گروه سیاسی:روزنامه شرق نوشت: بیستوهشتمین مجمع سالانه انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران به صورت مجازی با موضوع انتخابات ۱۴۰۰ و چالشهای کنونی با حضور احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی، عباس عبدی، روزنامهنگار و فعال سیاسی و عبدالله رمضان زاده، سخنگوی دولت اصلاحات برگزار شد.
احمد زیدآبادی در این نشست گفت: «علم سیاست و علوم اجتماعی که با تبیین اراده و ذهن انسان سروکار دارد، فوقالعاده پیچیده است و شاید از نظر بسیاری با هم شباهتی نداشته باشد؛ مثلا شما کاری را در علوم پزشکی میکنید که ظاهرا معکوس است؛ اما نتیجه خوبی میدهد و این در سیاست نیز اتفاق میافتد. تصور اینکه دستاوردهای دولت خاتمی متأثر از تنها حضور شخص خاتمی در پاستور بود؛ یعنی پایههای اجتماعی دیده نمیشود».
او ادامه داد: «در دوران جنگ و در زمان هاشمی، فعالیتهای اجتماعی در متون مختلف مملکت رخ داد که موجب این حرکت اجتماعی در دوم خرداد شد. نیروهای اجتماعی که حضور داشتند، توازنی در بین نیروها ایجاد کرد. خاتمی با تکیه بر این نیرو به پاستور رفت. وقتی نیروهای اجتماعی کنار خاتمی قرار گرفتند، او لوایح دوقلو را آورد. فردی که در آن جایگاه است، مهم نیست؛ مهم نیرویی است که در جامعه حضور دارد و فعال است و تأثیری که میگذارد مهم است. باید فرایندی نگاه کرد».
زیدآبادی افزود: «چرا پس از آن دولت احمدینژاد رئیسجمهور شد؟ چرا افکار اجتماعی که سال ۷۶ مردمی را که طرفدار دموکراسی و آزادی مطبوعات و بیان بودند، از رقیبشان دچار سرخوردگی کردند؟ در سال ۸۴ به احمدینژاد با آن ویژگیها رأی دادند. در کشور ما مرسوم است که مجلس اختیاراتش محدود است و اگر قرار است طرحی تصویب شود، مجلس میانه و مجلس راست انجام میدهد. همانطور که برجام را همین مجلس تصویب کرد. شاید اگر اراده نظام در این نبود که برجام تصویب شود، مجلس بههیچعنوان نمیتوانست این اقدام را انجام دهد. اقدام راهبردی برای رفع تحریمها در بیرون از مجلس آماده و پخته شده بود و اجماعی بر روی آن صورت گرفت. حتی اگر صددرصد مخالف هم باشد، رفع شده و انجام شد».
این فعال سیاسی گفت: «این مجلس از مجلس قبل مفیدتر است. بهایندلیل که درون سیستم را نشان میدهند. در فرانسه و آمریکا فردی کاندیدای مجلس میشود یا رأی میآورد و اعمال قدرت میکند یا رأی نمیآورد و یک شهروند عادی باقی میماند؛ اما در کشور ما اینطور نیست. اگر نمایندگان مجلس را بررسی کنید، میبینید اگر فردی رأی نیاورده، در جای دیگر استخدام شده است. همین نمایندگان اگر از مجلس بروند، به این معنی نیست که دیگر قدرتی ندارند. آنان در پشت صحنه بدون انتقاد کار خود را پیش میبرند. بر روی افراد اصرار نکنید که اگر بودند، حتما مملکت طور دیگری بود».
او افزود: «به طور مثال در همین دولت که مسئول برجام است، بسیاری مخالف بودند و موضع گرفتند؛ اما اکنون آن را به صورت کامل اجرا میکنند؛ چراکه چارهای جز آن نیست. نظر رئیسجمهور مهم نیست و حرفش خوانده نمیشود. مانند اکنون که همه تقصیرها به روحانی نسبت داده میشود که درست عمل نکرده است».
