گروه جامعه: ابوالفضل فاتح در نامهای به رییس صدا و سیما درباره شیوه اطلاع رسانی در مورد ویروس کرونا نوشت: نیازمند استراتژی جدیدی هستیم. متن نامه مدیر عامل سابق ایسنا به عبدالعلی علی عسکری در ادامه آمده است:
تصور بفرمایید امروز، بهمن ۱۳۹۸ است و شما مطلع شده اید ویروس کرونا وارد کشور شده و میتواند در عرض یک سال ۲۵۰ هزار تن از هموطنانمان یعنی به اندازه شهدای جنگ تحمیلی قربانی بگیرد و به همان اندازه به اقتصاد کشور لطمه وارد کند. بهترین اقدام چیست؟ بسیج ملی همه امکانات کشور برای پیشگیری یا پرده پوشی؟
یکی از دلایل تشدید کرونا در ایران و چشم انداز نامطمئن آن، صرف نظر از ماهیت خطرناک پاندمی، عدم شناخت اولیه مسئولان از ابعاد واقعی خطر و سپس غلبه سیاست توجیه و پرده پوشی بر رفتار حرفه ای بوده است، که در مقابل بر شناخت و رفتار مسئولانه مردم نیز تاثیر منفی گذاشته و با کم انگاری گروه هایی از مردم، مرزهای فاجعه را چنین وسعت داده است. در حقیقت همان رویکرد انکار، که در ابتدا در مسئولین مشاهده شد، در بخشهای بزرگی از مردم نیز تاثیر گذاشته، مستقر شده و ادامه یافته است. با وضعیت فعلی نیز امیدی به بهبود موثر و کم هزینه نیست. چرا که متاسفانه هنوز مردم تصویر واضحی از پیامدهای آن در سطح فردی و ملی ندارند. طبیعت آدمی، نیازها و علائق محسوس و نزدیک خود را بر خطرهای غیر محسوس اولویت میدهد. از نظر علم ارتباطات نیز وقتی بزرگی این گونه خطرات و ابعاد وسیع پیآمدهای آن به وضوح تبیین نشود و عمق و نزدیکی خطر محسوس نباشد، طبیعتا اولویت بسیاری از مردم انکار خطر و اولویت دادن به نیاز فوری و محسوس خواهد بود. علاوه، میدانیم که با اطلاع رسانی ناقص و تدریجی مردم بیشتر به خطر عادت میکنند تا این که به پرهیز از آن اهتمام ورزند.
در حالی که اقدامات دارویی جواب نداده و هنوز واکسنی نیز در اختیار نیست، تنها سیاست موثر اتخاذ اقدامات کنترلی و پیشگیرانه از سوی حکومت و مردم است. این تنها راهی است که میتواند راه حل مدیریت این فاجعه باشد. اما به نظر میرسد که اعمال حداکثری بسیاری از سیاستهای کنترلی به دلایل اقتصادی یا سیاسی در سطح ملی عملا امکان پذیر نبوده یا مصلحت دانسته نشده است. علاوه بر آن سیستم در اجرای سیاستهای سختگیرانه به دلیل مشکلات اقتصادی، دچار ضعف است و مردم نیز محدودیتهای معیشتی خود را دارند. در چنین شرایطی راه حل چیست؟ از دیدگاه نگارنده، در چنین شرایطی بهترین راه بسیج عمومی مردم به پیشگیری و مراقبت حداکثری در سطح فردی است. و در این میانه شاه کلید ماجرا اطلاع رسانی خلاقانه و علمی است. کشورهای فقیر بسیاری را میشناسیم که با تدبیر به موقع مانع بروز فاجعه کرونا در کشورشان شده اند.
ممکن است گفته شود، به مرد م اطلاع رسانی شده است. چنان که عرض شد، در این بحران، در جریان اصلی اطلاع رسانی موارد فراوانی غیر علمی، توجیه گرانه، ناقص و تسکینی بوده است. نوعی اطلاع رسانی تدریجی و تخدیری که بیشتر مناسب تسلی و مجلس ختم بوده و نه پرهیز دادن و هشیار سازی! به بیانی آنچه که در جریان شیوع کرونا رخ داده بی شباهت به همان سناریوی مشهور غورباقه آب پز نبوده است؛ غورباقه ای که میمیرد و نمی داند که میمیرد.
