گروه سیاسی: یک تحلیلگر سیاست خارجی در ارزیابی روند پیشرفت مذاکرات وین در دور هفتم و در پاسخ به این سوال که آیا با توجه به اختلافنظری که در خصوص متن پیشنهادی ایران وجود دارد، میتوان به ادامه مذاکرات و حصول توافق امیدوار بود، گفت: معتقدم تا امروز روشن شده که علت اختلافات بنیادین که در این مدت به وجود آمده چه بوده و چقدر امکان دارد طرفین در آینده نزدیک به این موانع غلبه کنند. اولین نکته این است که به نظر میرسد اساسا دو طرف ایران و آمریکا با همراهی اروپاییها در دو فضای کاملا مختلف وارد مذاکرات شدهاند؛ طرف ایرانی صرفا به دنبال این است که توافق برجام طبق متن صریح آن اجرا شود و طرف غربی همانطور که پیش از این نیز مشخص بود به دنبال این است که ایران تعهداتی را در خصوص تمدید برخی از محدودیتهای هستهای بپذیرد و همانطور که آقای بایدن روشن کرده بود، منظورشان این بود که ایران آماده باشد شروط و مطالبات آمریکا از برجام را که فراتر از موضوعات هستهای است را محقق کند.
دیاکو حسینی ادامه داد: ما میدانستیم که آقای بایدن بدون این مطالبات طبیعتا دشواری بسیار زیادی برای بازگشت به برجام خواهد داشت، البته ممکن بود ایشان آماده باشد که به توافق طبق همان موارد مندرج در آن برگردد مشروط بر اینکه ایران حداقل این آمادگی را داشته باشد که برای گفتوگوهای فراتر که به نگرانیهای آمریکا رسیدگی میکند، پاسخ مثبت دهد. طبیعتا ایران آماده چنین شرایطی نیست و این موضوع نشان میدهد که دو کشور با دو نگاه کاملا متفاوت وارد مذاکرات شدهاند.
وی افزود: این را هم باید بگوییم که مطالبات ایران هم در دولت آقای رئیسی و تیم جدید هرچند در چهارچوب برجام اما مطالباتی بالا و سختگیرانه بود. البته ایران این حق را به طور طبیعی داشت که چنین مطالباتی داشته باشد. برخی از مطالباتی که ایران دستکم در ابتدا طرح کرده بود مقداری از چارچوب برجام خارج بود. من هنوز نمیدانم درخواستهای ایران تا چه میزان به طور جدی در گفتوگوها مطرح شده ولی قطعا ایران هم در مذاکرات با موضعی حداکثری وارد شد. در نهایت به نظر میآید دو طرف بسیار از هم فاصله دارند و خیلی بعید است که شرایطی به وجود بیاید که در کوتاهمدت امکان دستیابی به توافق وجود داشته باشد چرا که اساسا فلسفه ورود دو کشور به مذاکرات با یکدیگر متفاوت است و این، کار را بسیار سخت خواهد کرد.
این تحلیلگر سیاست خارجی همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه موضوع احیای برجام، تحریمهای ایالات متحده و اقدامات متقابل ایران است و موضوع ارسال پیام توسط سایر طرفین امکان ایجاد سوتفاهم یا در مورد چین و روسیه مساله بازی با بلیط ایران را به وجود میآورد، آیا لازم نیست دو طرف بدون حضور سایر طرفین توافق، بطور دوجانبه با یکدیگر به گفتوگو بپردازند، گفت: به این علت که دو کشور از اساس با فلسفههای متفاوت وارد مذاکرات شدهاند، نوع استدلالها و نوع نگاه آنها به موضوعات عمیقا با یکدیگر متفاوت است امکان دستیابی به درکی مشترک در زمانی که حتی پای یک میز نیز نمینشینند بسیار سخت است. معتقدم قطعا این امکان وجود دارد که فقدان رابطه مستقیم میان ایران و آمریکا در تداوم این سودرک و سوفهم عمیقی که طرفین از یکدیگر دارند، موثر است. باید توجه کنیم که علاوه بر اینکه ممکن است برخی استدلالها و گفتارها به اشتباه منتقل شوند و در نتیجه فهم موضوعات را برای طفین سختتر کند، ممکن است انگیزههای جانبی هم تاثیر بگذارند و این مسائل رسیدن به تفاهم را سختتر کند.