زیدآبادی ادامه داد: «اصلاحطلبان میگویند این وعدههایی است که روحانی به آن عمل نکرده است. کدام وعده را میتوانست عمل کند؛ مگر اینکه درگیر میشد. چطور میتواند با همه نهادهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی درگیر شود تا که برنده این بازی باشد. حرفی که میزنیم، باید اجزایش با هم سازگار باشد. هماکنون تمام تقصیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی به روحانی نسبت داده میشود و مردم از او شاکی هستند».او گفت: «داستان بر سر تعیین رئیس دولت نیست؛ بلکه به نظرم باندهایی شکل گرفته است که همه میخواهند بروند و آن را بگیرند. اصلاحطلبان در موقعیتی که گفتمانسازی کنند، حضور نخواهند داشت؛ زیرا آنها متهم هستند که نتیجه وضعیت کشور، ریاستجمهوری روحانی است که دنباله و تکرار وضعیت خاتمی بوده است. دعوا و رقابت دست خود آنهاست و باید جناحهای مختلف بیایند و ببینیم چه میگویند. اصلاحطلبان لازم نیست انتخابات را تحریم کنند؛ چراکه در موقعیت تحریم نیستند و نه اینکه فعالانه بروند و کاندیدا معرفی کنند».
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز گفت: «بهتر است صحبتهایم را با مثالی پزشکی شروع کنم که نگاه من را به سیاست نشان میدهد. وقتی پزشکی حاذق و ماهر را بخواهیم تعریف کنیم، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ وقتی میخواهد دردی را تشخیص دهد و دارویی را بر اساس آن تجویز کند، باید تأثیرات جانبی آن دارو را نیز در نظر بگیرد. مثلا پزشکی که دارویی تجویز میکند، باید در نظر بگیرد که بر چند عضو دیگر خانواده بیمار تأثیر بدی داشته است».او ادامه داد: «لزوما اگر دارویی برای درد خاصی در درون ما کارکرد داشته باشد، باید جنبههای دیگرش دیده شود یا مثلا دارو به صورت برعکس عمل میکند. مثلا واکسن برخلاف رویه است؛ میکروب و ویروسی را که از آن رنج میبرید، به بدن تزریق میکنید. در ظاهر بسیار عجیبوغریب است، اما آن میکروب مکانیسم را میفهمد که وقتی وارد بدن شد، به تقویت و قدرت دفاعی بدن کمک کند. در سیاست هم اینگونه است؛ سیاستمداران و فعالان سیاسی باید از جامعه، اجزا و ارتباطگرفتن با آنها درک درستی داشته باشند که در ایران این موضوع مرسوم نبوده؛ چون این موضوع احتیاج به یک نگاه جامعهشناسی بدون سیاست دارد که هیچگاه بهطور حرفهای مورد مطالعه سیاستمداران نبوده است».
عبدی گفت: «دوم اینکه معمولا یک مورد را تشخیص میدهند و همان دارو را برای آن تجویز میکنند و به عوارض جانبی آن توجه ندارند. برای مثال، وقتی فردی که فکر میکنیم از همه بهتر است همیشه ریاست قوه مجریه را در دست داشته باشد، باید به مجموعه تأثیرات دیگر آن نیز توجه کرد. گاهی فکر نمیکنند مطلبی که با هیچ معیاری مطلوب نیست، اگر در جای درست قرار بگیرد، ممکن است نقش واکسن را بازی کند؛ البته باید به این موارد توجه ویژه داشت».او ادامه داد: «در جامعه ایران باید این الگوها را برای سیاستورزی و تأثیرگذاری تغییر دهیم. با یک نگاه جدید که مشکلات جامعه با چه مکانیسمی حل میشود و آیا صرف اینکه فقط انسانی خوب را انتخاب کنیم، باعث نتیجه مطلوب میشود یا اینکه باعث تقویت آن میکروب یا ویروسی میشود که به جان کشور افتاده است؟».
این جامعهشناس عنوان کرد: «کیسینجر میگوید عالمانهترین راه همیشه مستقیمترین راه است. ما با این نگاه آشنا نیستیم و همیشه دنبال راه مستقیم هستیم. زمانی که مسئله کمی پیچیده میشود، دچار سردرگمی و پیچیدگی میشویم. باید به نقطهای برسیم که از مجموعه نیروهایی که روی کار آمدهاند، با توجه به موقعیتی که رئیسجمهور در کشور دارد و نوع ارتباطی که با دیگر ارگانها و نهادها وجود دارد و نیز میزان قدرتی که دارد، چه کسانی را در جایگاه مختلف بچیند که باعث عوارض کمتری شود. هر فردی از اصلاحطلبان که در جایگاهی حضور پیدا میکند، امورات را پیچیدهتر میکند؛ البته ممکن است دستاوردهایی نیز داشته باشد، اما وقتی آن فرد بخواهد تغییر کند، بهشدت امورات به هم پیچیده و سخت میشود».