مایل نیستم به گذشته برگردم و دائقه ها را تلخ کنم، اما برای تبیین بهتر مسئله یادآور میشوم که اگر از همان بهمن ماه که خطر بزرگ فراگیری کرونا هشدار داده شد، موضوع با توجیه گری و پرده پوشی به بایگانی سپرده نمی شد، میتوانستیم با قرنطینه مناسب نظیر ووهان، مانع گسترش ویروس از کانونهای آولوده اولیه به سایر نقاط کشور شویم، وضعیت امروز این گونه نبود. در این گونه امور سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
اما متاسفانه، به دلیل تاخیر اولیه و سهل انگاریهای ثانویه چه از سوی مسئولان و چه مردم، اینک در مرحله ای به سر میبریم که سرعت ویروس بیشتر از سرعت مدیریت و کنترل ماست و ابعاد مشکل بسی فراتر از آن چیزی است که بیان میشود. لذا نیازمند کاربست راه حلهای جدید، کم هزینه و ممکن الوقوع هستیم که یکی از مهترین آنها تحول در رسانه است:
رسانه و راهبری جنبش ملی کنترل و پیشگیری از کرونا: نیازمند باز کردن زمینههای همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم و در این مسیر ضروری است که نقش راهبردی رسانه به ویژه در این گونه بحران ها به رسمیت شناخته شود. به جای آن که رسانه در نقش روابط عمومی و توجیه گر ارگان ها ظاهر شود، بخشی از سیاست گذاری سلامت و بحران بوده و بازوی تاثیرگذار و ثقل آگاهی و اهتمام و اعتماد افکار عمومی قرار بگیرد.
استراتژی محسوس سازی: فاجعه را به وسعت فاجعه باید نشان داد. این خالی کردن دلها نیست، بلکه خالی کردن خیابان و قانونمند کردن مراودات و پیش گیری از سهل انگاری است. اگر باور داریم که حفظ مردم از اوجب واجبات است، نیازمند آن هستیم خسارتهای جانی و ملی وارد شده به کشور و پیامدهای آتی را با همه وسعتش یکجا با مردم در میان بگذاریم، به تصریح و نه به تلویح! آن گاه از مردم، طلب همکاری نماتییم. قطعا ارائه ی آمار مکتوب و شفاهی به تنهایی کافی نیست، نیازمند آن هستیم مردم و مسئولان به چشم خود عمق و ابعاد عریان فاجعه را از دریچه تلویزیون ببینند، همانگونه که از ابعاد سقوط یک هواپیما، لحظات پر اضطراب و صدها قربانیان و خسارات آن یک جا با خبر میشوند. پدران و مادرانی که به سرعت چشم بر هم زدنی در عرض چند روز از وجودشان بی بهره میشویم، کودکانی که یتیم میشوند، جوانان و نخبگان و پزشکانی که جان خود را بر سر این راه گذاشته اند و سرمایههای معنوی و انسانی که محو میشوند و از کشته ها پشته ساخته شده و سونامی وحشتناکی که پیش روی همه ماست و سرمایههای کشورمان را میبلعد. این که ده ها هزار تن دور از چشم مردم بیمار میشوند، دور از چشم میمیرند و دور از چشم دفن میشوند، مانع درک محسوس فاجعه شده است. به یاد میآورم در داستان زلزله بم صدا و سیما برای بسیج کمکهای مردمی چنان برنامه هایی را از ابعاد محسوس فاجعه تدارک دیده بود که بسیاری ازمردم شب ها با حجاب کامل استراحت میکردند. آنجا اتفاقا جایی بود که تلویزیون باید به مردم تسلی میداد و بعدا آموزش محکم سازی میداد، چون خطر فوری دیگر وجود نداشت. اینجا باید به مردم حقیقت را گفت و انذار داد، چرا که خطر از رگ گردن نزدیک تر است.
