گروه سیاسی: ابوالفضل فاتح در یادداشتی تحت عنوان «در تهدید اقلیتترین دولت/ پرده چهارم بیگانگی با حاکمیت» در روزنامه اعتماد نوشت: بیگانگی اکثریت مردم با حاکمیت وارد پرده چهارم خود شد؛ چهار انتخابات پی در پی! بیتردیدعدم مشارکت هدفمند اکثریت، مفهوم و کیفیت انتخابات را با چالشی بزرگ مواجه ساخته است. اینکه گوش و چشم خود را ببندیم و هر بار برای این روگردانی مردم، بهانهای بتراشیم، جای تامل دارد.
انتخابات یعنی تمکین حاکمیت به مردم؛ انتخابات رایجترین روند سیاسی جهان مدرن است و کالایی وارداتی یا پیچیده نیست که دسترسی یا برگزاری فاخر آن از عهده خارج باشد. انتخابات نیازمند درک درست از حق تعیین سرنوشت مردم است. اینکه سالهاست با نظارتهای سیاسی و مهرهچینیهای شطرنجی، اراده واقعی مردم را تحتالشعاع قرار داده و انتخابات را به عنصر شکاف ملی و حاکمیت اقلیت تبدیل ساختهاند، جای تامل فراوان دارد.
بلاموضوع دانستن رای، فرونشست تراز انتخابات و نمایش بیعدالتی مدعیان عدالتخواهی با کاندیداهای چند درصدی، در کنار ناامیدی از هرگونه تغییر و تحول و کژتابیها و کارشکنیها نسبت به رای مردم آنگاه که مخالف رای حاکمان بوده است، همراه با ناکارآمدیها و فسادها و نیرنگها از عوامل انصراف از مشارکت شناخته میشود. بسیاری از مردم، دیگر نهادهای مجلس و رییسجمهور را منشا تحول در جامعه نمیدانند و به شیوه حکمرانی و سوءاستفاده از قانون اساسی و رویکرد کلی حاکمیت به مردم معترضند. آنها به انتخاباتی که حاکمیت برگزیند و از مردم تایید بگیرد، تمکین نمیکنند. انتخابات یعنی تمکین حاکمیت به مردم، نه تمکین مردم به حاکمیت!
رای آزاد است و مفهوم آن متکثر؛ یکی دیگر از مهمترین موانع مشارکت، معنابخشی خاص به رای مردم از سوی صاحبان قدرت است. رای آزاد است و مفهوم آن هم آزاد و متکثر. مردمی که در یک انتخابات مشارکت میکنند، دلایل و انگیزههای متفاوتی دارند.
دلیلی ندارد که رای متنوع مردم، ذیل مفهومی واحد قرار داده شود. در انتخابات اخیر بمباران تکستها و پیامها و مصادرهها و فشار بیش از حد برای تعریف مشخص از رای مردم، بسیاری از مردم را منصرف ساخت. اگر مردمی مایل نباشند که رایشان آنگونه تفسیر شود، راهحلشان چیست؟ چرا باید این همه بر القای مفهوم خاص به رای مردم اصرار شود؟
عمق دلآزردگی مردم؛ از این رو، انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم – بهرغم برخی تفاوتها و فراهم شدن حداقلی از امکان انتخاب – به سرنوشت سه انتخابات پیشین مبتلا شد و نتوانست اکثریت مردم را قانع سازد. شاید در ابتدا تصور میشد، در عطش مردم برای تغییرات، فرصت به وجود آمده مغتنم شمرده شود، اما دلآزردگی مردم شریف میهن و پیچیدگی شرایط و ذهنیت جامعه ایران تا آنجا عمیق شده است که حتی نهادهای نظرسنجی را نیز در تحلیل واقعیت به خطا مبتلا کرد و با فاصلهای عجیب، از پیشبینی میزان مشارکت مردم درماندند و بسیاری از تحلیلگران را نیز به اشتباه انداختند.