او ادامه داد: «وقتی فرد بعدی حضور پیدا میکند، باز این امورات درهمریختگی بیشتری پیدا میکند؛ بهطوری که از این تغییرات پشیمان میشوند. به ساختارها و روندها توجه نمیشود و باعث این اغتشاشهای فکری شده است. مهم کاندیداشدن یا کاندیدانشدن نیست؛ باید دید چه کسی در آن جایگاه باشد که فرایند نهایی آن بتواند برخی از مشکلات البته نه به صورت مستقیم حل شود».
عبدی گفت: «مثلا میگفتند آقای ناطقنوری از کارایی بهتر و فهیمتری برخوردار است، اما وقتی در آن جایگاه قرار میگیرد، مواردی به فرد تحمیل میشود که شاید علیه خود فرد عمل شود. ساختارها بهگونهای است که وقتی فردی در جایگاهی قرار میگیرد، برخلاف ظاهر که فکر میکنیم قدرت بسیاری دارد، شاید قدرتش کم شود و قصدش این باشد که به جناح خودش خدمت کند، اما طوری عمل میشود که به جناح مخالف خدمت میکند».
او در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: «اکنون بسیاری از افراد میگویند؛ در سال ۹۶ انتخابات ما غلط بود که از روحانی حمایت کردیم. حال اگر به سال ۹۶ برگردیم و این سیاست را پیگیری نمیکردیم، مطمئنا یا قالیباف یا رئیسی، رئیسجمهور میشدند. نمیتوانیم بهطور قطع و یقین بگویم که آیا اتفاق خوبی رخ میداد، ولی میتوانیم حدس بزنیم که با این شرایط قطعا وضع ما بهبود پیدا نمیکرد. آیا باز هم میتوانستیم بگوییم انتخاب ما اشتباه بوده است؟ ما تجربه سالهای ۹۲ تا ۹۶ را داشتیم و میتوانستیم بگوییم ادامه سال ۹۲ تا ۹۶ میتواند انتخابات ۹۶ تا ۱۴۰۰ باشد که آن موقع مشخص نبود چه اتفاقاتی میافتد».این فعال سیاسی گفت: «مبنای سیاست برای اینکه بگوییم تصمیمی درست است یا غلط، چیست؟ تجربیات گذشته بسیار مهم است که باید از آن استفاده کنیم، اما براساس نتایج آن نمیتوان تصمیم گرفت که چه رفتاری درست بوده است. زیرا اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد، محصول تصمیمات گذشتهای است که گرفته شده و اگر آن تصمیمات نبود ما به درک از این اتفاقات نمیرسیدیم».او ادامه داد: «ماهیت سیاست مبتنیبر مشارکت است. در انتخابات پیشرو یا انتخابات سالهای آینده و یا موارد قبل، باید مبتنی بر یک گفتوگوی آزاد خارج از تهمتزدن باشد. اگر فردی میخواهد در انتخابات شرکت کند یا نکند به غیر از انگیزه آن، حق تهمتزدن به آنها را نداریم».
عبدی گفت: «بنده معتقدم سالهای ۸۴ و ۸۸ تصمیمات اشتباهی گرفته شده است و منشأ آن تهمتزدن و نشنیدن حرف آنها بوده است که در سال ۷۶ این موارد را به یاد نمیآورم. در آن زمان بدون مشکلات و چالش گفتگوها انجام میشود و در نهایت به یک تصمیم نهایی میرسند».او ادامه داد: «سال ۸۰ از مخالفین خاتمی بودم که صریح بیان کردم، ولی، چون با تصمیم جمعی این اتفاق افتاد به خودم حق ندادم که با او مخالفت کنم، اما در سال ۸۴ و ۸۸ فرایند تصمیمگیری اشکال داشت؛ زیرا زمانی که گفتوگوی آزاد وجود ندارد، بهآسودگی به هم اتهام زدند. یک برنامه چیدند و براساس آن روبهجلو حرکت کردند و آن اتفاقات پیش آمد که در شأن یک تصمیم اصلاحطلبانه این تفرق نیست».
