیگری هم ممکن است هواپیمای نو بیاورد قیمت تمام شدهاش۶۰ دلار باشد و ۶۵ دلار از مردم بگیرد اما در این میان مسافر است که انتخاب میکند با کدام شرکت و هواپیما سفر کند بنابراین باید قیمتگذاری دستوری حذف شود. اما نگاه در میان برخی تصمیمگیران به گونهای است که دلشان میخواهد هواپیما به گونه ای باشد تا قاطبه مردم بتوانند هواپیما سوار شوند در حالی که این مسئله با اقتصاد کشور ما همخوانی ندارد.
وی خاطرنشان کرد: در سال های گذشته قدرت خرید مردم و تولید ناخالص داخلی کشور کاهش داشته است و با این شرایط نمی توانیم در وضعیتی که درآمد سرانه مردم کمتر شده انتظار داشته باشیم همه بتوانند برای رفت و آمد از هواپیما استفاده کنند و این را نوعی عدالت اجتماعی تلقی کنیم. اگر هم میخواهیم همه سوار هواپیما شوند باید در وهله نخست به فکر اقتصاد کشور و به دنبال رشد تولید ناخالص کشور و درآمد سرانه مردم باشیم چرا که اگر درآمد سرانه مردم افزایش یابد قطعا درمان تغذیه و سفرشان نیز بهتر میشود و ممکن است تعداد بیشتری از مردم هواپیما سوار شوند اما مشخص نیست چرا اصرار داریم صنعت هواپیماییمان را پایین نگه داریم تا همه بتوانند سوار شوند؟
پایین نگه داشتن قیمت بلیت هواپیما برای استفاده همه، توزیع فقر است
مدیرعامل پیشین شرکت هواپیمایی ایرانایر در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه با این نگاه برخی تصور میکنند که هواپیما و سفرهای هوایی تنها برای قشر پولدارتر است و بقیه نباید سوار شوند آیا این نگاه را قبول دارید یا خیر؟ گفت: این مسئله یک واقعیت است و نمی توان منکر آن شد. عده ای در جامعه درآمد بیشتری دارند و از امکانات بیشتری برخوردار هستند. به عنوان مثال ممکن است کسی در آپارتمان ۴۰۰ متری زندگی کند و دیگری حتی یک آپارتمان ۴۰ متری هم نداشته باشد. در این جا باید پرسید آیا آن اختلاف بیشتر معنی دارد یا سفر رفتن با هواپیما یا اتوبوس؟ ممکن است فردی هزینه ماهیانه اش ۲۰ میلیون تومان باشد و خانواده چند نفرهای هم هستند که ماهیانه سه میلیون تومان درآمد دارند. آیا این تفاوت معنیدارتر است تفاوت بین کسی که با هواپیما سفر میکند با کسی که با اتوبوس سفر می کند؟ اگر نگران تبعیض هستیم بایستی مسائل کلان اقتصادی را حل کنیم. اینکه به گونه ای قیمت بلیت هواپیما را پایین بیاوریم که استانداردها افت پیدا کند و همه بتوانند سوار شوند، هنر نیست بلکه توزیع فقر است.
کشاورزیان ادامه داد: بایستی اجازه داد، قیمت بلیت هواپیما واقعی شود. در این شرایط با ورود هواپیماهای مدرنتر و جدیدتر قیمتها افزایش مییابد، تعداد سفرها کمتر می شود اما مردم شاهد هواپیماهای جدید و با استانداردهای بینالمللی هستند. البته در زمینه خودرو هم همینطور است که دنبال این هستیم که قیمت خودرو را به گونهای پایین نگه داریم که همه بتوانند خودرو بخرند. اما نگاه دیگری هم وجود دارد و آن اینکه استانداری تعریف کنیم تا قیمت تمام شدهای پیدا کند و در این میان ممکن است عدهای هم نتوانند خودرو بخرند.
وی در واکنش به این مسئله که در شرایطی از اقتصاد آزاد در ایران حرف میزنیم که فعالان بخش خصوصی هنوز معنای آن را نفهمیدند و تصور میکنند که اقتصاد آزاد یعنی رها کردن و اینکه هر کسی هر کاری دلش میخواهد انجام دهد، اعلام کرد: اقتصاد آزاد به هیچ وجه به معنای رهاسازی نیست اما بخشی از این مشکل به ساختار اجتماعی کشور بر می گردد. متاسفانه شاهد ضعفهای اخلاقی بسیاری در میان قشرهای مختلف خصوصی و دولتی هستیم. به عنوان مثال در ماههای اخیر که درگیر کرونا بودیم. شاهدیم چه کارهایی انجام میشود و برخی داروی مورد نیازی را از بیمارستان خارج کرده و در چهاراره ناصر خسرو میفروشند برخی پوکه واکسن را با داروی آرامبخش پر کرده و به مردم به عنوان واکسن کرونا تزریق میکنند. این اتفاقاتی است که در حوزه اجتماعی باید آن را تحلیل و ارزیابی کرد و چندان به اقتصاد بر نمیگردد. به عبارت دیگر ریشه این گونه رفتارها را نمی توان تنها در اقتصاد و فقر جستجو کرد چرا که بسیاری از افراد ثروتمند هم هستند که از این رفتارها از آن ها سر می زند که شرمآور است.
مدیرعامل پیشین شرکت هواپیمایی ایرانایر گفت: گرچه نمیتوان همه مشکلات اقتصادی را با هم حل کرد اما باید هواپیماهای استاندارد، درمان و آموزش استانداردی داشته باشیم و نمیتوان به بهانه کنترل قیمت، از استانداردها چشم پوشی کرد. اینها گول زدن خودمان است.