رویکرد، مفاهیم و شعار تازه: به مفاهیم، پیام ها و شعارهای تازه ای نیازمندیم. باید انرژی و نگاه تازه ای به کمپین پیشگیری از کرونا وارد شود. در سطح ملی، اقناع عمومی به مشارکت حداکثری با مفاهیمی نظیر «هر شهروند یک هشدار و هر خانه یک حصار» و یا امثال آن ضرورت دارد. هر شهروند موظف است به عنوان یک سفیر سلامت، ضمن آن که خود همه ضوابط را رعایت میکند، هر روز حداقل یک خانواده از بستگان و یا همسایگان و یا افرادی را که رعایت نمی کنند، از خطرات مهم کرونا مطلع نماید و با تاکید از این اقدام خطرناک و غیر اخلاقی باز دارد و هر خانه و خانواده نیز قلعه وحصاری در برابر این ویروس خطرناک قلمداد شود. نه با معاشرت بی دلیل ویروس خطرناک را به خانه راه دهیم و نه اگر مشکوک و مبتلا هستیم، آن را با سهل انگاری به بیرون منتقل نموده و جان دیگران را در خطر قرار دهیم. بزرگان خود را فراموش نکرده و نیازمندیهای ایشان را تامین کنیم. به داد نیازمندان برسیم تا مجبور به ترددهای غیر ضرور نباشند. الگوهای مثبت و شهروندان همراه را برجسته و خطاها را یادآور شویم. به همراه سیاستهای کنترلی حاکمیتی و حمایتهای درمانی، این تنها راه قطع چرخه در شرایط جامعه ماست.
چهرههای جدید: برای انتقال پیام تازه و دمیدن روح و انرژی تازه، نیازمند چهرههای تازه نیز هستیم. بسیاری از چهره ها که در ابتدا ارزیابی غلطی از ابعاد بحران داشته اند، هشدارهایشان دیگر باورپذیری و تاثیر چندانی ندارد. کرونا یک موضوع سیاسی و انتخاباتی نیست که برخی جناح ها نگذارند بسیاری از چهرههای موثر و محبوب مردم و طیف وسیع متخصصان واقعی با آنها سخن بگویند. سخن از بسیج ملی و صیانت از جان مردم است. انتظار میرود، ملاحظات بی مورد را کنار گذاشته، گروه کارویژه ای متناسب با ابعاد فاجعه تشکیل و هر کس نفوذ کلامی دارد برای انتقال پیامهای صحیح به صحنه آید. نیازمند همه گروه ها و شخصیتهای مرجع، برنامه سازان و هنرمندان و موثرین برای اطلاع رسانی موثرتر و باز کردن زمینههای همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم.
اطلاعات به هنگام و دقیق: اگر همه اطلاعات لازم بدون پرده پوشی و به هنگام به مردم منتقل شود، مردم نیز همان گونه که در دوران دفاع مقدس و در زلزله ی بم و در حادثه ی سیل تاریخ سازی کردند، در فاجعه کرونا نیز با تمرین بسیج ملی، نهایت همکاری را خواهند داشت. این کاری است که صدا وسیما میتواند از عهده آن بر آید. مخصوصا آن که از تلویزیونهای خصوصی نیز بی بهره ایم. سایر رسانه ها نیز همکاری خواهند کرد. نیازمند آن هستیم بیداری عمومی و تغییر رفتار فرهنگی رخ دهد و چرخه ویروس به دست خود مردم قطع شود، مشروط به آن که حقیقت به مردم گفته شود. اطلاعات تاخیری در این موارد، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. پذیرفته نیست در روز نخست همه چیز انکار و سپس کج دار و مریز و نهایتا پس از نه ماه، بیان شود، تعداد قربانیان دو نیم برابر است! رسانه نباید در فرآیند این گونه اطلاع رسانی غیر مسئولانه که بنیان اعتماد مردم را نابود میکند وارد شده و تمکین نماید. به هیچ وجه نمی توان منکر تلاشهای بسیار ارزشمند صدا و سیما مخصوصا در ماههای اخیر شد، اما شما هم به خوبی واقفید که تا چه اندازه پرده پوشیهای غیر ضرور، عدم انعکاس صدای منسجم از تریبونهای ملی و نشر دیدگاههای غیر تخصصی و عامیانه و انتشار تحلیل هایی که موجب توهم و تردید مخاطب است، به اقناع عمومی لطمه وارد میسازد و در نهایت به جایی میرسد که تغییر حد اکثری و همدلانه در رفتار عموم روی ندهند. امید است با پذیرش نقش راهبردی رسانه در کنترل بحران کرونا و اتخاذ استراتژی جدید، مفاهیم جدید و چهرههای جدید و بهره گیری از پیامهای راهبردی، خلاقانه، جامع، تخصصی، منسجم، موثر، دقیق، صریح، ساده، اعتماد آفرین، باورپذیر و نافذ، موثر، آگاهی و همدلی ملی را فزونی بخشیده و شاهد ورود حداکثری هموطنان شریفمان به چرخه ی جنبش ملی پیشگیری از کرونا باشیم. ان شاء الله، کاربست همزمان تدبیر و علم و تلاش و روح جمعی و نیایش در ذیل عنایات خداوند افقهای عبور از این بحران را خواهد گشود.
