اوایل تیر سال گذشته گزارش یک مورد آدمربایی به پلیس اعلام شد. صاحب یک رستوران در حوالی بزرگراه امام علی (ع) به پلیس گفت: سرنشینان یک خودروی پژو ۲۰۶ قصد ربودن مردی را داشتند که وی خود را از خودرو بیرون انداخت وقتی که شاهدان و رهگذران می خواستند سرنشینان پژو را دستگیر کنند آنها فرار کردند.بدنبال این تماس بلافاصله مأموران پلیس راهی محل حادثه شدند و شهرام که موفق شده بود از دست آدم ربایان فرار کند در تحقیقات به مأموران گفت: مدتی است که با عمویم یک فروشگاه مواد غذایی تأسیس کردیم. کارهای حسابداری فروشگاه را من انجام میدادم. مدتی قبل عمویم، خسرو، مدعی شد که یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از حساب و کتابها کم شده است و سر همین موضوع اختلاف پیدا کردیم.
بدهی دردسرساز
شهرام ادامه داد: برای اثبات بی گناهی خودم هرمدرکی لازم بود نشانش دادم اما باور نکرد و من هم از او به خاطراین تهمت شکایت کردم. امروز هم برای پیگیری کارهایم به مجتمع قضایی شهید بهشتی رفته بودم. بعد از اینکه از مجتمع بیرون آمدم ناگهان خودروی پژو ۲۰۶ راه را بر من سد کرد.دو نفر از ماشین پیاده شده و با تهدید شوکر مرا به زور سوار خودروشان کردند. آنها مرا تهدید کردند که اگر برگهای که داخل آن نوشته بود مبلغ ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به عمویم بدهکار هستم را امضا نکنم مرا میکشند. اما من از امضا خودداری کردم در بزرگراه امام علی در حرکت بودیم که با ترافیک رو به رو شدیم و من خودم را بیرون انداختم. با دیدن این صحنه سرنشینان خودروها و مغازه داران آن اطراف به کمکم آمدند اما پژو سواران موفق به فرار شدند. من از عمویم و سرنشینان ناشناس خودرو شکایت دارم.
دستگیری یک زن
با شکایت شهرام، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شدند. با کمک شماره پلاکی که صاحب رستوران در اختیار تیم تحقیق قرار داده بود، کارآگاهان موفق به شناسایی صاحب خودرو به نام مهرنوش شدند.زن جوان در تحقیقات گفت: مدتی است که از همسرم جدا شدهام و با بچههایم زندگی میکنم. خودروام هم در این مدت دست کسی نبوده است. من با ماشین بچههایم را به مدرسه و جاهای دیگر می برم و هرگز هم برای کارهای خلاف از آن استفاده نکردهام.درحالی که مهرنوش چنین ادعایی مطرح کرد، عموی شهرام نیز که به دستور بازپرس جنایی به عنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت شده بود منکر آدم ربایی شد. از آنجایی که هیچ مدرکی در دست کارآگاهان پلیس نبود، به ناچار عموی ۷۰ ساله و زن جوان آزاد شدند.در ادامه بررسیهای پلیسی، مشخص شد مرد جوانی به نام مهیار، تماسهای زیادی با مهرنوش و خسرو داشته است. همین مسأله سرنخ اصلی را بدست تیم جنایی داد و با شناسایی هویت مرد جوان، بازپرس زمانی دستور بازداشت او را صادر کرد.تحقیقات نشان می داد مهیار در عسلویه کار میکند و هر چند وقت یکبار به تهران میآید. در نهایت ۹ ماه پس از آدمربایی ۲ ساعته، تیم تحقیق با خبر شد که مهیار به تهران برگشته و بلافاصله مأموران او را بازداشت کردند.
اعتراف به آدم ربایی
مهیار که خود را در برابر مدارک پلیسی میدید در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد. او گفت: من دوستی به نام امیر داشتم که از کارمندان خسرو بود. او گفت خسرو با برادرزادهاش شهرام مشکل پیدا کرده و میخواهد کاری کند که از شهرام زهر چشم بگیرد تا از شکایتش صرفنظر کند. به همین دلیل از من خواست تا شهرام را بترسانم. از آنجایی که من و امیر دوستان صمیمی هستیم با او موافقت کردم و موضوع را به دو نفر از همکلاسیهای سابقم که باهم برادر بودند گفتم. آنها هم در این ماجرا با من همراه شدند. روز حادثه ماشین دختر خالهام را برای چند ساعتی قرض گرفتم و شهرام را ربودیم که با مقاومت شهرام، این آدم ربایی ناموفق ماند.با اعتراف مرد جوان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت دوباره خسرو و دو متهم دیگر این پرونده را صادر کرد. در ادامه بررسیها نیز شهرام اعلام کرد که از سوی قاضی پروندهاش در مجتمع قضایی شهید بهشتی، مشخص شده که یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از حسابهای فروشگاه مواد غذایی کم نشده و ادعای عمویش دروغ بوده است.
