افشاگری راز خواستگار فریبکار
همه چیز خوب پیش میرفت و منیژه در رویای زندگی در کشور آلمان بود تا اینکه یکی از دوستان بهروز به سراغ منیژه رفت و پرده از دروغ پردازیهای بهروز برداشت.پسر جوان به منیژه گفت: بهروز یک زورگیر سابقه دار است و خانواده خوبی ندارد و همه این دروغ پردازیها برای فریب دادن و ازدواج با تو بوده است، بهروز با زورگیری هایش و پول مردم زندگی میکند و داستانهایی که مطرح کرده همگی دروغ است.منیژه ادعاهای دوست نامزدش را باور نداشت تا اینکه پسر جوان تصاویری از زورگیریهای بهروز به او نشان داد، منیژه وقتی با واقعیت روبرو شد همه رویاهایش خراب شد و نامزدی اش را با بهروز بهم زد.بهروز وقتی فهمید منیژه میخواهد نامزدی اش را تمام کند شوکه شد و با این موضوع مخالفت کرد و وقتی شنید منیژه از سارق و سابقه دار بودنش با اطلاع شده است آن را یک داستانسرایی دانست و اصرار داشت که این ادعاها دروغ است، اما منیژه به این نامزدی و ازدواج پایان داد و بعد از مدتی با پسر جوانی که از دوستان پدرش بود آشنا شد و پس از مراسم خواستگاری با هم نامزد شدند.
آدم ربایی از سوی خواستگار دروغگو
منیژه در اداره پلیس گفت: بعد از اینکه با پسر جوان نامزد کردم بهروز اصرار داشت تا یکبار دیگر او را ملاقات کنم و، چون میخواستم او دیگر برای من ایجاد مزاحمت نکند تصمیم گرفتم برای آخرین بار او را ملاقات کنم.وی افزود: وقتی به محل قرار رفتم بهروز و دوستش به زور سوار بر خودرویم شدند و مرا به تهدید و زور به یک خانه ویلایی در اطراف تهران بردند و دوست بهروز پس از چند ساعت از ویلا خارج شد و بهروز به مدت ۴۸ ساعت مرا به باد کتک گرفت و اصرار داشت که نامزدی ام را بهم بزنم و با او زادواج کنم.وی افزود: من نمیتوانستم با کسی که آنقدر خشنونت دارد و مجرم سابقه دار و یک دروغگوی حرفهای است زندگی کنم و تا اینکه زیر کتکها و شکنجههای بهروز حالم بد شد و بیهوش شدم و بهروز با این تصور که مرا کشته است مرا داخل خودرویم گذاشت و در بیابانهای اطراف تهران رها کرد.دختر جوان ادامه داد: نمیدانم چند ساعت بیهوش بودم، اما وقتی به هوش آمدم خودم را در نزدیکی یک کارخانه دیدم که به سختی خودم را به اتاقک نگهبانی رساندم و به کمک نگهبان با پلیس تماس گرفتم و در این مدت، چون خانواده ام در شهرستان هستند متوجه ناپدید شدن من نشده بودند تا ماجرا را به پلیس گزارش کنند.
دستگیری زورگیر خواستگار
بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس تهران برای دستگیری خواستگار فریبکار و خشن وارد عمل شدند و ماموران با توجه به اینکه خودروی منیژه در اختیار بهروز است شماره پلاک خودرویش را در سامانه سراسری ثبت کردند و خیلی زود بهروز سوار بر پژو ۲۰۶ دستگیر شد.بهروز پس از دستگیری به ماموران گفت: سابقه کیف قاپی دارم و چند ماه قبل از زندان آزاد شدم و بعد از آزادی با منیژه در فضای مجازی اینستاگرام آشنا شدم و خیلی زود به او علاقهمند شدم و خودم را مهندس و مربی بدنسازی معرفی کردم و ادعا کردم خانواده ام در کشور آلمان زندگی میکنند.وی افزود: منیژه که به حرفهایم اعتماد داشت جواب مثبت به ازدواج با من داد، اما خیلی زود یکی از همدستانم با توجه به اینکه سر تقسیم کردن اموال سرقتی با من مشکل پیدا کرده و از من کینه به دل گرفته بود به سراغ منیژه رفت و داستان واقعی زندگی ام را برای نامزدم برملا کرد و منیژه وقتی پی به دروغ پردازیهای من برد نامزدی اش را با من تمام کرد و با مرد جوانی که از طرف پدرش معرفی شده بود نامزد کرد.زورگیر خشن ادامه داد: من عاشق منیژه شده بودم و نمیتوانستم دوری او را تحمل کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم به هر زوری که شده او را راضی به زندگی با خودم کنم.بهروز گفت: وقتی منیژه برای آخرین ملاقات در محل قرار آمد با همدستی دوستم به زور سوار بر خودرویش شدیم و حتی وقتی مردم برای میانجیگری به سمت ما آمدند ادعا کردم که منیژه خواهرم است و کاری به مسائل خانوادگی ما نداشته باشند که مردم هم فکر میکردند منیژه خواهرم است و بدون اینکه با پلیس تماس بگیرند از ما دور شدند و در ادامه منیژه را با تهدید و زور به خانه ویلایی در اطراف تهران بردم.پسر جوان که نمیدانست دختر مورد علاقه اش زنده است افزود: منیژه در خانه ویلایی حاضر به ازدواج با من نبود که او را از شدت عصبانیت به باد کتک گرفتم که ناگهان حالش بد شد و فکر میکردم او را کشته ام به همین خاطر جسدش را در بیابانهای اطراف تهران رها کردم و میتوانم محل دقیق رها کردن جسد دختر مورد علاقه ام را نشان دهم.بنا بر این گزارش، بهروز برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران پلیس قرار دارد و تحقیقات برای دستگیری همدست وی ادامه دارد.