وی افزود: ما نه تنها گفتوگوی مستقیم نداریم بلکه مذاکرات هم از طریق ترجمه انجام میگیرد، یعنی عملا یک گفتوگوی غیرمستقیم مضاعف در حال وقوع است و این مساله حتما میتواند در انتقال ناقص مفاهیم تاثیرگذار باشد. بنابراین من فکر میکنم انگیزههای سیاسی دیگری که در روابط چین و روسیه با آمریکا و نقش متفاوت اروپا که در این بین وجود دارد میتواند در این حوزه موثر باشد. باید توجه کنیم که هرچند برای همه کشورهای ۱+۴ احیای برجام اهمیت دارد ولی در عین حال هر کشوری منافع کاملا متفاوتی را در این مسیر دنبال میکند و منافع جنبی کاملا مختلفی را در پیامد احیای برجام برای خود تعریف میکنند. بنابراین نباید به این سادگی گمان کرد که آنها هم به اندازه ایران و آمریکا به دنبال احیای برجام و رفع تحریمها هستند.
حسینی در پاسخ به این سوال که با توجه به فاصله هر دو کشور ایران و آمریکا از شرایط سال ۲۰۱۵ به این معنا که تحریمها و فناوری هستهای ایران به مراتب با سال امضای برجام متفاوت است، اساسا گذشت زمان بیشتر به ضرر کدامیک از طرفین و به نفع دیگری است، گفت: واقعیت این است که اساسا گذر زمان در توافقی که عملا ارزش خود را برای طرفین آن از دست داده به نفع هیچ یک از طرفها نیست چرا که هم در طرف آمریکا، ایران پیشرفتهای هستهای خود را ادامه خواهد داد و زمان گریز هستهای را که در برجام پیشبینی شده بود، کاهش میدهد و برای ایران هم خوب نیست چرا که ما میدانیم که ممکن است اساسا اگر برجام احیا شود هم به علت تکرار شرایطی که در زمان ترامپ رخ داد، عمر کوتاهی داشته باشد. همچنین ما این را میدانیم که برای دو طرف هیچ جایگزین معقول و منطقی برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود وجود ندارد. بنابراین در این وضعیت، زمان برای طرفین محدود است و اگر در مدت کوتاهی به توافق نرسند، تداوم عدم فهم مشترک میتواند در آینده هم زمان را برای طرفین تنگتر کند و با تغییر فضای سیاسی در آمریکا، عملا رسیدن به توافق دشوارتر میشود.
دیاکو حسینی ادامه داد: ما میدانستیم که آقای بایدن بدون این مطالبات طبیعتا دشواری بسیار زیادی برای بازگشت به برجام خواهد داشت، البته ممکن بود ایشان آماده باشد که به توافق طبق همان موارد مندرج در آن برگردد مشروط بر اینکه ایران حداقل این آمادگی را داشته باشد که برای گفتوگوهای فراتر که به نگرانیهای آمریکا رسیدگی میکند، پاسخ مثبت دهد. طبیعتا ایران آماده چنین شرایطی نیست و این موضوع نشان میدهد که دو کشور با دو نگاه کاملا متفاوت وارد مذاکرات شدهاند.
وی افزود: این را هم باید بگوییم که مطالبات ایران هم در دولت آقای رئیسی و تیم جدید هرچند در چهارچوب برجام اما مطالباتی بالا و سختگیرانه بود. البته ایران این حق را به طور طبیعی داشت که چنین مطالباتی داشته باشد. برخی از مطالباتی که ایران دستکم در ابتدا طرح کرده بود مقداری از چارچوب برجام خارج بود. من هنوز نمیدانم درخواستهای ایران تا چه میزان به طور جدی در گفتوگوها مطرح شده ولی قطعا ایران هم در مذاکرات با موضعی حداکثری وارد شد. در نهایت به نظر میآید دو طرف بسیار از هم فاصله دارند و خیلی بعید است که شرایطی به وجود بیاید که در کوتاهمدت امکان دستیابی به توافق وجود داشته باشد چرا که اساسا فلسفه ورود دو کشور به مذاکرات با یکدیگر متفاوت است و این، کار را بسیار سخت خواهد کرد.
