دو روز پیش، مشروح صحبتهای رئیس محترم سازمان صداوسیما در دیدار با مخبرین کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی منتشر شد. محمد سرافراز در بخشی از صحبتهایش گفت: دولت در سال جاری حدود ۱۰۰۰ میلیارد تومان کمک مالی در ردیف بودجه جاری به رسانهملی میکند، در حالی که خرج ما بیش از ۳۰۰۰ میلیارد تومان است که بخشی از آن بدهیهایی است که از گذشته بر دوش رسانه مانده است.
حقوق کارکنان و بازنشستگان رسانه بیش از ۱۴۰۰ میلیارد تومان است و کمکهای دولت حتی به تامین حقوق کارکنان نیز نمیرسد. این در حالی است که حقوق کارکنان دولت بهصورت جداگانه و مستقیم از سوی دولت پرداخت میشود و بودجه جاری اختصاص یافته به دستگاهها صرف پرداختن به مأموریت آن دستگاهها میشود، در حالی که برای صداوسیما حقوق کارکنان نیز در همان بودجهای که اختصاص مییابد، دیده شده است.
پیرو مباحث مطروحه توسط سرافراز، ذکر نکات زیر مفید به نظر میرسند:
۱- در ۶ ماه انتهایی دوره دوم ریاست عزت ا… ضرغامی بر صداوسیما، مصاحبههایی از افراد مختلف دولت یازدهم علیه مدیریت ضرغامی و رویکرد سازمان در مورد دولت انجام میشد؛ از حسام الدین آشنا به عنوان نماینده دولت در شورای نظارت بر صداو سیما گرفته تا حجت الاسلام علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور. ادعای دولتیها این بود که صدا و سیما اپوزیسیون دولت شده و مدام از دولت انتقاد میکند.
مخلص کلامشان این بود که اگر بنا باشد صدا و سیما این گونه ادامه دهد، آب دولتیها با سازمان به یک جو نمیرود. اعتراض دولتیها واقع بینانه بود ولی بحق نبود؛ برنامههایی که صریحا عملکرد دولت را صریح و تند نقد میکردند، از همان ابتدای استقرار دولت یازدهم، در صدا و سیما آغاز شده بود و اصطلاحا سازمان، شمشیر را از رو برای دولت بسته بود و در کنار تبلیغ و پوشش رسانهای عملکرد دولت، برخی عملکردهای دولت را در برنامههای مختلف، بیتعارف نقد میکرد.
این حق رسانه ملی و عمل به آزادی بیان است که دولت یا هر نهاد و سازمانی را نقد کند، ولی این رفتار سازمان قطعا در دولتهای قبل، مسبوق به سابقه نبود، جز پس از خانه نشینی و اعتراض رئیس جمهور سابق به حکم حکومتی ولی فقیه در فروردین ۹۰. عملا رفتار صدا و سیما با دولت یازدهم، از ابتدا، شبیه رفتارش با احمدینژاد در دو سال انتهایی ریاست جمهوریاش بود. آنچه به حق نزدیکتر است، این است که صدا و سیما همواره منتقد اشتباهات و مشوق تصمیمات درست هر دولتی باشد.
به این ترتیب، منطقی است که دولت، تمایلی نداشته باشد علاوه بر آنچه قانونا مکلف است، به سازمانی کمک کند که بناست علیه خودش کوک شود و ریاست سازمان به همین که بودجهای که باید از جانب دولت در اختیارش قرار گیرد، تماما پرداخت میشود و مانند شهرداری تهران، همیشه طلبکار از دولت نیست، کفایت کند. نه میشود گفت که صدا و سیما حق انتقاد از دولت را ندارد و نه میتوان به دولت گفت که رسانه منتقدش را بیش از حد وظیفهاش تقویت کند.
۲- رئیس صدا و سیما، از معدود سمتهای بسیار حساس و عالی رتبه نظام است که مستقیما توسط شخص ولی فقیه و بدون دخالت رای مردم منصوب میشود و به این ترتیب، بیش از هر مسئول دیگری، موظف است دنبال کننده مطالبات رهبری باشد. یکی از مهمترین درخواستهای رهبر انقلاب در سالهای اخیر از تمامی مسئولان نظام، تحقق اقتصاد مقاومتی بوده است.
حال که صدا و سیما از نظر مالی به مشکل برخورده، میتواند از این تهدید به عنوان فرصت استفاده کند؛ به این ترتیب که به جای اینکه توقع داشته باشد تا دولت، کل مخارج سه هزار میلیاردیاش را تامین کند، عملا و واقعا دست به چابک سازی سازمان بزند.
یکی میگوید ۵۰ هزار کارمند، دیگری میگوید ۲۵ هزار کارمند و آن یکی میگوید، جدیدا شده ۳۸ هزار و ۵۰۰ کارمند. اینها آمار کارمندان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هستند. صدا و سیما، حدود ۲۰ شبکه ملی، حدود ۱۱ شبکه برون مرزی و حدود ۳۴ شبکه استانی، یعنی به عبارتی حدود ۶۵ شبکه، ذیل سازمان عریض و طویل صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تعریف میشوند.
از مهمترین ویژگیهای سازمان، این است که در همه ابعاد، ویژگیهای قابل شمارش خود، تخمینی و حدودی است؛ بس که حساب در رفته و حتی مدیران سازمان هم ممکن است آمار دقیق بودجه، مخارج، تبلیغات، تعداد شبکهها و مابقی ویژگیهای کمی سازمان را نتوانند در حافظهشان ذخیره کنند.
آیا وقت آن نشده تا ریاست سازمان، از همین فرصت کمبود بودجه، برای چابک سازی و کوچک کردن کمی صدا و سیما و افزایش کیفیت تولیداتش بپردازد؟ همین صدا و سیما با همین بودجه و امکانات، از مجهزترین و فربهترین حجم منابع انسانی مراکز چند رسانهای جهان به شمار میرود، اما آیا افزایش بودجه و تعداد شبکهها و تعداد کارمندانش، از آغاز تا کنون، با درصد جذب مخاطبش تناسبی داشته است؟ آیا رواست که چنین سازمانی، نتواند حتی نیمی از مردم را مشتری و تماشاگر ثابتش کند؟ پس به نظر میرسد اساسا عواملی فراتر و ورای ردیف بودجه، در عمل، باعث کارآمدی و جذب و حفظ مخاطب میشود؛ عواملی مانند کیفیت و جذابیت برنامههای تولیدی و رویکردهایی مانند ضدزنده نکردن برنامههای سیاسی و جذاب سازمان و صداقت بیشتر بخشهای خبری با مردم.
احسانرستگار – فعال سیاسی