گروه سیاسی: عباس عبدی در اعتماد نوشت: یکی از روحانیون در خصوص معماری آپارتمانها نکتهای را گفته است که به مذاق عدهای خوش نیامد، در حالی که اصل بحث او درست بود، فقط زاویه ورودش ایراد داشت. «رییس شورای فرهنگ عمومی و امام جمعه یکی از شهرهای استان اصفهان گفت: آشپزخانه اُپن مدل مناسبی برای منزل مسکونی نیست، زن نباید در معرض دید مهمان باشد.
زن باید هنگامی که در خانه مهمانی وجود دارد، بتواند بدون آنکه در معرض دید مهمان باشد کارهای خود را انجام دهد و از نگاه دیگران مصون و محفوظ بماند.» اگر از زاویه یک فرد سنتی به مساله نگاه کنیم، کاملا درست است، خانه آنان باید دارای اندرونی و بیرونی باشد. آقای خانواده در بیرونی از مهمانان استقبال میکند و همه چیز در اندرونی آماده میشود و هیچ ارتباطی میان اندرونی و بیرونی وجود ندارد فقط استکان چای و ظرف غذاست که از زیر پرده آورده یا پشت در گذاشته میشود و آقا یا خدمتکار مرد آنها را برداشته و پس از خوردن، ظرفهایی که محتوایشان خالی شده است را برای شستن به اندرونی عودت میدهند.
خانم حتی نام هم در عرصه عمومی ندارد، بیشتر به عنوان والده مکرمه یا صبیه یا والده آقا مصطفی معرفی میشوند. زنان اندرونی از متن آنچه که میان میزبان و مهمان در بیرونی میگذرد، مطلع نیستند و نباید هم باشند. اگر هم مهمانان همراه با اهل و عیال باشند، خانمهای همراه آنان نیز راهی اندرونی میشوند. این وضعیت چنان طبیعی است که اگر این خانواده را بیاوریم در یک آپارتمان با آشپزخانه اُپن، قطعا دچار مشکل میشوند و در اولین گام با کشیدن دیوار یا پرده آن را جداسازی میکنند. در حالی که در یک خانواده جدید مساله به کلی متفاوت است، چون نقش و جایگاه زن تفاوت دارد. کمتر پیش میآید که مهمانیها چنین حالتی داشته باشد.
خانم میزبان نیز جزیی و حتی مهم از مهمانی است و چه بسا میزبان اصلی است. او هنگام کار در آشپزخانه هم میخواهد در جمع حضور داشته باشد و مهمتر اینکه او تنها نیست، بلکه همسر و فررندانش نیز باید در آشپزخانه بیایند و حتی میزبان هم بعضا در پذیرایی و آشپزی مشارکت میکند. این فرهنگ آنان است که چنین معماری را ایجاد میکند و نه برعکس. همچنانکه فرهنگ خانواده سنتی، معماری اندرونی و بیرونی را ایجاد کرده بود و نه برعکس. مشکل این آقای روحانی این است که معماری را متغیر مستقل در نظر گرفته است، در حالی که معماری تابع دیگر اجزای فرهنگی است. حداقل در این مورد به خصوص این معماری آشپزخانه بیدیوار و باز نیست که نقش زن و جایگاه او را تعیین میکند، بلکه این نقش زن و جایگاه او در خانواده است که معماری را شکل میدهد. البته معماری هم اثر متقابل میگذارد. خانوادهها بر اساس چنین فرهنگی اقدام به خرید خانهای میکنند که معماری مناسب را برای زندگی آنان دارد.
اگر امروز آپارتمانها دارای آشپزخانه اُپن است این ناشی از توطئه دیگران نیست. اگر همان آقای روحانی اقدام به مسکنسازی کند و آشپزخانه آن اُپن نباشد، در این صورت یا کسی آن را نمیخرد یا در اولین گام دیوار آن را برداشته و آن را باز و اُپن میکند. این سادهانگاری است که بگوییم با تغییر این معماری میتوان فرهنگ رفتاری زنان جدید را تغییر داد. حتی اگر آپارتمان ۳۰۰ متری هم داشته باشید، باز هم اغلب زنان خواهان باز شدن آشپزخانه میشوند. فهم این نکته از آنجا مهم است که بدانند مساله اصلی معماری نیست، بلکه تحول در نقش و جایگاه زن در خانواده مساله اصلی است و تحول این نقش نیز بیش از آنکه توطئه دیگران یا انحراف باشد امری طبیعی است. احتمالا اگر آقایان نگاهی به فرزندان و اطرافیان جوانتر خود کنند، متوجه مساله خواهند شد.
