محسن حاجی میرزایی در شماره امروز روزنامه «ایران» نوشت: «نخستین حضور رئیس جدید سازمان صدا و سیما در جلسه روز یکشنبه دولت حضوری مهجور و غریبانه نبود، چه سالها فعالیت در عرصههای مدیریت اجرایی رسانه ملی و برخی حوزههای دیگر باعث شده تا اکثریت اعضای دولت سابقه آشنایی و همکاری مشترک در سالهای دور و نزدیک با آقای عبدالعلی علیعسگری داشته باشند. این آشنایی متقابل و نیز روی گشاده رئیس جدید سازمان صدا و سیما در باز کردن باب گفتوگو با وزیران و معاونان رئیسجمهوری پیرامون مسائل مختلف جالب بود.
سوابق مدیریت اجرایی دکتر علیعسگری در سطوح و حوزههای مختلف و نیز آشنایی با پیچیدگیهای مدیریت سازمان فرهنگی همچون صدا و سیما قابلیتی به رئیس جدید رسانه ملی داده است که نویدبخش همکاری مطلوبتر صدا و سیما با دولت در جهت جامه عمل پوشاندن به مطالبات مردم و رهبری نظام است.
رئیسجمهوری در این جلسه ضمن خوشامدگویی به رئیس جدید سازمان صدا و سیما، همانطور که بارها گفته بود، حفظ سرمایههای اجتماعی کشور، زمینهسازی برای مشارکت مردم و بخش خصوصی در عرصههای مختلف و تقویت روحیه اعتماد و امید به نظام و آینده کشور را وظیفه همه دستگاهها و ارکان نظام دانست. این خواسته و مطالبه رئیسجمهوری در حقیقت نهتنها به عنوان حق و درخواست دولت و رئیسجمهوری به عنوان منتخب ملت، بلکه به عنوان مطالبهای ملی و ضرورتی تفکیکناپذیر از موضع تقویت نظام بود که لازم است رئیس جدید رسانه ملی دراین راستا گام بردارد.
واقعیت این است که امروز برای صیانت از سرمایههای اجتماعی، منافع ملی و کلیت نظام نیازمند نوعی همگرایی و همافزایی به منظور افزایش درجه اطمینان و تقویت امید مردم به آینده کشور و نظام هستیم. امروز اگر میخواهیم کشور از سد انبوه مشکلات عبور کند و در برابر تندبادهای درونی و بیرونی کمر خم نکند و استوار بایستد و اگر میخواهیم جمهوری اسلامی همچنان به عنوان نماد و الگوی مردم سالاری قلههای سرافرازی را یکی پس از دیگری فتح کند نیازمند محیطی هستیم که در آن همکاری، هماهنگی، همدلی و گفتوگو ترویج شود که امید به آینده شاخص اصلی آن است.
امروز با وحدت نظری که در میان اندیشمندان وجود دارد جامعهای قادر به پیشرفت پایدار است که نوعی وفاق جمعی پیرامون مسائل عمده و راهحلهای آن ایجاد شود و این مهم منحصراً از طریق بسط گفتوگوی قاعدهمند در میان اندیشمندان، صاحبنظران، مدیران، کارشناسان و فعالان عرصههای گوناگون محقق خواهد شد.
۲۷ اردیبهشت روز جهانی ارتباطات بود. در دنیای امروز که به دنیای ارتباطات و اطلاعات شهرت یافته است، رسانهها به ویژه شبکههای رادیویی و تلویزیونی نقش بهسزایی در توسعه فرهنگی و نهادینهشدن گفتمانهایی دارند که میتواند منجر به تعامل و اشتراک مساعی به عنوان کلیدواژههای پیشرفت شود. بدون تردید دولت از نقد سازنده که از پیشنیازهای توسعه محسوب میشود استقبال میکند اما میان نقد سازنده و تخریب قطعا تفاوت بسیاری وجود دارد. نقد مخربی که بر نگرانیهای جامعه و تردیدهای افکار عمومی نسبت به آینده میافزاید، نقد نادرستی که تصویری ناهماهنگ از تعاملات درونی ارکان نظام ارائه میکند و نقد مغرضانهای که به کاستیها برای تخریب رقیب سیاسی – بدون توجه به آثار کلان آن – میپردازد قطعا شایسته انتشار در رسانههای ما بهویژه رسانه «ملی» نیست.
اگر باور داشته باشیم که کلمات، مصالحی برای ساختن هستند و نه ابزاری برای تخریب، اگر باور کنیم کاستیها بهانهای برای تشدید واگراییها نیست و میتوان در عین حفظ همدلی آنها را بیان کرد و اگر تلاش کنیم در جایگاه ناقد، سخنانی مطرح کنیم که به بهبود وضعیت منجر شود، حق کلمه را ادا کردهایم. به گمان من معیار صداقت در نقد، داشتن درک صحیح از موضوع، زمینهها و پیامدهای آن است و با این معیار میتوان جلوی بسیاری از فضاسازیهای نادرست را گرفت.
سخن آخر اینکه امروز دولت و رسانه ملی دوشادوش هم در جبهه واحدی قرار دارند. قطعا برخی فضاسازیها که علیه دولت و یا ارکان دیگر نظام انجام میشود مطابق خواست رسانههای معاند نظام و مورد حمایت آنهاست. این عملکرد اگر چه دولت را هدف گرفته اما تیری است که قلب ملت و نظام را نشانه رفته است لذا باید هوشیار بود که در بازی رسانهای طراحیشده توسط معاندان انقلاب گرفتار نشویم.»