در این حال مردمی که مشارکت کردند نیز یکدست نبودند و چنانکه دیدیم بسیاری، با حضورشان بعضا همان پیامهایی را رساندند که مردم غایب به دنبال آن بودند و این را میتوان در نوع انتخابشان جستوجو کرد.
رویش کمپین سه هفتهای؛ کمپین سه هفتهای آقای پزشکیان با رویکرد اصلاحی توانست، مورد حمایت گروهی از این مردم قرار بگیرد و بهرغم سقوط ۱۰ درصدی مشارکت، (از ۵۱ درصد به ۴۰ درصد)، روند آرای ایشان کاهشی نبود و از ۳۲ درصد در پیشبینیها، به حدود ۴۲ درصد فزونی یافت و نشان داد تا حدی «موج پنهان» به ویژه از آرای قومی، بدنه سنتی، طبقات محروم و حتی جناح رقیب به سوی او روان شده است.
ریزش کمپین چند ساله؛ اما کمپین دیگر که از سالها پیش تشکیل شده و مورد حمایتهای پنهان و آشکار است، با ریزش کلی آرا و شکست اعتماد مردم مواجه بوده است، به گونهای که بهرغم مصونیتها و دوپینگها، تنها حدود دوازده و نیم میلیون رای را به خود اختصاص دادند. این جناح در انتخابات قبل حدود ۲۲ و نیم میلیون رای را برای کاندیداهای خود اعلام کرده بودند. این ریزش تاریخی پایگاه اجتماعی اصولگرایان، پیامدهای مهمی در پی خواهد داشت. گرچه در رقابتی درون جناحی، آقای سعید جلیلی نیز با رای سازماندهی شده و تصمیم شامگاه آخر و با انتقال بخشی از آرای آقای قالیباف به خود، در سطح بهتری قرار گرفت و آینده سیاسی قالیباف را در معرض چالش بزرگی قرار داد.
نگرانی از بازگشت به تنظیمات کارخانه؛ اینکه در روز جمعه، چه دامنهای از مردم، مشارکت خواهند کرد، باید منتظر ماند. طبیعتا جریان محافظهکار به بازیابی خود خواهد پرداخت و تلاش خواهد کرد امکانات عمومی را نیز به کار بندد، کما اینکه تیتر روزنامههایی که از امکانات عمومی استفاده میکنند در شامگاه شنبه، علنا در حمایت از آقای جلیلی تنظیم شد و کمکم دارند در کاربست امکانات عمومی و تریبونها به تنظیمات کارخانه و آشنای پیشین بازمیگردند که طبیعتا هشداردهنده است.
جریان اصلاحی؛ جریان اصلاحطلب نیز نیازمند جلب نظر موج وسیعتری از آرای شناور یا ناامیدان از اردوگاه رقیب (بخشی از آرای آقای قالیباف) یا بخشی از مرددین است. طبیعتا قانع ساختن آنان که در انتخابات اخیر شرکت کردهاند و ارایه برنامه برای پاسخ به مطالباتشان، از کسانی که اصلا شرکت نکردهاند تا حدی آسانتر است. مگر آنکه آقای پزشکیان تصمیم بگیرد حداقل بخشی از مطالبات این مردم کثیر غایب، به ویژه آنان که رنج بیشتری دیدهاند مشخصا نمایندگی و اراده پیگیری و تحقق آن را نشان دهد. در این صورت چه بسا بخشی از این مردم، از بیم جریان رقیب، در تصمیم خود تجدیدنظر کنند. ورود از فضای مجازی به فضای واقعی و گفتوگو با آنان که «رای دادهاند حتی از پایگاه رقیب» و گفتوگو «بین آنان که رای میدهند با آنان که رای نمیدهند» میتواند بخشی از راهحل باشد.