زن باید هنگامی که در خانه مهمانی وجود دارد، بتواند بدون آنکه در معرض دید مهمان باشد کارهای خود را انجام دهد و از نگاه دیگران مصون و محفوظ بماند.» اگر از زاویه یک فرد سنتی به مساله نگاه کنیم، کاملا درست است، خانه آنان باید دارای اندرونی و بیرونی باشد. آقای خانواده در بیرونی از مهمانان استقبال میکند و همه چیز در اندرونی آماده میشود و هیچ ارتباطی میان اندرونی و بیرونی وجود ندارد فقط استکان چای و ظرف غذاست که از زیر پرده آورده یا پشت در گذاشته میشود و آقا یا خدمتکار مرد آنها را برداشته و پس از خوردن، ظرفهایی که محتوایشان خالی شده است را برای شستن به اندرونی عودت میدهند.
خانم حتی نام هم در عرصه عمومی ندارد، بیشتر به عنوان والده مکرمه یا صبیه یا والده آقا مصطفی معرفی میشوند. زنان اندرونی از متن آنچه که میان میزبان و مهمان در بیرونی میگذرد، مطلع نیستند و نباید هم باشند. اگر هم مهمانان همراه با اهل و عیال باشند، خانمهای همراه آنان نیز راهی اندرونی میشوند. این وضعیت چنان طبیعی است که اگر این خانواده را بیاوریم در یک آپارتمان با آشپزخانه اُپن، قطعا دچار مشکل میشوند و در اولین گام با کشیدن دیوار یا پرده آن را جداسازی میکنند. در حالی که در یک خانواده جدید مساله به کلی متفاوت است، چون نقش و جایگاه زن تفاوت دارد. کمتر پیش میآید که مهمانیها چنین حالتی داشته باشد.
خانم میزبان نیز جزیی و حتی مهم از مهمانی است و چه بسا میزبان اصلی است. او هنگام کار در آشپزخانه هم میخواهد در جمع حضور داشته باشد و مهمتر اینکه او تنها نیست، بلکه همسر و فررندانش نیز باید در آشپزخانه بیایند و حتی میزبان هم بعضا در پذیرایی و آشپزی مشارکت میکند. این فرهنگ آنان است که چنین معماری را ایجاد میکند و نه برعکس. همچنانکه فرهنگ خانواده سنتی، معماری اندرونی و بیرونی را ایجاد کرده بود و نه برعکس. مشکل این آقای روحانی این است که معماری را متغیر مستقل در نظر گرفته است، در حالی که معماری تابع دیگر اجزای فرهنگی است. حداقل در این مورد به خصوص این معماری آشپزخانه بیدیوار و باز نیست که نقش زن و جایگاه او را تعیین میکند، بلکه این نقش زن و جایگاه او در خانواده است که معماری را شکل میدهد. البته معماری هم اثر متقابل میگذارد. خانوادهها بر اساس چنین فرهنگی اقدام به خرید خانهای میکنند که معماری مناسب را برای زندگی آنان دارد.
اگر امروز آپارتمانها دارای آشپزخانه اُپن است این ناشی از توطئه دیگران نیست. اگر همان آقای روحانی اقدام به مسکنسازی کند و آشپزخانه آن اُپن نباشد، در این صورت یا کسی آن را نمیخرد یا در اولین گام دیوار آن را برداشته و آن را باز و اُپن میکند. این سادهانگاری است که بگوییم با تغییر این معماری میتوان فرهنگ رفتاری زنان جدید را تغییر داد. حتی اگر آپارتمان ۳۰۰ متری هم داشته باشید، باز هم اغلب زنان خواهان باز شدن آشپزخانه میشوند. فهم این نکته از آنجا مهم است که بدانند مساله اصلی معماری نیست، بلکه تحول در نقش و جایگاه زن در خانواده مساله اصلی است و تحول این نقش نیز بیش از آنکه توطئه دیگران یا انحراف باشد امری طبیعی است. احتمالا اگر آقایان نگاهی به فرزندان و اطرافیان جوانتر خود کنند، متوجه مساله خواهند شد.