قلم، کتایون کیخسروی در خبرآنلاین نوشت: سال هاست که در سریالهای تلویزیونی و برنامههای مختلف از لهجه بازیگر ، گوینده و عوامل حاضر در برنامه به عنوان ابزاری در جهت جذابتر شدن آن برنامه یا سریال استفاد میشود و البته سالهاست که اعتراضها و گلایههای مردم و قومیتهای مختلف در نقاط مختلف کشور باعث شده بسیاری از این مجموعههای تلویزیونی با حاشیههای زیادی مواجه و حتی پخش برخی از آنها متوقف شود.
آخرین برنامهای که قربانی این اتفاقات شد برنامه «فیتیله» بود که سالها پدر و مادرها را کنار کودکانشان پای تلویزیون نگه میداشت و جذابیتش را برای مدتی طولانی حفظ کرده بود اما در همین هفته جاری این برنامه هم به محاق توقیف گرفتار شد تا دوباره پرونده تمسخر یا استفاده درست از لهجهها در تلویزیون باز شود و مسوولان محلی،دست اندرکاران تلویزیون، برنامهسازان و البته مخاطبان تلویزیون در اینباره اظهارنظر کنند.
البته که نظرها متفاوت و برخی از آنها قابل تامل است اما سوال اول در این خصوص به خود تلویزیون برمیگردد و اینکه اگر واقعا رسانه،رسانه ملی است و نگاه یکسانی به همه اقوام دارد چرا هر از گاهی با استفادده از لهجه یا هویت یک قوم مورد اعتراض و هجمه آنها قرار میگیرد؟ واقعا چه اتفاقی برای برخی مردم مناطق مختلف کشور رخ داده که با کوچکترین اشارهای به برخی لهجهها فریاد اعتراض سر میدهند و خواستار توقف آن برنامه یا عذرخواهی سازندگانش میشوند؟ در چنین فضایی چگونه میشود به ایدههای مختلف برای ساخت برنامههای متنوع و سریالهای متفاوت فکر کرد؟وقتی مشاغل مختلف تحمل باز نمایاندن کوچکترین اتفاقات مربوط به کاراکتری که در آن صنف مشغول به کار است را ندارند و با لهجهها هم نمیشود سریالها را متنوع کرد پس باید سراغ چه چیزی رفت؟ وقتی قرار است یک مجموعه تلویزیونی، داستانی از یک بخش اجتماع خودمان را روایت کند چگونه میشود کاراکترهای قصه نه شغل داشته باشند نه لهجه؟
کارشناسان برنامههای تلویزیونی میگویند کمدی لهجه در تمام دنیا وجود دارد و استفاده از لهجههای مختلف برای خلق تیپهای گوناگون مورد استفاده قرار میگیرد اما یک نکته ظریف در این میان وجود دارد که باعث میشود برخی لهجههای شخصیتها در تلویزیون ماندگار شود و برخی دیگر مورد اعتراض قرار گیرد و عوامل ساخت آن برنامه یا سریال برای ادامه کارشان یا روی آنتن فرستادن آن مجموعه به شدت تحت فشار باشند.
نکته اینجاست که استفاده از لهجه برای کارکترهای یک سریال باید معرف ویژگی آن نقش باشد، نه در جهت خنداندن مخاطب. در واقع لهجه باید برای تغییر موقعیت کاراکترها مورد استفاد واقع شود نه اینکه وسیلهای برای دست انداختن باشد و همین تفاوتهاست که باعث شده مردم، برخی لهجهها را بپذیرند و با برخی دیگر از سر عناد دربیایند. البته برخی نیز معتقدند اگر لهجهها برای تیپهای مختلف مورد استفاده قرار بگیرد مشکلی ایجاد نخواهد شد اما هیچکس نمیتواند تضمین کند اگر در سریالی هفت شخصیت با هفت تیپ مختلف به هفت لهجه متفاوت حرف بزنند فردای پخش قسمت اول سریال از هفت منطقه کشور فریاد اعتراض به سازندگان ان مجموعه بلند نشود!