عبدی گفت: «در انتخاب پیشرو شرط لازم برای اینکه تصمیم بهدرستی انجام شود، گفتوگوی آزاد است. شاید نظر من یا افراد دیگر اتفاق نیفتد، اما خود را ملزم به شرکت در آن جمع میکنم. قرار بر این نیست که صرفا نظر و تصمیم من اتفاق بیفتد و اگر خلاف نظر من باشد در این انتخابات شرکت نکنم و به کسی اتهام بزنم».
او در پایان افزود: «گفتوگوی آزاد بنیان سیاست است و اگر رعایت شود، نتیجه خیلی مهم نیست. باید برای انتخابات ۱۴۰۰ این مهم انجام شود البته تشکیل این جلسه نمادی از این موضوع است. اصلاحطلبان باید نشان دهند که بنیان سیاستی که با مشارکت عمومی، همراه و همدل است، ایجاد شود و حرفهای آنها شنیده و پاسخ داده شود».
عبدالله رمضانزاده نیز در این نشست گفت: «انتخابات چقدر میتواند در رفع چالشهای اجتماعی و سیاسی مؤثر باشد؟ رفع این چالشها بیشتر قوه مجریه را میطلبد و هماهنگی بالاتر از قوه مجریه لازم دارد. ما باید برنامههایمان را اعلام کنیم و برای اولینبار اصلاحطلبان بدون کاندیدای مشخص برنامههای سیاسی و اجتماعی خود را معرفی کنند. مهم نیست در انتخابات برنده شویم یا نشویم اگر شرایط تغییر کند و آزادی برای همه باشد».او ادامه داد: «اگر انتخاب رئیسجمهوری فرقی ندارد چرا در آخر دوره خاتمی، گفتوگوی تمدنها را داشتیم و تعامل با دنیا به نهایت رسید؟ لذا رئیسجمهور بینقش نیست. ساختارها بسیار مؤثرند و نقش کارگزار ندیدن به معنای این است که عامل اجتماعی در عملیاتیکردن خواست جامعه را نادیده بگیریم».
رمضانزاده، گفت: «بعد از دولت خاتمی، عملکرد جبهه مقابل را داشتیم و آنها شناختشان کاملتر شد و نتیجه این شد که آنها در انتخابات موفق شدند و هشت۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد را شاهد بودیم، لذا ما اشتباه میکنیم که خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی میدانیم. جامعه دنبال تحقق زندگی مطلوب خودش است و ما دنبال این هستیم که دموکراسی پیاده میشود یا خیر».
احمد زیدآبادی در این نشست گفت: «علم سیاست و علوم اجتماعی که با تبیین اراده و ذهن انسان سروکار دارد، فوقالعاده پیچیده است و شاید از نظر بسیاری با هم شباهتی نداشته باشد؛ مثلا شما کاری را در علوم پزشکی میکنید که ظاهرا معکوس است؛ اما نتیجه خوبی میدهد و این در سیاست نیز اتفاق میافتد. تصور اینکه دستاوردهای دولت خاتمی متأثر از تنها حضور شخص خاتمی در پاستور بود؛ یعنی پایههای اجتماعی دیده نمیشود».
او ادامه داد: «در دوران جنگ و در زمان هاشمی، فعالیتهای اجتماعی در متون مختلف مملکت رخ داد که موجب این حرکت اجتماعی در دوم خرداد شد. نیروهای اجتماعی که حضور داشتند، توازنی در بین نیروها ایجاد کرد. خاتمی با تکیه بر این نیرو به پاستور رفت. وقتی نیروهای اجتماعی کنار خاتمی قرار گرفتند، او لوایح دوقلو را آورد. فردی که در آن جایگاه است، مهم نیست؛ مهم نیرویی است که در جامعه حضور دارد و فعال است و تأثیری که میگذارد مهم است. باید فرایندی نگاه کرد».
زیدآبادی افزود: «چرا پس از آن دولت احمدینژاد رئیسجمهور شد؟ چرا افکار اجتماعی که سال ۷۶ مردمی را که طرفدار دموکراسی و آزادی مطبوعات و بیان بودند، از رقیبشان دچار سرخوردگی کردند؟ در سال ۸۴ به احمدینژاد با آن ویژگیها رأی دادند. در کشور ما مرسوم است که مجلس اختیاراتش محدود است و اگر قرار است طرحی تصویب شود، مجلس میانه و مجلس راست انجام میدهد. همانطور که برجام را همین مجلس تصویب کرد. شاید اگر اراده نظام در این نبود که برجام تصویب شود، مجلس بههیچعنوان نمیتوانست این اقدام را انجام دهد. اقدام راهبردی برای رفع تحریمها در بیرون از مجلس آماده و پخته شده بود و اجماعی بر روی آن صورت گرفت. حتی اگر صددرصد مخالف هم باشد، رفع شده و انجام شد».