جامعه سه ضلعی و ضلع میانجی؛ در یادداشت قبلی، عرض شد که با هر نتیجهای در انتخابات، با جامعهای سه ضلعی مواجه خواهیم بود (آنان که رای تاییدی میدهند، آنان که رای نمیدهند و آنان که رای اصلاحی میدهند) و رای دادن و رای ندادن مردم، قرار گرفتن در آرایش این اضلاع سهگانه است. ویژگی جامعه سه ضلعی آن است که بعد بیشتری یافته و تا حدی از فضای قطبی عبور خواهد کرد. در چنین جوامعی برای حل مسائل، راهحلهای بینابینی بیشتری وجود خواهد داشت. این باور وجود دارد که کشور نیازمند تکثر متناسب در اضلاع قدرت سیاسی و اجتماعی است و بیش فربه شدن یک ضلع که اینک در بسیاری از نهادها حاکم است، با ویژگی انحصارگرایی و سیطره بر منابع قدرت سیاسی و اقتصادی، مصالح بلندمدت کشور را تامین نخواهد کرد. علاوه، ضلع سوم یا ضلع میانی، اینک بیش از ده میلیون رای دارد و تا حدی میتواند ضلع میانجی و متعادلکننده باشد، به شرط آنکه در قدرت حل نشود، مسوولیتهای خود را بشناسد و اصالتهای خود را حفظ کند. روشن است که تمرکز قدرت و سیاست در یک ضلع تا چه اندازه جامعه را قطبی و از تعادل خارج میسازد.
خطر اقلیتترین دولت؛ در این حال، با توجه به میزان مشارکت در مرحله نخست و در قحطسالی رای، خطر اقلیتترین دولت، ایران را تهدید میکند. چنین دولتی، علاوه بر چالشهای ساختاری، با چالش بزرگتر افکار عمومی، امنیت ملی و مقبولیت جهانی مواجه خواهد بود. این بیم بزرگی برای میهن است. ملت بزرگ، دولت بزرگ میخواهد. بدون پشتوانه قوی مردمی چگونه میتوان از تنگناهای درونی و بیرونی عبور کرد؟
از همین امروز، رو به مردم، برای مردم و با مردم سخن بگویید؛ همه مردم، چه آنان که رای دادهاند و چه آنان که رای ندادهاند را لحاظ کنید و رفیق جمهور باشید و البته، راهحل نهایی حاکمیت و دولت آتی، بازگشت بیچون و چرا به مردم است.
انتخابات یعنی تمکین حاکمیت به مردم؛ انتخابات رایجترین روند سیاسی جهان مدرن است و کالایی وارداتی یا پیچیده نیست که دسترسی یا برگزاری فاخر آن از عهده خارج باشد. انتخابات نیازمند درک درست از حق تعیین سرنوشت مردم است. اینکه سالهاست با نظارتهای سیاسی و مهرهچینیهای شطرنجی، اراده واقعی مردم را تحتالشعاع قرار داده و انتخابات را به عنصر شکاف ملی و حاکمیت اقلیت تبدیل ساختهاند، جای تامل فراوان دارد.
بلاموضوع دانستن رای، فرونشست تراز انتخابات و نمایش بیعدالتی مدعیان عدالتخواهی با کاندیداهای چند درصدی، در کنار ناامیدی از هرگونه تغییر و تحول و کژتابیها و کارشکنیها نسبت به رای مردم آنگاه که مخالف رای حاکمان بوده است، همراه با ناکارآمدیها و فسادها و نیرنگها از عوامل انصراف از مشارکت شناخته میشود. بسیاری از مردم، دیگر نهادهای مجلس و رییسجمهور را منشا تحول در جامعه نمیدانند و به شیوه حکمرانی و سوءاستفاده از قانون اساسی و رویکرد کلی حاکمیت به مردم معترضند. آنها به انتخاباتی که حاکمیت برگزیند و از مردم تایید بگیرد، تمکین نمیکنند. انتخابات یعنی تمکین حاکمیت به مردم، نه تمکین مردم به حاکمیت!