بدهی دردسرساز
شهرام ادامه داد: برای اثبات بی گناهی خودم هرمدرکی لازم بود نشانش دادم اما باور نکرد و من هم از او به خاطراین تهمت شکایت کردم. امروز هم برای پیگیری کارهایم به مجتمع قضایی شهید بهشتی رفته بودم. بعد از اینکه از مجتمع بیرون آمدم ناگهان خودروی پژو ۲۰۶ راه را بر من سد کرد.دو نفر از ماشین پیاده شده و با تهدید شوکر مرا به زور سوار خودروشان کردند. آنها مرا تهدید کردند که اگر برگهای که داخل آن نوشته بود مبلغ ۱ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان به عمویم بدهکار هستم را امضا نکنم مرا میکشند. اما من از امضا خودداری کردم در بزرگراه امام علی در حرکت بودیم که با ترافیک رو به رو شدیم و من خودم را بیرون انداختم. با دیدن این صحنه سرنشینان خودروها و مغازه داران آن اطراف به کمکم آمدند اما پژو سواران موفق به فرار شدند. من از عمویم و سرنشینان ناشناس خودرو شکایت دارم.
دستگیری یک زن
با شکایت شهرام، به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شدند. با کمک شماره پلاکی که صاحب رستوران در اختیار تیم تحقیق قرار داده بود، کارآگاهان موفق به شناسایی صاحب خودرو به نام مهرنوش شدند.زن جوان در تحقیقات گفت: مدتی است که از همسرم جدا شدهام و با بچههایم زندگی میکنم. خودروام هم در این مدت دست کسی نبوده است. من با ماشین بچههایم را به مدرسه و جاهای دیگر می برم و هرگز هم برای کارهای خلاف از آن استفاده نکردهام.درحالی که مهرنوش چنین ادعایی مطرح کرد، عموی شهرام نیز که به دستور بازپرس جنایی به عنوان مظنون اصلی پرونده بازداشت شده بود منکر آدم ربایی شد. از آنجایی که هیچ مدرکی در دست کارآگاهان پلیس نبود، به ناچار عموی ۷۰ ساله و زن جوان آزاد شدند.در ادامه بررسیهای پلیسی، مشخص شد مرد جوانی به نام مهیار، تماسهای زیادی با مهرنوش و خسرو داشته است. همین مسأله سرنخ اصلی را بدست تیم جنایی داد و با شناسایی هویت مرد جوان، بازپرس زمانی دستور بازداشت او را صادر کرد.تحقیقات نشان می داد مهیار در عسلویه کار میکند و هر چند وقت یکبار به تهران میآید. در نهایت ۹ ماه پس از آدمربایی ۲ ساعته، تیم تحقیق با خبر شد که مهیار به تهران برگشته و بلافاصله مأموران او را بازداشت کردند.
اعتراف به آدم ربایی
مهیار که خود را در برابر مدارک پلیسی میدید در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد. او گفت: من دوستی به نام امیر داشتم که از کارمندان خسرو بود. او گفت خسرو با برادرزادهاش شهرام مشکل پیدا کرده و میخواهد کاری کند که از شهرام زهر چشم بگیرد تا از شکایتش صرفنظر کند. به همین دلیل از من خواست تا شهرام را بترسانم. از آنجایی که من و امیر دوستان صمیمی هستیم با او موافقت کردم و موضوع را به دو نفر از همکلاسیهای سابقم که باهم برادر بودند گفتم. آنها هم در این ماجرا با من همراه شدند. روز حادثه ماشین دختر خالهام را برای چند ساعتی قرض گرفتم و شهرام را ربودیم که با مقاومت شهرام، این آدم ربایی ناموفق ماند.با اعتراف مرد جوان، بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت دوباره خسرو و دو متهم دیگر این پرونده را صادر کرد. در ادامه بررسیها نیز شهرام اعلام کرد که از سوی قاضی پروندهاش در مجتمع قضایی شهید بهشتی، مشخص شده که یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان از حسابهای فروشگاه مواد غذایی کم نشده و ادعای عمویش دروغ بوده است.