این فعال سیاسی گفت: «این مجلس از مجلس قبل مفیدتر است. بهایندلیل که درون سیستم را نشان میدهند. در فرانسه و آمریکا فردی کاندیدای مجلس میشود یا رأی میآورد و اعمال قدرت میکند یا رأی نمیآورد و یک شهروند عادی باقی میماند؛ اما در کشور ما اینطور نیست. اگر نمایندگان مجلس را بررسی کنید، میبینید اگر فردی رأی نیاورده، در جای دیگر استخدام شده است. همین نمایندگان اگر از مجلس بروند، به این معنی نیست که دیگر قدرتی ندارند. آنان در پشت صحنه بدون انتقاد کار خود را پیش میبرند. بر روی افراد اصرار نکنید که اگر بودند، حتما مملکت طور دیگری بود».
او افزود: «به طور مثال در همین دولت که مسئول برجام است، بسیاری مخالف بودند و موضع گرفتند؛ اما اکنون آن را به صورت کامل اجرا میکنند؛ چراکه چارهای جز آن نیست. نظر رئیسجمهور مهم نیست و حرفش خوانده نمیشود. مانند اکنون که همه تقصیرها به روحانی نسبت داده میشود که درست عمل نکرده است».
زیدآبادی ادامه داد: «اصلاحطلبان میگویند این وعدههایی است که روحانی به آن عمل نکرده است. کدام وعده را میتوانست عمل کند؛ مگر اینکه درگیر میشد. چطور میتواند با همه نهادهای اجتماعی، سیاسی و امنیتی درگیر شود تا که برنده این بازی باشد. حرفی که میزنیم، باید اجزایش با هم سازگار باشد. هماکنون تمام تقصیر مشکلات اقتصادی و اجتماعی به روحانی نسبت داده میشود و مردم از او شاکی هستند».او گفت: «داستان بر سر تعیین رئیس دولت نیست؛ بلکه به نظرم باندهایی شکل گرفته است که همه میخواهند بروند و آن را بگیرند. اصلاحطلبان در موقعیتی که گفتمانسازی کنند، حضور نخواهند داشت؛ زیرا آنها متهم هستند که نتیجه وضعیت کشور، ریاستجمهوری روحانی است که دنباله و تکرار وضعیت خاتمی بوده است. دعوا و رقابت دست خود آنهاست و باید جناحهای مختلف بیایند و ببینیم چه میگویند. اصلاحطلبان لازم نیست انتخابات را تحریم کنند؛ چراکه در موقعیت تحریم نیستند و نه اینکه فعالانه بروند و کاندیدا معرفی کنند».
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب نیز گفت: «بهتر است صحبتهایم را با مثالی پزشکی شروع کنم که نگاه من را به سیاست نشان میدهد. وقتی پزشکی حاذق و ماهر را بخواهیم تعریف کنیم، چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ وقتی میخواهد دردی را تشخیص دهد و دارویی را بر اساس آن تجویز کند، باید تأثیرات جانبی آن دارو را نیز در نظر بگیرد. مثلا پزشکی که دارویی تجویز میکند، باید در نظر بگیرد که بر چند عضو دیگر خانواده بیمار تأثیر بدی داشته است».او ادامه داد: «لزوما اگر دارویی برای درد خاصی در درون ما کارکرد داشته باشد، باید جنبههای دیگرش دیده شود یا مثلا دارو به صورت برعکس عمل میکند. مثلا واکسن برخلاف رویه است؛ میکروب و ویروسی را که از آن رنج میبرید، به بدن تزریق میکنید. در ظاهر بسیار عجیبوغریب است، اما آن میکروب مکانیسم را میفهمد که وقتی وارد بدن شد، به تقویت و قدرت دفاعی بدن کمک کند. در سیاست هم اینگونه است؛ سیاستمداران و فعالان سیاسی باید از جامعه، اجزا و ارتباطگرفتن با آنها درک درستی داشته باشند که در ایران این موضوع مرسوم نبوده؛ چون این موضوع احتیاج به یک نگاه جامعهشناسی بدون سیاست دارد که هیچگاه بهطور حرفهای مورد مطالعه سیاستمداران نبوده است».