رای آزاد است و مفهوم آن متکثر؛ یکی دیگر از مهمترین موانع مشارکت، معنابخشی خاص به رای مردم از سوی صاحبان قدرت است. رای آزاد است و مفهوم آن هم آزاد و متکثر. مردمی که در یک انتخابات مشارکت میکنند، دلایل و انگیزههای متفاوتی دارند.
دلیلی ندارد که رای متنوع مردم، ذیل مفهومی واحد قرار داده شود. در انتخابات اخیر بمباران تکستها و پیامها و مصادرهها و فشار بیش از حد برای تعریف مشخص از رای مردم، بسیاری از مردم را منصرف ساخت. اگر مردمی مایل نباشند که رایشان آنگونه تفسیر شود، راهحلشان چیست؟ چرا باید این همه بر القای مفهوم خاص به رای مردم اصرار شود؟
عمق دلآزردگی مردم؛ از این رو، انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم – بهرغم برخی تفاوتها و فراهم شدن حداقلی از امکان انتخاب – به سرنوشت سه انتخابات پیشین مبتلا شد و نتوانست اکثریت مردم را قانع سازد. شاید در ابتدا تصور میشد، در عطش مردم برای تغییرات، فرصت به وجود آمده مغتنم شمرده شود، اما دلآزردگی مردم شریف میهن و پیچیدگی شرایط و ذهنیت جامعه ایران تا آنجا عمیق شده است که حتی نهادهای نظرسنجی را نیز در تحلیل واقعیت به خطا مبتلا کرد و با فاصلهای عجیب، از پیشبینی میزان مشارکت مردم درماندند و بسیاری از تحلیلگران را نیز به اشتباه انداختند.
در این حال مردمی که مشارکت کردند نیز یکدست نبودند و چنانکه دیدیم بسیاری، با حضورشان بعضا همان پیامهایی را رساندند که مردم غایب به دنبال آن بودند و این را میتوان در نوع انتخابشان جستوجو کرد.
رویش کمپین سه هفتهای؛ کمپین سه هفتهای آقای پزشکیان با رویکرد اصلاحی توانست، مورد حمایت گروهی از این مردم قرار بگیرد و بهرغم سقوط ۱۰ درصدی مشارکت، (از ۵۱ درصد به ۴۰ درصد)، روند آرای ایشان کاهشی نبود و از ۳۲ درصد در پیشبینیها، به حدود ۴۲ درصد فزونی یافت و نشان داد تا حدی «موج پنهان» به ویژه از آرای قومی، بدنه سنتی، طبقات محروم و حتی جناح رقیب به سوی او روان شده است.
ریزش کمپین چند ساله؛ اما کمپین دیگر که از سالها پیش تشکیل شده و مورد حمایتهای پنهان و آشکار است، با ریزش کلی آرا و شکست اعتماد مردم مواجه بوده است، به گونهای که بهرغم مصونیتها و دوپینگها، تنها حدود دوازده و نیم میلیون رای را به خود اختصاص دادند. این جناح در انتخابات قبل حدود ۲۲ و نیم میلیون رای را برای کاندیداهای خود اعلام کرده بودند. این ریزش تاریخی پایگاه اجتماعی اصولگرایان، پیامدهای مهمی در پی خواهد داشت. گرچه در رقابتی درون جناحی، آقای سعید جلیلی نیز با رای سازماندهی شده و تصمیم شامگاه آخر و با انتقال بخشی از آرای آقای قالیباف به خود، در سطح بهتری قرار گرفت و آینده سیاسی قالیباف را در معرض چالش بزرگی قرار داد.
نگرانی از بازگشت به تنظیمات کارخانه؛ اینکه در روز جمعه، چه دامنهای از مردم، مشارکت خواهند کرد، باید منتظر ماند. طبیعتا جریان محافظهکار به بازیابی خود خواهد پرداخت و تلاش خواهد کرد امکانات عمومی را نیز به کار بندد، کما اینکه تیتر روزنامههایی که از امکانات عمومی استفاده میکنند در شامگاه شنبه، علنا در حمایت از آقای جلیلی تنظیم شد و کمکم دارند در کاربست امکانات عمومی و تریبونها به تنظیمات کارخانه و آشنای پیشین بازمیگردند که طبیعتا هشداردهنده است.
