نشده بود در این سالهای عمرم، داغی گران بر دلم نشیند یا شاید هم نشسته بود و به گرانی داغ دکتر آزاد نبود. داستان آشناییام با این داغ بر دل نشسته با کلمه شروع شد با روزنامه و یادداشت، با تحلیل و تفسیر. من بنده کلمه بودم و دکتر آزاد شیوا مینوشت، قَدَر تحلیل میکرد. چنان میدید که دیگران نمیدیدند. بیدریغ داشتههایش را میبخشید و بیچشمداشت قلم میزد و مینوشت. دل در گرو ایران داشت. صریح و بیباک بودنش را خیلیها تاب نمیآوردند. شاید شما ندانید اما خدا میداند که جز به سامان این مملکت به هیچ چیز دیگری نمیاندیشید. رفاقتمان آنقدر بود که بدانم، آن قلب بیریا را چه از تپش انداخت. در عین شایستگی برای هرچه در اختیارش بود، سهمیهای خوانده شد و در عین عاشقی برای وطن، مورد بیمهری قرار گرفت. رفاقتمان آنقدر بود که بدانم دلتنگی برای بابا مسلمش، بخش جداییناپذیر احوالاتش بود. در قالب هیچ چارچوبی نمیگنجید و هرآنکس که تلاش میکرد در قالبهای لعنتی این روزگار جایش دهد، به شوخی معلم پرورشی میخواند.
رفاقتمان آنقدر بود که بدانم قلب کنون ایستادهاش تا چه اندازه به عشق دخترش میتپید، چقدر نگران مادرش بود و چقدر دغدغه دکتر جلال را داشت. داغی که بر دل ساکنان سنندج نشست نه فراموش میشود و نه سبک. من پر کشیدن این رفیق همیشه استاد را به مادر داغدارش، به دختر عزیزتر جانش، به دکتر جلال که عمو نبود و مرادش بود تسلیت میگویم.
گفتنی اینکه محمد آزاد جلالی زاده، از فعالان فرهنگی، سیاسی و دانشگاهی اسان کردستان در اثر سکته قلبی در سنندج درگذشت.
مدیریت و تحریریه بهارنیوز، درگذشت این چهره فرهیخته، با اخلاق و آزاده که سابقه همکاری تحریری در زمینه یادداشت و مقالات سیاسی و فرهنگی با پایگاه خبری بهارنیوز را در کارنامه درخشان فرهنگی خود داشت به کلیه بازماندگان داغدار آن مرحوم تسلیت عرض مینمایند.
همچنین دکتر شکوری راد دبیر کل حزب اتحاد ملت به مناسبت درگذشت ناگهانی این چهره سیاسی در پیام تسلیتی به دکترجلال جلالیزاده (نماینده سابق مجلس) نوشت: خبر درگذشت فرزند برادر شهیدتان، جوان برومند و آزاده مرحوم محمدآزاد جلالیزاده موجب تأسف و تأثر عمیق اینجانب و اعضاء حزب اتحاد گردید. این ضایعه مؤلمه را به جنابعالى و خاندان معظم جلالىزاده تسلیت عرض میکنم. از خداوند متعال برای آن شادروان رحمت و مغفرت واسعه و برای شما و خانواده معزز ایشان توفیق صبر و اجر جزیل خواستارم.
⭕️ برای آزاد جلالیزاده که نابهنگام رفت
✍ اجلال قوامی
آزاد را از سال های اول بهار مطبوعات می شناسم.هر روز پای ثابت خرید روزنامه های: جامعه و صبح امروز و فتح و خرداد بود.به اصلاحات امیدوار بود و آن را روزنه ای برای تحقق اندکی از مطالبات کردها می دانست هر چند بعدها نگاه انتقادی به این مساله پیدا کرد اما همچنان بر باور خویش ماند.اهل نوشتن و تحلیل بود و زیبا می نوشت.به لحاظ دیدگاه های سیاسی با هم فاصله زیادی داشتیم اما انسانی شریف و اخلاق مند بود و از جاده انصاف خارج نمی شد.آزاد اکنون در میان ما نیست و نابهنگام رفت.چه زود از این دنیا رفت و خاک را در آغوش کشید.برای رفتن خیلی زود بود. مرگ تو چون درخت سرشار از جاودانگی است….
واژهها تو را تا دوردستها میبرند…..