سرویس ترجمه ، در ماه آوریل امسال، یعنی درست در زمان موج اول گسترش ویروس کرونا، ۴۷ درصد مردم بریتانیا به دورکاری در منزل مشغول شدند که این اتفاق بر اثر شیوع بیماری رخ داد. پس از آن مقامات رسمی در شهرهای مختلف جهان تلاش کردهاند تا جایی که امکان دارد دورکاری را به روندی عادی و دائمی تبدیل کنند چرا که پاندمی کرونا آنها را از مزایای این رویداد با خبر کرده است. دورکاری جنبههای دیگری از زندگی شهری را نیز تحت تأثیر قرار داده است که از مهمترین آن میتوان افزایش مهاجرت شهرنشینان به مناطق روستایی و کاهش تردد خودروها در خیابانها اشاره کرد. این روند در شهرهایی که از نظر اقتصادی رو به افول بودهاند، نظیر سن-اتین در فرانسه، ووپرتال در آلمان و دیترویت در ایالات متحده آمریکا پیامدهای مثبت زیادی داشته است.
تغییر محل کار
چنین به نظر میرسد که حتی پس از پایان پاندمی کرونا نیز دورکاری همچنان ادامه یابد و به عبارتی به یک هنجار دائمی در زندگی شهری تبدیل شود. بدون شک این روند جدید طراحی ساختمانها را نیز تحت تأثیر قرار خواهد و از آنها سازههای چندمنظوره ایجاد خواهد کرد. ممکن است کارفرمایان از کارکنان خود بخواهند تنها دو یا سه روز در هفته در محل کارشان حضور فیزیکی داشته باشند یا از مدل کنفرانسی پیروی کنند؛ یعنی کارکنان فقط یک هفته در هر ماه به فعالیت در محل کارشان بپردازند.
البته این به معنای پایان یافتن وجود شهرهای بزرگ نیست؛ به عنوان مثال کلانشهر لندن به خاطر مزایای طولانیمدت خود همچنان در بین شهروندان و گردشگران جذاب باقی میماند. علاوه بر این شهرهایی نظیر سانفرانسیسکو و سیاتل در ایالات متحده آمریکا، مونیخ در آلمان و آمستردام هلند همچنان به عنوان مراکزی ارزشمند برای دانشمندان محبوبیت خود را حفظ میکنند. محققان بر این باورند که حتی در صورت گسترش باورنکردنی دورکاری، کارهای خلاقانه نیازمند حضور فیزیکی افراد در کنار یکدیگر است و همکاری بین این افراد مستلزم محیطهایی برای اجرای نوآوری است. اما مناطقی که از نظر اقتصادی در سطح پایینی قرار دارند، معمولاً از قیمت کمی برخوردار هستند و میتوانند پس از پاندمی کووید -۱۹ افراد ماهری را به سمت خود جذب کنند.
اثر فزاینده شغلی
آیا شهرهای محروم میتوانند در دوران پساکرونا به وضعیت بهتری دست یابند؟ برای درک میزان احتمال احیای شهرهایی که تا پیش از شیوع بیماری کووید -۱۹ رو به افول بودند، لازم است اثر فزاینده شغلی به طور جدی بررسی شود. در این رویکرد، کارکنان خبره با حضور خود در مناطق محروم میتوانند با توجه به نیاز منطقه فوق، به ایجاد شغلهای جدید بپردازند و در واقع هر شغل به ایجاد مشاغل جدید منجر میشود.
به عنوان مثال زمانی که یک فرد شاغل از خانه بیرون میرود ممکن است باعث بهرهمندی افراد شاغل دیگر نیز بشود، به این صورت که با رفتن به کافه به یک باریستا، با رفتن به رستوران به یک گارسون و برای تردد خود به یک راننده تاکسی سود میرساند یا مثلاً ممکن است یک فرد بخواهد خانه خود را مرمت کند آنگاه باید از یک معمار درخواست کند اقدامات لازم را برای او انجام دهد که این خود به کسب درآمد معمار میانجامد. از سوی دیگر یک شخص ماهر با شروع فعالیت خود میتواند سایر افراد بیکار را نیز آموزش دهد و آنها را در محل کار خود استخدام کند که این اقدام هم به کارآفرینی ختم میشود و هم رونق بیشتری را برای او در پی دارد. به طور خلاصهیک فرد با پیدا کردن کار در یک شهر میتواند به کسب درآمد مشاغل دیگر نیز کمک کند و این روند به زنجیرهای از مشاغل مرتبط به هم تبدیل میشود و در نهایت احیای مناطق رو به افول را در پی دارد.