جریان اصلاحی؛ جریان اصلاحطلب نیز نیازمند جلب نظر موج وسیعتری از آرای شناور یا ناامیدان از اردوگاه رقیب (بخشی از آرای آقای قالیباف) یا بخشی از مرددین است. طبیعتا قانع ساختن آنان که در انتخابات اخیر شرکت کردهاند و ارایه برنامه برای پاسخ به مطالباتشان، از کسانی که اصلا شرکت نکردهاند تا حدی آسانتر است. مگر آنکه آقای پزشکیان تصمیم بگیرد حداقل بخشی از مطالبات این مردم کثیر غایب، به ویژه آنان که رنج بیشتری دیدهاند مشخصا نمایندگی و اراده پیگیری و تحقق آن را نشان دهد. در این صورت چه بسا بخشی از این مردم، از بیم جریان رقیب، در تصمیم خود تجدیدنظر کنند. ورود از فضای مجازی به فضای واقعی و گفتوگو با آنان که «رای دادهاند حتی از پایگاه رقیب» و گفتوگو «بین آنان که رای میدهند با آنان که رای نمیدهند» میتواند بخشی از راهحل باشد.
جامعه سه ضلعی و ضلع میانجی؛ در یادداشت قبلی، عرض شد که با هر نتیجهای در انتخابات، با جامعهای سه ضلعی مواجه خواهیم بود (آنان که رای تاییدی میدهند، آنان که رای نمیدهند و آنان که رای اصلاحی میدهند) و رای دادن و رای ندادن مردم، قرار گرفتن در آرایش این اضلاع سهگانه است. ویژگی جامعه سه ضلعی آن است که بعد بیشتری یافته و تا حدی از فضای قطبی عبور خواهد کرد. در چنین جوامعی برای حل مسائل، راهحلهای بینابینی بیشتری وجود خواهد داشت. این باور وجود دارد که کشور نیازمند تکثر متناسب در اضلاع قدرت سیاسی و اجتماعی است و بیش فربه شدن یک ضلع که اینک در بسیاری از نهادها حاکم است، با ویژگی انحصارگرایی و سیطره بر منابع قدرت سیاسی و اقتصادی، مصالح بلندمدت کشور را تامین نخواهد کرد. علاوه، ضلع سوم یا ضلع میانی، اینک بیش از ده میلیون رای دارد و تا حدی میتواند ضلع میانجی و متعادلکننده باشد، به شرط آنکه در قدرت حل نشود، مسوولیتهای خود را بشناسد و اصالتهای خود را حفظ کند. روشن است که تمرکز قدرت و سیاست در یک ضلع تا چه اندازه جامعه را قطبی و از تعادل خارج میسازد.
خطر اقلیتترین دولت؛ در این حال، با توجه به میزان مشارکت در مرحله نخست و در قحطسالی رای، خطر اقلیتترین دولت، ایران را تهدید میکند. چنین دولتی، علاوه بر چالشهای ساختاری، با چالش بزرگتر افکار عمومی، امنیت ملی و مقبولیت جهانی مواجه خواهد بود. این بیم بزرگی برای میهن است. ملت بزرگ، دولت بزرگ میخواهد. بدون پشتوانه قوی مردمی چگونه میتوان از تنگناهای درونی و بیرونی عبور کرد؟
از همین امروز، رو به مردم، برای مردم و با مردم سخن بگویید؛ همه مردم، چه آنان که رای دادهاند و چه آنان که رای ندادهاند را لحاظ کنید و رفیق جمهور باشید و البته، راهحل نهایی حاکمیت و دولت آتی، بازگشت بیچون و چرا به مردم است.