به هر حال نخستین شکست مدافع عنوان قهرمانی به شدت تحت تاثیر دستهای خالی یحیی قرار گرفت. همانطور که نتایج قبلی پرسپولیس و تساویهای پیدرپی این تیم تحت تاثیر شکست در فینال آسیا تفسیر شد. در این بین به نظر میرسد بخشی از دلایل اصلی نتایج سرخها مخفی مانده است. شاید حالا که نخستین باخت پرسپولیس رقم خورده فرصت خوبی برای بررسی این دلایل باشد.اینکه یحیی اصرار دارد از ۳ هافبک دفاعی استفاده کند و انتظار دارد که احمد نوراللهی بتواند وظایف بشار رسن را انجام دهد و تازه در امر گلزنی هم موفق ظاهر شود یکی از تصمیماتی است که روی کیفیت فنی پرسپولیس اثر گذاشته است. سوال این است که راه دیگری وجود دارد؟ در حال حاضر بازیکن دیگری نیست که بتواند در سیستم با ۵ هافبک پرسپولیس نقش بشار رسن را بازی کند. اما استفاده از یک بازیکن دیگر که بیشترین قرابت را با هافبک عراقی داشته باشد تنها راهحل نیست. راهحل دوم میتواند تغییر چیدمان بازیکنان باشد. نمونهاش استفاده از سیستم ۲-۴-۴ خطی. یحیی گلمحمدی که در سیستم مورد علاقهاش به زور میتواند ترکیب مورد نظرش را بچیند در سیستم ۲-۴-۴ دستش بازتر است. دلیل این ادعا ترافیک وینگر در تیم پرسپولیس است.
نکته بعدی که قابل توجه به نظر میرسد، اصرار پرسپولیس به استفاده از کنارهها و دور زدن مهاجمین حریف است. در این وضعیت وجود هافبک مرکزی که بتواند به هافبک کناری نزدیک شود و برتری عددی ایجاد کند اهمیت زیادی دارد. بازیکنان پرسپولیس در زمین بازی پلن مشخصی برای حمله به اجرا درمیآورند و از حربهای که گفته شد استفاده میکنند تا بتوانند موقعیت ایجاد کنند. با این حال در بازیهای اخیر این نقشه به دلیل نبود بازیکنی که بتواند در لحظه مهم پاس کلیدی اصلی را بدهد و دفاع حریف باز شود، حملات بیشتر به ارسال از جناحین ختم میشود. هر بار هم که پرسپولیس در گلزنی دچار مشکل میشود، یحیی، آرمان رمضانی را میفرستد تا روی ارسال از جناحین به گل برسد.در همین بازی آخر هم وقتی علی شجاعی را به بازی فرستاد و سرش فریاد میزد که به جای تلاش برای رد شدن از مدافع مستقیم در کنار زمین توپ را بریزد روی دروازه. حال سوال اینجاست که چرا پرسپولیس از همان اول همه تخممرغهایش را در این سبد نمیگذارد؟ مساله اینجاست که حملات پرسپولیس این روزها درنهایت به ارسال از جناحین ختم میشود پس شاید بهتر باشد که تمرکز روی همین بخش صورت بگیرد.
در خط دفاع نیز پرسپولیس مشکلاتی دارد. خوردن گل مقابل نساجی، خوردن گل در لحظات پایانی از ذوبآهن، خوردن دو گل از استقلال، خوردن یک گل از فولاد و خوردن دو گل از آلومینیوم نشان میدهد در پرسپولیس هیچ خبری از آن دفاع آهنین که به سختی گل میخورد، دیده نمیشود. در بین تمام این گلها تنها میتوان گل نخست آلومینیوم را به پای نبود دو مدافع مرکزی سرخها گذاشت و باقی گلها به ضعف خط دفاعی پرسپولیس برمیگردد. نکته مهمتر اینکه میانگین گلهای خورده پرسپولیس قبل از فینال آسیا و بعد از فینال آسیا کاملا متفاوت است. پرسپولیس قبل از اینکه راهی قطر شود هیچ گلی در لیگ دریافت نکرد اما بعد از بازگشت تا به حال موفق به کلینشیت نشده است.نمیتوان این موضوع را صرفا مربوط به باخت مقابل اولسان دانست. بیشتر گلهای خورده پرسپولیس به خاطر ضعف در کنارهها به ثمر رسیده است.گلهای نساجی و آلومینیوم روی خطاهایی که پرسپولیس در کنارهها (سمت راست خط دفاعی) داد وارد دروازه حامد لک شد.گل اول استقلال روی حرکت بازیکنان این تیم از سمت راست خط دفاع پرسپولیس به دست آمد.گل دوم این تیم هم به واسطه حرکت از سمت چپ پرسپولیس و بردن توپ به سمت راست این تیم و حرکت در عرض مهدی قائدی به ثمر رسید. موقعیت گلهای تیمهای ذوبآهن و فولاد هم روی حرکت از جناح چپ سرخها خلق شد. با این تفاسیر به نظر میرسد اولویت یحیی گلمحمدی و کادرفنیاش برطرف کردن این مشکل در تیم باشد.