در سالهای گذشته تیپهای مختلفی در همین سریالهای تلویزیونی با لهجههای متفاوت خلق شدهاند که نه تنها با اعتراضی روبرو نبودند که مورد استقبال هم قرار گرفتند. تقریبا تمام تیپهایی که اکبر عبدی در سینما و تلویزیون با لهجه آذری، خراسانی و … بازی کرده را می توان در این دسته قرار داد یا برای مثال شخصیت «تقی تاکسی» در «چاردویواری» ( با بازی آتیلا پسیانی)، «هومن» در «آشپز باشی» ( با بازی فرهاد اصلانی)، «مصیب مبارکی» در «گلهای گرمسیری» ( با بازی پرویز فلاحی پور)، «طغرل» در »پاورچین» ( با بازی محمدرضا هدایتی)، «حسام بیک» در «روزی روزگاری» ( با بازی محمود پاکنیت) و تمام بازیگران «قصههای مجید» ( از جمله مجید باقر بیگی و جهانبخش سلطانی) که به لهجههای آذری، کرمانشاهی، عربی، زابلی، محلی بختیاری ، اصفهانی و… حرف میزدند از لهجه برای بیشتر و بهتر در آمدن نقششان استفاد کردند و ضمن رسیدن به خواستهشان هیچ گاه اعتراضی به آنها نشد.
در عین حال بعد از اینکه طی سالهای گذشته حساسیتهای بسیاری نسبت به موضوع استفاده از لهجهها در سریالهای تلویزیونی پیش آمد و این سوال از سوی نویسندگان سریال ها مطرح شد که « پس با چه چیزی می شود شوخی کرد؟» برخی از این نویسندگان با استفاده از تخیل خود دست به ابداع و اختراع لهجههای تازه و من درآوردی زدند تا خیال شان از این اعتراضها راحت شود اما این ابداعات هم محدودیتهایی داشته و همیشه نمیتوان با خلق لهجههای تازه سریالی مثل «شبهای برره» ساخت و مخاطب را راضی نگه داشت.
لهجههایی که تلویزیون را به چالش کشیدند
مهراب قاسمخانی یکی از نویسندگان سریالهای تلویزیونی بعد از توقف پخش سریال «سرزمین کهن» در مطلبی نوشته بود مردم تهران بی غیرتترین مردم کشور به حساب میآیند چرا که سالهاست هر چه دزد و جنایتکار و خلافکار در سریالهاست تهرانیاند و صدای هیچ کدام از مردم تهران در نمیآید!
قاسم خانی که برای رساندن منظورش از افعال معکوس در جملههایش استفاده کرده بود، به طعنه از تمام مردم کشور خواسته اجازه ندهند هیچ سریالی ساخته شود، اما واقعا اینطور هم نبوده که تمام فیلمها و سریالهای لهجهدار مورد اعتراض واقع شود. همین نوروز امسال فیلم «ایران برگر» که در کل ایران فروش خوبی داشت، با وجود برخی حاشیهها در لرستان فروش خوبی کرد و اعتراضی هم برنیانگیخت.
هر چند مسوولان تلویزیون در تیزرهای این فیلم از پخش قسمتهای لهجهدار آن صرفنظر کردند و این مساله سوالهایی را به وجود آورد اما فروش خوب فیلم و پذیرفتن لهجه لری از سوی مردم لرستان نشان میداد اشراف مسعود جعفری جوزانی به لهجه مردم موطنش باعث شده اعتراض و جنجالی حول و حوش این فیلم به وجود نیاید. همچنین بعد از پخش سریال «در حاشیه» که البته به خاطر اعتراض پزشکان ابتدا مشکل پخش پیدا کرده بود هیچ اعتراضی از سوی مردم قم به لهجه جواد رضویان که تیپ متفاوتی ساخته بود ،نشد تا رضویان بعدتر در برنامه خندوانه بابت این اتفاق ویژه از مردم قم تشکر کند. البته رضویان ریزهکاریهایی هم در اجرای این لهجه داشت و از اصطلاحات رایج و اصلی قمیها استفاده نکرد هر چند این لهجه چندان برای نسل جدید هم آشنا نبود و میشد با برخی دستکاریها تغییرش داد تا به کسی برنخورد.
نمونههای دیگری هم در سریالها وجود داشت که حساسیتی به دنبال نداشت تا مشخص شود نقش بازیگر در درآوردن لهجه چقدر موفق بوده است. حمیدرضا آذرنگ که طی سالهای اخیر به بازیگر ثابت کارهای برادران میرباقری تبدیل شده در سریالهای «یلدا» و «شاهگوش» لهجههای بسطامی( استان سمنان) و کرمانشاهی را به شکلی اجرا کرد که کاراکترش را واقعیتر و پذیرفتنیتر جلوه دهد و هیچ اعتراضی هم به او نشد. در عوض در نیامدن برخی لهجهها در همان سریال «یلدا» و البته سریال «در مسیر زاینده رود» به شدت توی ذوق میزد تا جایی که مهرداد ضیایی بازیگر و مسوول پرداخت لهجه بازیگران سریال مجبور شد بابت این اتفاق از معترضان اصفهانی عذرخواهی کند.