تصور بفرمایید امروز، بهمن ۱۳۹۸ است و شما مطلع شده اید ویروس کرونا وارد کشور شده و میتواند در عرض یک سال ۲۵۰ هزار تن از هموطنانمان یعنی به اندازه شهدای جنگ تحمیلی قربانی بگیرد و به همان اندازه به اقتصاد کشور لطمه وارد کند. بهترین اقدام چیست؟ بسیج ملی همه امکانات کشور برای پیشگیری یا پرده پوشی؟
یکی از دلایل تشدید کرونا در ایران و چشم انداز نامطمئن آن، صرف نظر از ماهیت خطرناک پاندمی، عدم شناخت اولیه مسئولان از ابعاد واقعی خطر و سپس غلبه سیاست توجیه و پرده پوشی بر رفتار حرفه ای بوده است، که در مقابل بر شناخت و رفتار مسئولانه مردم نیز تاثیر منفی گذاشته و با کم انگاری گروه هایی از مردم، مرزهای فاجعه را چنین وسعت داده است. در حقیقت همان رویکرد انکار، که در ابتدا در مسئولین مشاهده شد، در بخشهای بزرگی از مردم نیز تاثیر گذاشته، مستقر شده و ادامه یافته است. با وضعیت فعلی نیز امیدی به بهبود موثر و کم هزینه نیست. چرا که متاسفانه هنوز مردم تصویر واضحی از پیامدهای آن در سطح فردی و ملی ندارند. طبیعت آدمی، نیازها و علائق محسوس و نزدیک خود را بر خطرهای غیر محسوس اولویت میدهد. از نظر علم ارتباطات نیز وقتی بزرگی این گونه خطرات و ابعاد وسیع پیآمدهای آن به وضوح تبیین نشود و عمق و نزدیکی خطر محسوس نباشد، طبیعتا اولویت بسیاری از مردم انکار خطر و اولویت دادن به نیاز فوری و محسوس خواهد بود. علاوه، میدانیم که با اطلاع رسانی ناقص و تدریجی مردم بیشتر به خطر عادت میکنند تا این که به پرهیز از آن اهتمام ورزند.
در حالی که اقدامات دارویی جواب نداده و هنوز واکسنی نیز در اختیار نیست، تنها سیاست موثر اتخاذ اقدامات کنترلی و پیشگیرانه از سوی حکومت و مردم است. این تنها راهی است که میتواند راه حل مدیریت این فاجعه باشد. اما به نظر میرسد که اعمال حداکثری بسیاری از سیاستهای کنترلی به دلایل اقتصادی یا سیاسی در سطح ملی عملا امکان پذیر نبوده یا مصلحت دانسته نشده است. علاوه بر آن سیستم در اجرای سیاستهای سختگیرانه به دلیل مشکلات اقتصادی، دچار ضعف است و مردم نیز محدودیتهای معیشتی خود را دارند. در چنین شرایطی راه حل چیست؟ از دیدگاه نگارنده، در چنین شرایطی بهترین راه بسیج عمومی مردم به پیشگیری و مراقبت حداکثری در سطح فردی است. و در این میانه شاه کلید ماجرا اطلاع رسانی خلاقانه و علمی است. کشورهای فقیر بسیاری را میشناسیم که با تدبیر به موقع مانع بروز فاجعه کرونا در کشورشان شده اند.
ممکن است گفته شود، به مرد م اطلاع رسانی شده است. چنان که عرض شد، در این بحران، در جریان اصلی اطلاع رسانی موارد فراوانی غیر علمی، توجیه گرانه، ناقص و تسکینی بوده است. نوعی اطلاع رسانی تدریجی و تخدیری که بیشتر مناسب تسلی و مجلس ختم بوده و نه پرهیز دادن و هشیار سازی! به بیانی آنچه که در جریان شیوع کرونا رخ داده بی شباهت به همان سناریوی مشهور غورباقه آب پز نبوده است؛ غورباقه ای که میمیرد و نمی داند که میمیرد.
مایل نیستم به گذشته برگردم و دائقه ها را تلخ کنم، اما برای تبیین بهتر مسئله یادآور میشوم که اگر از همان بهمن ماه که خطر بزرگ فراگیری کرونا هشدار داده شد، موضوع با توجیه گری و پرده پوشی به بایگانی سپرده نمی شد، میتوانستیم با قرنطینه مناسب نظیر ووهان، مانع گسترش ویروس از کانونهای آولوده اولیه به سایر نقاط کشور شویم، وضعیت امروز این گونه نبود. در این گونه امور سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!
