قلم ؛ عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در یادداشت خود نوشت: اکنون که از زمستان فعالیت تشکیلاتی دانشجویی عبور کردهایم، برای فعالیت در دوران جدید باید آداب و ترتیبات جدیدی فراهم کنیم. سالهای پس از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ برای فعالین دانشجویی سالهای محدودیت و رکود بود. طبیعتا مدل کنشها و روشهای انجمنهای اسلامی متناسب با شرایط آن دوران بود.دولت حسن روحانی در دوران پساتحریم، پس از موفقیت در حلوفصل مناقشه اتمی و ایجاد ثبات نسبی در اقتصاد ایران در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است. دولت تدبیر و امید ناگزیر است در جهت تحقق وعدههای معطوف به سیاست داخلی خود گام بردارد، چرا که از پایگاه رای خود و نقش تعیینکننده دانشگاهیان آگاه است. علاوه بر اقدامات مناسبی که نشان از اراده دولت برای افزایش نشاط و آزادیهای سیاسی در داخل کشور دارد، ماههای پیش از انتخابات اسفندماه مجلس شورای اسلامی فرصت ویژهای برای تشکلهای دانشجویی فراهم آورده که فعالیتهای خود را گسترش دهند و سازمان و سامان جدیدی بیابند.
اگر محافظهکاری و ترس مشخصهی فعالیت در “زمستان” بود. برای گذار به “بهار انجمنهای اسلامی” باید نشاط و شجاعت را پیشه کنیم. اگر “امید” را بذر هویت خود میدانیم باید با یأس و رخوت در فضای دانشگاه مبارزه کنیم. تجربه خردادهای پرحادثه نشان داده است هرگاه دانشگاهیان (خصوصا انجمنهای اسلامی) متشکل و پرنشاط فعالیت داشتهاند، توانستهاند غاطبه دانشجویان را با خود همراه کنند و معادلات سیاسی کلان را تغییر دهند.
اگر تشکیل اتحادیه انجمنهای اسلامی را تاسیس و احیای یک نهاد مدنی بدانیم؛ از هانتینگتون این جمله را میتوان به امانت گرفت: «نهادهای مدنی، الگوهای رفتاری پایدار، ارزشمند و تکرار شوندهاند.» به این ترتیب هانتینگتون “نهادینه شدن” را فراگردی تلقی میکند که انجمنها (سندیکاها و سازمانها و …) و شیوههای عمل با آن، ارزش و ثبات مییابند. از نظر وی سطح نهادمندی هر نظام سیاسی را میتوان با تطبیقپذیری، پیچیدگی، استقلال و انسجام نهادها و شیوههای آن نظام تعیین کرد. (هانتینتگتون،ساموئل- سازمان سیاسی در جوامع دستخوش دگرگونی- ترجمه محسن ثلاثی، انتشارت علم،۱۳۷۱،ص ۲۳)
در شرایط امروز، کنشگران دانشجویی به علت محدودیتهای فعالیت سیاسی در حدفاصل سالهای ۸۸ تا ۹۲ و تعطیلی دفتر تحکیم وحدت، ارتباط اندکی با اسلاف خود دارند و روند انتقال تجربیات مختل شده است. این مشکل در دانشگاههایی که انجمنهای اسلامی تعلیق یا تعطیل شدند بسیار مشهود است. جنبش دانشجویی اگر میخواهد بار دیگر نقش تعیینکنندهای در جامعه داشته باشد باید صاحب وحدت و همگرایی شود. بدیهی است که فعالیتهای سازمانیافته و هماهنگ میتواند استراتژیهای کلان را نمایندگی کند و در فضای سیاسی کشور اعمال قدرت کند، اما فعالیتهای ذرهای اینچنین توانی ندارد. اتحادیهای متشکل از انجمنهای اسلامی دانشگاههای کشور میتواند با استفاده از توان فکری نخبگان جامعه دانشجویی در انتخاب اهداف، روشها و سیاستها هوشمندانهتر و دقیقتر عمل کند. وجود تشکیلاتی واحد و مشروع میتواند پشتوانه فکری فعالین دانشجویی و محلی برای انباشت تجربیات باشد.
نهادهای مدنی (و ایضا دانشجویی) لازمه ساختبندی جوامع بشری بهشمار میآیند. خاصیت ساختی نهادها آنها را از پدیدههای دیگر اجتماعی متفاوت میسازد. اهمیت پدیدههای اجتماعی تنها بهخاطر واقعیت مادی آنها نیست، بلکه به تصویری که از آنها میسازیم، یعنی صور ذهنی، اندیشهها باورها و نظامهای ارزشی که بهدور آنها تنیده میشود نیز مربوط میشود. برای اینکه نهادی بتواند خصلت نهاد مدنی واقعی دانشجویی بهخود بگیرد باید منطبق با انتظارات و ذهنیات جامعه دانشجویی و داوری مساعد اجتماعی باشد تا دوام و ثبات و استقرار یابد. به نظر میرسد شرایط امروز کشور محیای این امر است. برای گذر از فعالیت ذرهای و تودهای که به بینظمی و بیهویتی منجر خواهد شد باید به قوام و نظام تشکلهای دانشجویی کمک کنیم. بیشک تشکیل اتحادیهای متشکل از منتخبان و نخبگان دانشگاهی گامی در جهت گسترش نهادهای مدنی در کشور است.
در فصل تازهی سیاست کشور، باید لباس نو بر تن کنیم، لباسهای محافظهکاری زمستانی را کنار بگذاریم و با تکیه بر نیروی جوانی و سلحشوری، نشاط و عقلانیت را به انجمنهای اسلامی تزریق کنیم.