گذشته از این بحث طی سالهای گذشته نمونههای بسیاری در تلویزیون داشتهایم که به خاطر استفاده از لهجه حاشیهدار شدند و مورد هجمه قرار گرفتند:
رامبد و سیستانی ها
رامبد جوان با حضور در برنامه «بعضیا»ی شبکه یک با لهجه سیستانی حرف زد که این حرف زدن مورد اعتراض و هجمه شدیدی از مردم و مسوولان منطقه موجه شد تا جایی که رامبد در همین برنامه کنار دوست سیستانیاش محمدرضا هدایتی مجبور به عذرخواهی شد و گفت در زندگیاش نه کسی را مسخره کرده و نه به مسخره شدن کسی یا چیزی خندیده است.جوان مقابل دوربین برنامه زنده ضیا بهخاطر نابلدیاش در ادای لهجه سیستانی از همه عذرخواهی کرد و تاکید داشت اصلا بحث تمسخر در ذهنش نبوده است تا اوضاع را تلطیف کند. البته کار به همین جا ختم نشد و او با دعوت از مردم سسیتان و بلوچستان به برنامه خندوانه و پرداختن بسیار به مشکلات و فرهنگ آن منطقه تمام دلخوریها را از دل مردم استان جنوب شرقی کشور در آورد.
تمسخر گیلانیها در کلاه پهلوی
در سالهای اخیر سریالهای زیادی از تلویزیون در شمال کشور و منطقه گیلان ساخته شده و طبعا بازیگران هم باید به لهجه شیرین محلی حرف میزدند. جدا از سریال موفق «پس از باران» طی چند سال گذشته مجموعههای «گذر از رنجها» و «از یادرفته» هم در فضای گیلان و با لهجه مردم این خطه روی آنتن رفت که اعتراضی در پی نداشت اما بعد از پخش سریال تاریخی «کلاه پهلوی» نمانیده مردم رشت در مجلس گفت تمسخر لهجه گیلکی در تلویزیون تبدیل به امری عادی شده و برای مسوولان سیما نامهای اعتراضآمیز نوشت.
اعتراض وزیر فرهنگ افغانستان به چارخونه
اعتراض به لهجهها در سریالهای تلویزیونی فراتر از مرزهای داخلی رفت و حتی افغانها هم به این مساله وارد شدند. بعد از پخش سریال طنز «چارخونه» رایزن فرهنگی افغانستان در ایران به خاطر استفاده از لهجه افغانی برای کاراکتری که با حیله و ترفند برای به دست آوردن پول دست به هر کاری میزد اعتراض کردند. در ادامه وزیر فرهنگ افغانستان هم در صحبت با رایزن فرهنگی ایران در افغانستان از این مساله شکایت کرد.
آبادانیها هم معترض شدند
هر چند شخصیت جناب خان در خندوانه با همین لهجه آبادانی به محبوبیت فوقالعاده دست یافت و لهجه آبادانیاش هیچ گاه از سوی مردم این منطقه مورد اعتراض واقع نشد اما نماینده مردم آبادان به مسوولان تلویزیون معترض شد که چرا در سریالها تمام تیپهای دزد و معتاد و دروغگو اهل این خطه اند؟ این نماینده بابت نگهنداشتن حرمت آبادانیها از سوی مسوولان تلویزیون به آنها معترض شده بود.
سرزمین کهنی که به آخر نرسید
پخش سریال تاریخی و پرهزینه «سرزمین کهن» که با وسواس زیاد کمال تبریزی و بعد از کلی حرف و حدیث روی آنتن رفته بود بعد از تنها چند قسمت قطع شد .علت این اتفاق اعتراض مردم خطه بختیاری به استفاده از دیالوگهای نامناسب خانوادهای بود که اصالت بختیاری داشتند. مردم این منطقه این سریال را تخریب هویت و توهین به بختیاریها میدانستند تا با تشدید اعتراضها و نقدهای مختلفی که به این سریال شد ضرغامی مدیر وقت سیما دستور توقف پخش «سرزمین کهن» را بدهد. با این حال مدتی بعد هیاتی از صدا و سیما برای صحبت رودررو با معترضان، مسوولان محلی و ائمه جمعه به منطقه مورد اشاره سفر کردند تا بلکه مشکلات حل شود اما این سریال پرهزینه و پربازیگر همچنان در بایگانی تلویزیون خاک میخورد.
دارا و ندار و اعتراض طراح اولیه
هر چند برخی معتقدند لهجه کرمانشاهی تیپهایی که شهره لرستانی و رامین راستاد در این سریال بازی کردهاند خیلی خوب و درست از آب در آمده اما خشایار الوند طراح اولیه قصه این سریال به خاطر اهانتهایی که به قومیتهای مختلف در این سریال شده بود از همه اقوام عذرخواهی کرد. الوند البته صراحتا اعلام کرد به خاطر همین مساله این سریال از نظر ممیزی در تلویزیون بینظیر بوده است!