عبدی گفت: «دوم اینکه معمولا یک مورد را تشخیص میدهند و همان دارو را برای آن تجویز میکنند و به عوارض جانبی آن توجه ندارند. برای مثال، وقتی فردی که فکر میکنیم از همه بهتر است همیشه ریاست قوه مجریه را در دست داشته باشد، باید به مجموعه تأثیرات دیگر آن نیز توجه کرد. گاهی فکر نمیکنند مطلبی که با هیچ معیاری مطلوب نیست، اگر در جای درست قرار بگیرد، ممکن است نقش واکسن را بازی کند؛ البته باید به این موارد توجه ویژه داشت».او ادامه داد: «در جامعه ایران باید این الگوها را برای سیاستورزی و تأثیرگذاری تغییر دهیم. با یک نگاه جدید که مشکلات جامعه با چه مکانیسمی حل میشود و آیا صرف اینکه فقط انسانی خوب را انتخاب کنیم، باعث نتیجه مطلوب میشود یا اینکه باعث تقویت آن میکروب یا ویروسی میشود که به جان کشور افتاده است؟».
این جامعهشناس عنوان کرد: «کیسینجر میگوید عالمانهترین راه همیشه مستقیمترین راه است. ما با این نگاه آشنا نیستیم و همیشه دنبال راه مستقیم هستیم. زمانی که مسئله کمی پیچیده میشود، دچار سردرگمی و پیچیدگی میشویم. باید به نقطهای برسیم که از مجموعه نیروهایی که روی کار آمدهاند، با توجه به موقعیتی که رئیسجمهور در کشور دارد و نوع ارتباطی که با دیگر ارگانها و نهادها وجود دارد و نیز میزان قدرتی که دارد، چه کسانی را در جایگاه مختلف بچیند که باعث عوارض کمتری شود. هر فردی از اصلاحطلبان که در جایگاهی حضور پیدا میکند، امورات را پیچیدهتر میکند؛ البته ممکن است دستاوردهایی نیز داشته باشد، اما وقتی آن فرد بخواهد تغییر کند، بهشدت امورات به هم پیچیده و سخت میشود».
او ادامه داد: «وقتی فرد بعدی حضور پیدا میکند، باز این امورات درهمریختگی بیشتری پیدا میکند؛ بهطوری که از این تغییرات پشیمان میشوند. به ساختارها و روندها توجه نمیشود و باعث این اغتشاشهای فکری شده است. مهم کاندیداشدن یا کاندیدانشدن نیست؛ باید دید چه کسی در آن جایگاه باشد که فرایند نهایی آن بتواند برخی از مشکلات البته نه به صورت مستقیم حل شود».
عبدی گفت: «مثلا میگفتند آقای ناطقنوری از کارایی بهتر و فهیمتری برخوردار است، اما وقتی در آن جایگاه قرار میگیرد، مواردی به فرد تحمیل میشود که شاید علیه خود فرد عمل شود. ساختارها بهگونهای است که وقتی فردی در جایگاهی قرار میگیرد، برخلاف ظاهر که فکر میکنیم قدرت بسیاری دارد، شاید قدرتش کم شود و قصدش این باشد که به جناح خودش خدمت کند، اما طوری عمل میشود که به جناح مخالف خدمت میکند».
او در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد: «اکنون بسیاری از افراد میگویند؛ در سال ۹۶ انتخابات ما غلط بود که از روحانی حمایت کردیم. حال اگر به سال ۹۶ برگردیم و این سیاست را پیگیری نمیکردیم، مطمئنا یا قالیباف یا رئیسی، رئیسجمهور میشدند. نمیتوانیم بهطور قطع و یقین بگویم که آیا اتفاق خوبی رخ میداد، ولی میتوانیم حدس بزنیم که با این شرایط قطعا وضع ما بهبود پیدا نمیکرد. آیا باز هم میتوانستیم بگوییم انتخاب ما اشتباه بوده است؟ ما تجربه سالهای ۹۲ تا ۹۶ را داشتیم و میتوانستیم بگوییم ادامه سال ۹۲ تا ۹۶ میتواند انتخابات ۹۶ تا ۱۴۰۰ باشد که آن موقع مشخص نبود چه اتفاقاتی میافتد».این فعال سیاسی گفت: «مبنای سیاست برای اینکه بگوییم تصمیمی درست است یا غلط، چیست؟ تجربیات گذشته بسیار مهم است که باید از آن استفاده کنیم، اما براساس نتایج آن نمیتوان تصمیم گرفت که چه رفتاری درست بوده است. زیرا اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد، محصول تصمیمات گذشتهای است که گرفته شده و اگر آن تصمیمات نبود ما به درک از این اتفاقات نمیرسیدیم».او ادامه داد: «ماهیت سیاست مبتنیبر مشارکت است. در انتخابات پیشرو یا انتخابات سالهای آینده و یا موارد قبل، باید مبتنی بر یک گفتوگوی آزاد خارج از تهمتزدن باشد. اگر فردی میخواهد در انتخابات شرکت کند یا نکند به غیر از انگیزه آن، حق تهمتزدن به آنها را نداریم».