اما متاسفانه، به دلیل تاخیر اولیه و سهل انگاریهای ثانویه چه از سوی مسئولان و چه مردم، اینک در مرحله ای به سر میبریم که سرعت ویروس بیشتر از سرعت مدیریت و کنترل ماست و ابعاد مشکل بسی فراتر از آن چیزی است که بیان میشود. لذا نیازمند کاربست راه حلهای جدید، کم هزینه و ممکن الوقوع هستیم که یکی از مهترین آنها تحول در رسانه است:
رسانه و راهبری جنبش ملی کنترل و پیشگیری از کرونا: نیازمند باز کردن زمینههای همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم و در این مسیر ضروری است که نقش راهبردی رسانه به ویژه در این گونه بحران ها به رسمیت شناخته شود. به جای آن که رسانه در نقش روابط عمومی و توجیه گر ارگان ها ظاهر شود، بخشی از سیاست گذاری سلامت و بحران بوده و بازوی تاثیرگذار و ثقل آگاهی و اهتمام و اعتماد افکار عمومی قرار بگیرد.
استراتژی محسوس سازی: فاجعه را به وسعت فاجعه باید نشان داد. این خالی کردن دلها نیست، بلکه خالی کردن خیابان و قانونمند کردن مراودات و پیش گیری از سهل انگاری است. اگر باور داریم که حفظ مردم از اوجب واجبات است، نیازمند آن هستیم خسارتهای جانی و ملی وارد شده به کشور و پیامدهای آتی را با همه وسعتش یکجا با مردم در میان بگذاریم، به تصریح و نه به تلویح! آن گاه از مردم، طلب همکاری نماتییم. قطعا ارائه ی آمار مکتوب و شفاهی به تنهایی کافی نیست، نیازمند آن هستیم مردم و مسئولان به چشم خود عمق و ابعاد عریان فاجعه را از دریچه تلویزیون ببینند، همانگونه که از ابعاد سقوط یک هواپیما، لحظات پر اضطراب و صدها قربانیان و خسارات آن یک جا با خبر میشوند. پدران و مادرانی که به سرعت چشم بر هم زدنی در عرض چند روز از وجودشان بی بهره میشویم، کودکانی که یتیم میشوند، جوانان و نخبگان و پزشکانی که جان خود را بر سر این راه گذاشته اند و سرمایههای معنوی و انسانی که محو میشوند و از کشته ها پشته ساخته شده و سونامی وحشتناکی که پیش روی همه ماست و سرمایههای کشورمان را میبلعد. این که ده ها هزار تن دور از چشم مردم بیمار میشوند، دور از چشم میمیرند و دور از چشم دفن میشوند، مانع درک محسوس فاجعه شده است. به یاد میآورم در داستان زلزله بم صدا و سیما برای بسیج کمکهای مردمی چنان برنامه هایی را از ابعاد محسوس فاجعه تدارک دیده بود که بسیاری ازمردم شب ها با حجاب کامل استراحت میکردند. آنجا اتفاقا جایی بود که تلویزیون باید به مردم تسلی میداد و بعدا آموزش محکم سازی میداد، چون خطر فوری دیگر وجود نداشت. اینجا باید به مردم حقیقت را گفت و انذار داد، چرا که خطر از رگ گردن نزدیک تر است.
رویکرد، مفاهیم و شعار تازه: به مفاهیم، پیام ها و شعارهای تازه ای نیازمندیم. باید انرژی و نگاه تازه ای به کمپین پیشگیری از کرونا وارد شود. در سطح ملی، اقناع عمومی به مشارکت حداکثری با مفاهیمی نظیر «هر شهروند یک هشدار و هر خانه یک حصار» و یا امثال آن ضرورت دارد. هر شهروند موظف است به عنوان یک سفیر سلامت، ضمن آن که خود همه ضوابط را رعایت میکند، هر روز حداقل یک خانواده از بستگان و یا همسایگان و یا افرادی را که رعایت نمی کنند، از خطرات مهم کرونا مطلع نماید و با تاکید از این اقدام خطرناک و غیر اخلاقی باز دارد و هر خانه و خانواده نیز قلعه وحصاری در برابر این ویروس خطرناک قلمداد شود. نه با معاشرت بی دلیل ویروس خطرناک را به خانه راه دهیم و نه اگر مشکوک و مبتلا هستیم، آن را با سهل انگاری به بیرون منتقل نموده و جان دیگران را در خطر قرار دهیم. بزرگان خود را فراموش نکرده و نیازمندیهای ایشان را تامین کنیم. به داد نیازمندان برسیم تا مجبور به ترددهای غیر ضرور نباشند. الگوهای مثبت و شهروندان همراه را برجسته و خطاها را یادآور شویم. به همراه سیاستهای کنترلی حاکمیتی و حمایتهای درمانی، این تنها راه قطع چرخه در شرایط جامعه ماست.