این تحلیلگر سیاست خارجی همچنین در پاسخ به این سوال که با توجه به اینکه موضوع احیای برجام، تحریمهای ایالات متحده و اقدامات متقابل ایران است و موضوع ارسال پیام توسط سایر طرفین امکان ایجاد سوتفاهم یا در مورد چین و روسیه مساله بازی با بلیط ایران را به وجود میآورد، آیا لازم نیست دو طرف بدون حضور سایر طرفین توافق، بطور دوجانبه با یکدیگر به گفتوگو بپردازند، گفت: به این علت که دو کشور از اساس با فلسفههای متفاوت وارد مذاکرات شدهاند، نوع استدلالها و نوع نگاه آنها به موضوعات عمیقا با یکدیگر متفاوت است امکان دستیابی به درکی مشترک در زمانی که حتی پای یک میز نیز نمینشینند بسیار سخت است. معتقدم قطعا این امکان وجود دارد که فقدان رابطه مستقیم میان ایران و آمریکا در تداوم این سودرک و سوفهم عمیقی که طرفین از یکدیگر دارند، موثر است. باید توجه کنیم که علاوه بر اینکه ممکن است برخی استدلالها و گفتارها به اشتباه منتقل شوند و در نتیجه فهم موضوعات را برای طفین سختتر کند، ممکن است انگیزههای جانبی هم تاثیر بگذارند و این مسائل رسیدن به تفاهم را سختتر کند.
وی افزود: ما نه تنها گفتوگوی مستقیم نداریم بلکه مذاکرات هم از طریق ترجمه انجام میگیرد، یعنی عملا یک گفتوگوی غیرمستقیم مضاعف در حال وقوع است و این مساله حتما میتواند در انتقال ناقص مفاهیم تاثیرگذار باشد. بنابراین من فکر میکنم انگیزههای سیاسی دیگری که در روابط چین و روسیه با آمریکا و نقش متفاوت اروپا که در این بین وجود دارد میتواند در این حوزه موثر باشد. باید توجه کنیم که هرچند برای همه کشورهای ۱+۴ احیای برجام اهمیت دارد ولی در عین حال هر کشوری منافع کاملا متفاوتی را در این مسیر دنبال میکند و منافع جنبی کاملا مختلفی را در پیامد احیای برجام برای خود تعریف میکنند. بنابراین نباید به این سادگی گمان کرد که آنها هم به اندازه ایران و آمریکا به دنبال احیای برجام و رفع تحریمها هستند.
حسینی در پاسخ به این سوال که با توجه به فاصله هر دو کشور ایران و آمریکا از شرایط سال ۲۰۱۵ به این معنا که تحریمها و فناوری هستهای ایران به مراتب با سال امضای برجام متفاوت است، اساسا گذشت زمان بیشتر به ضرر کدامیک از طرفین و به نفع دیگری است، گفت: واقعیت این است که اساسا گذر زمان در توافقی که عملا ارزش خود را برای طرفین آن از دست داده به نفع هیچ یک از طرفها نیست چرا که هم در طرف آمریکا، ایران پیشرفتهای هستهای خود را ادامه خواهد داد و زمان گریز هستهای را که در برجام پیشبینی شده بود، کاهش میدهد و برای ایران هم خوب نیست چرا که ما میدانیم که ممکن است اساسا اگر برجام احیا شود هم به علت تکرار شرایطی که در زمان ترامپ رخ داد، عمر کوتاهی داشته باشد. همچنین ما این را میدانیم که برای دو طرف هیچ جایگزین معقول و منطقی برای رسیدن به اهداف تعیین شده خود وجود ندارد. بنابراین در این وضعیت، زمان برای طرفین محدود است و اگر در مدت کوتاهی به توافق نرسند، تداوم عدم فهم مشترک میتواند در آینده هم زمان را برای طرفین تنگتر کند و با تغییر فضای سیاسی در آمریکا، عملا رسیدن به توافق دشوارتر میشود.