عبدی گفت: «بنده معتقدم سالهای ۸۴ و ۸۸ تصمیمات اشتباهی گرفته شده است و منشأ آن تهمتزدن و نشنیدن حرف آنها بوده است که در سال ۷۶ این موارد را به یاد نمیآورم. در آن زمان بدون مشکلات و چالش گفتگوها انجام میشود و در نهایت به یک تصمیم نهایی میرسند».او ادامه داد: «سال ۸۰ از مخالفین خاتمی بودم که صریح بیان کردم، ولی، چون با تصمیم جمعی این اتفاق افتاد به خودم حق ندادم که با او مخالفت کنم، اما در سال ۸۴ و ۸۸ فرایند تصمیمگیری اشکال داشت؛ زیرا زمانی که گفتوگوی آزاد وجود ندارد، بهآسودگی به هم اتهام زدند. یک برنامه چیدند و براساس آن روبهجلو حرکت کردند و آن اتفاقات پیش آمد که در شأن یک تصمیم اصلاحطلبانه این تفرق نیست».
عبدی گفت: «در انتخاب پیشرو شرط لازم برای اینکه تصمیم بهدرستی انجام شود، گفتوگوی آزاد است. شاید نظر من یا افراد دیگر اتفاق نیفتد، اما خود را ملزم به شرکت در آن جمع میکنم. قرار بر این نیست که صرفا نظر و تصمیم من اتفاق بیفتد و اگر خلاف نظر من باشد در این انتخابات شرکت نکنم و به کسی اتهام بزنم».
او در پایان افزود: «گفتوگوی آزاد بنیان سیاست است و اگر رعایت شود، نتیجه خیلی مهم نیست. باید برای انتخابات ۱۴۰۰ این مهم انجام شود البته تشکیل این جلسه نمادی از این موضوع است. اصلاحطلبان باید نشان دهند که بنیان سیاستی که با مشارکت عمومی، همراه و همدل است، ایجاد شود و حرفهای آنها شنیده و پاسخ داده شود».
عبدالله رمضانزاده نیز در این نشست گفت: «انتخابات چقدر میتواند در رفع چالشهای اجتماعی و سیاسی مؤثر باشد؟ رفع این چالشها بیشتر قوه مجریه را میطلبد و هماهنگی بالاتر از قوه مجریه لازم دارد. ما باید برنامههایمان را اعلام کنیم و برای اولینبار اصلاحطلبان بدون کاندیدای مشخص برنامههای سیاسی و اجتماعی خود را معرفی کنند. مهم نیست در انتخابات برنده شویم یا نشویم اگر شرایط تغییر کند و آزادی برای همه باشد».او ادامه داد: «اگر انتخاب رئیسجمهوری فرقی ندارد چرا در آخر دوره خاتمی، گفتوگوی تمدنها را داشتیم و تعامل با دنیا به نهایت رسید؟ لذا رئیسجمهور بینقش نیست. ساختارها بسیار مؤثرند و نقش کارگزار ندیدن به معنای این است که عامل اجتماعی در عملیاتیکردن خواست جامعه را نادیده بگیریم».
رمضانزاده، گفت: «بعد از دولت خاتمی، عملکرد جبهه مقابل را داشتیم و آنها شناختشان کاملتر شد و نتیجه این شد که آنها در انتخابات موفق شدند و هشت۸ سال ریاستجمهوری احمدینژاد را شاهد بودیم، لذا ما اشتباه میکنیم که خواست اکثریت جامعه را با خواست خود یکی میدانیم. جامعه دنبال تحقق زندگی مطلوب خودش است و ما دنبال این هستیم که دموکراسی پیاده میشود یا خیر».