قلم، غلامرضا فریدونی ظهر امروز در آیین روایت مادری که به نقد و بررسی کتاب «من مادر دوم تورجم» نوشته فرزانه تیموری خواهر شهیدان تیموری اختصاص داشت و به همت اداره کل کتابخانههای عمومی استان همدان برگزار شد اظهار کرد: علاوه بر سه شهید خانواده تیموری، سه برادر دیگر هم از بزرگان و سرآمدان استان همدان هستند.
وی با بیان اینکه انقلاب ما مدیون شهدا و خانواده شهداست افزود: این مدیونیت تنها برای ما نیست، بلکه نسلهای آینده نیز مدیون این خونها و ایثارگریها هستند چرا که نظام ما به خاطر این خونها پا برجا ماند.
مدیرکل دفتر امور فرهنگی و اجتماعی استانداری همدان با اشاره به اینکه تکریم خانواده شهدا یعنی زنده نگاه داشتن فرهنگ شهادت تصریح کرد: آینده سبز و گذشته سرخ به معنای گذشتهای است که شهادت را ترسیم میکند و آیندهای که انتظار را برای ما جلوهگر میشود.
وی ادامه داد: ما به امید اینکه در آینده عدل و داد حکم فرما میشود، برترین اعمال که انتظار فرج است را انجام میدهیم.
فریدونی با بیان اینکه سه شهید تقدیم اسلام کردن اتفاق سادهای نیست خاطرنشان کرد: این معامله جز معامله با خدای خود غیر قابل تحمل است و ناراحتی خانواده شهدا، اندوهی از جنس عاطفی است و اگر نه از اینکه سه جوان را برای انقلاب گذاشتند، خوشحال هستند.
وی گفت: در کتاب من مادر دوم تورجم، خواهری از برادر شهد خود روایت میکند و اگر این نوع روایت گری دفاع مقدس اهمیتی بیشتر از دفاع مقدس نداشته نباشد، کمتر نیست.
مدیرکل دفتر امور فرهنگی و اجتماعی استانداری همدان تأکید کرد: روایتگری فرزانه تیموری، آدمی را یاد روایت گری حضرت زینب از امام حسین(ع) و حماسه عاشورا می اندازد، چرا که کل عاشورا ۶ ساعت به طول انجامید اما یک راوی به نام حضرت زینب دارد که تا آخرین لحظه عمر خود روایت کربلا گفت.
وی ادامه داد: این سعادت برای خانم تیموری است که روایت برادر خود را دارد و اگر این فرهنگ را ما نتوانیم بنویسم و شفاهی باقی بماند، از بین می رود.
تورج مسیر زندگی من را تغییر داد
خواهر شهیدان تیموری و نویسنده کتاب «من مادر دوم تورجم» در این برنامه اظهار کرد: وقتی تورج به دنیا آمد، من چهار سالم بود و خیلی دوست داشتم که یک خواهر خداوند به من عطا کند، اما به لطف خداوند برادری به من عطا کرد که رابطه ناگسستنی میان ما برقرار شد و همواره از کودکی با من بود.
فرزانه تیموری افزود: تورج روی من خیلی تأثیر گذاشت چون هرگز به خواستههای من بی توجه نبود و همواره رعایت حجاب را به من متذکر میشد و راه زندگی من را تورج تغییر داد، او محرم راز من بود و وقتی به دانشسرا رفتم همواره به من سر میزد و هرچه میخواستم برای من تهیه میکرد.
وی با بیان اینکه شهید تورج تیموری در عملیات رمضان به شهادت رسید و پیکر او هرگز بازنگشت تصریح کرد: پس از پایان جنگ یکبار برای حضور در راهیان نور به عنوان ذخیره ثبت نام کردم و بالاخره موفق شدم که مناطق جنگی اعزام شوم، این اتفاق با تفحص شهدا همراه شد و من در آن حالت یک پیکر دیدم که بر روی آن عنوان عملیات رمضان و کوشک درج شده بود و من گمان پیدا کردم او تورج من است و من دگرگون شدم.
نویسنده کتاب من مادر دوم تورجم ادامه داد: بر اساس این تحول و دگرگونی، با کمک و همراهی سیدمیثم موسویان کتاب «من مادر دوم تورجم» تدوین شد.
وی خاطرنشان کرد: جوانی تورج با انقلاب مصادف شد و ما کمتر او و سایر برادرانم را در خانه میدیدیم و همیشه به او تذکر میدادم که چرا خانه نمیآید.
تیموری ادامه داد: بهمن در همان اوایل آغاز جنگ تحمیلی به شهادت رسید و سایر برادران هم راهی جبهه شدند و پدرم هم هرگز مانع آنها نشد.
وی خاطرنشان کرد: ایرج فرزندانش را به مادرم سپرد و راهی جبههها شد و به مادرم گفت گمان نکنی که بهمن شهید شد و دیگر وظیفهات را انجام دادی شاید ما هم هرگز برنگردیم و او هم برنگشت.
نویسنده کتاب من مادر دوم تورجم گفت: پس از شهادت بهمن، تورج دگرگون شد و در خواب و بیداری مشوش شده بود و مداوم در جبههها حضور داشت تا بالاخره در سال ۶۱ در عملیات رمضان، به شهادت رسید.
وی با اشاره به اینکه در حال نگارش خاطرات مادرم هستم اما نگران چاپش هستم اظهار کرد: کتاب من مادر دوم تورجم در بازار یافت نمیشود و امیدوارم که این کتاب بازنشر شود.
برادر شهیدان تیموری اظهار کرد: چهار سال پیش توفیق داد که خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، ایشان بزرگوارانه با خانواده شهدای دارای سه و چهار شهید دیدار کردند.
وی افزود: مقام معظم رهبری نقش بزرگی در جنگ داشتند و بیشتر از همه رزمندگان در جبهه ها بودند و همه سختی ها را کشیدند.