«فاصلهها» و یک شخصیت فرعی:
در سریال «فاصلهها» که چند سال قبل از شبکه سه پخش شد یکی از شخصیتهای سریال به لهجه لری حرف میزد که این سریال هم حاشیههایی به دنبال داشت. شخصیت یاور با بازی محمد حمزه ای که در رستوران فاطمه گودرزی مشغول کار بود و نقشی در قصه اصلی سریال نداشت به لهجه لری حرف میزد تا مردم لرستان به سازندگان سریال معترض شوند که چرا همیشه افرادسادهلوح و پائیندست جامعه باید به زبان این خطه حرف بزنند. در ادامه این سریال حاشیهها آنقدر زیاد شد تا کارگردان مجبور به کمرنگ کردن نقش یاور در قسمتهای بعدی شود اما جالب آنجا بود که خود بازیگر نقش یاور به این اعتراضها انتقاد کرد.
دوبله برای خاموش کردن اعتراض ها
فلورا سام که در سریالهای «باغ سرهنگ» و «توطئه فامیلی» از لهجههای گیلکی و شیرازی برای جالبتر کردن کاراکترها و سریالش استفاده کرده بود در مجموعه «ما فرشته نیستیم» به خاطر استفاده از لهجه به مشکلات بزرگی برخورد. این اتفاق درست بعد از پخش سریال پرحاشیه «سرزمین کهن» رخ داد و حساسیتهای به وجود آمده در مورد استفاده از لهجه لری برای سه بازیگر «ما فرشته نیستیم» در نهایت باعث تغییراتی عجیب در این سریال شد که سابقه نداشت. دامنه اعتراضها به لهجه لری سه بازیگر این مجموعه، سام را مجبور کرد برای آنها دوبلور بگذارد که این مساله با اعتراض همان بازیگران مواجه شد.
دستکاری لهجه شمیرانی
سریال «جاده قدیم» به خاطر حسایت بیش از حد روی استفاده از لهجهها آسیب بسیاری دید و حاشیههای زیادی داشت، هر چند قصه اصلی سریال کوچ شخصیتهای اصلی داستان از روستا به شهر بود و قاعدتا لهجه باید به کار برده میشد اما حساسیتهای مسوولان تلویزیون قبل از پخش سریال باعث خذف برخی بخشهای آن و تاخیر طولانی در روی آنتن رفتنش شد. در نقطه مقابل البته عوامل سازنده سریال تاکید داشتند لهجه استفاده شده در سریال یک لهجه کاملا ابداعی و من درآوردی است و حتی از دستکاری لهجه شمیرانی به دست آمده اما حساسیتها آنقدر زیاد بود که تلویزیون یک گروه تشخیص لهجه تدارک دید و پای کار فرستاد. اعضای این گروه هم تشخیص دادند که لهجه مورد استفاده لری است، در حالی که هیچ آشنایی با این لهجه نداشتند، اما در نهایت یک سال طول کشید تا مدیران جدید سازمان اجازه پخش به این مجموعه را بدهند.
پایتخت و تحملی که جواب داد
چهار سال قبل، و پس از روی آنتن رفتن مجموعه «پایتخت۱» در نوروز ۹۰ اعتراضها به استفاده نادرست از لهجه مازندرانی در این سریال تبدیل به سوژه داغ رسانهها شد .کمکم دامنه اعتراضها بالا گرفت و تا واکنش نمایندگان مجلس و امامان جمعه چند شهر این استان شمالی پیش رفت اما مسوولان سیما کاری به سیروس مقدم و سریال پرطرفدارش نداشتند.
این اعتراضها تا جایی پیش رفت که معترضان قبل از ساخت فصل دوم این سریال مقابل استانداری تحصن کردند و خواستار تعطیلی این پروژه شدند، دست آخر هم به مقدم و گروهش مجوز فیلمبرداری داده نمیشد اما بالاخره فصل دوم هم ساخته شد. عجیب اینکه بعد از روی آنتن رفتن فصل سوم «پایتخت» نیز برخی نمایندگان مجلس به لهجه مازنی کارکترهای این مجموعه طنز معتر ضشدند اما «پایتخت» به فصل چهار هم رسید و این اعتراضها فراموش شد. البته جالب آنجا بود که بیشتر مردم مازندران از لهجههای استفاده شده در این سریال استقبال کردند و تعداد معترضان نسبت به آنهایی که از لهجه مازنی نقی ، ارسطو،بابا پنجعلی و … لذت میبردند، بسیار کمتر بود.