چهرههای جدید: برای انتقال پیام تازه و دمیدن روح و انرژی تازه، نیازمند چهرههای تازه نیز هستیم. بسیاری از چهره ها که در ابتدا ارزیابی غلطی از ابعاد بحران داشته اند، هشدارهایشان دیگر باورپذیری و تاثیر چندانی ندارد. کرونا یک موضوع سیاسی و انتخاباتی نیست که برخی جناح ها نگذارند بسیاری از چهرههای موثر و محبوب مردم و طیف وسیع متخصصان واقعی با آنها سخن بگویند. سخن از بسیج ملی و صیانت از جان مردم است. انتظار میرود، ملاحظات بی مورد را کنار گذاشته، گروه کارویژه ای متناسب با ابعاد فاجعه تشکیل و هر کس نفوذ کلامی دارد برای انتقال پیامهای صحیح به صحنه آید. نیازمند همه گروه ها و شخصیتهای مرجع، برنامه سازان و هنرمندان و موثرین برای اطلاع رسانی موثرتر و باز کردن زمینههای همکاری ملی در تراز یک فاجعه ملی هستیم.
اطلاعات به هنگام و دقیق: اگر همه اطلاعات لازم بدون پرده پوشی و به هنگام به مردم منتقل شود، مردم نیز همان گونه که در دوران دفاع مقدس و در زلزله ی بم و در حادثه ی سیل تاریخ سازی کردند، در فاجعه کرونا نیز با تمرین بسیج ملی، نهایت همکاری را خواهند داشت. این کاری است که صدا وسیما میتواند از عهده آن بر آید. مخصوصا آن که از تلویزیونهای خصوصی نیز بی بهره ایم. سایر رسانه ها نیز همکاری خواهند کرد. نیازمند آن هستیم بیداری عمومی و تغییر رفتار فرهنگی رخ دهد و چرخه ویروس به دست خود مردم قطع شود، مشروط به آن که حقیقت به مردم گفته شود. اطلاعات تاخیری در این موارد، نوشداروی بعد از مرگ سهراب است. پذیرفته نیست در روز نخست همه چیز انکار و سپس کج دار و مریز و نهایتا پس از نه ماه، بیان شود، تعداد قربانیان دو نیم برابر است! رسانه نباید در فرآیند این گونه اطلاع رسانی غیر مسئولانه که بنیان اعتماد مردم را نابود میکند وارد شده و تمکین نماید. به هیچ وجه نمی توان منکر تلاشهای بسیار ارزشمند صدا و سیما مخصوصا در ماههای اخیر شد، اما شما هم به خوبی واقفید که تا چه اندازه پرده پوشیهای غیر ضرور، عدم انعکاس صدای منسجم از تریبونهای ملی و نشر دیدگاههای غیر تخصصی و عامیانه و انتشار تحلیل هایی که موجب توهم و تردید مخاطب است، به اقناع عمومی لطمه وارد میسازد و در نهایت به جایی میرسد که تغییر حد اکثری و همدلانه در رفتار عموم روی ندهند. امید است با پذیرش نقش راهبردی رسانه در کنترل بحران کرونا و اتخاذ استراتژی جدید، مفاهیم جدید و چهرههای جدید و بهره گیری از پیامهای راهبردی، خلاقانه، جامع، تخصصی، منسجم، موثر، دقیق، صریح، ساده، اعتماد آفرین، باورپذیر و نافذ، موثر، آگاهی و همدلی ملی را فزونی بخشیده و شاهد ورود حداکثری هموطنان شریفمان به چرخه ی جنبش ملی پیشگیری از کرونا باشیم. ان شاء الله، کاربست همزمان تدبیر و علم و تلاش و روح جمعی و نیایش در ذیل عنایات خداوند افقهای عبور از این بحران را خواهد گشود.