ایلنا، آذر منصوری در خصوص تعامل اصلاحطلبان با حاکمیت، اظهار کرد: ابتدائاً باید منظور از حاکمیت مشخص شود که وقتی صحبت از تعامل میشود، منظور چه سطح و چه رکنی از حاکمیت است. به نظر میرسد تعامل مستقیم و جدی در سالهای اخیر با سطوح مختلف وجود نداشته است. در سطح تعامل با قوای انتخابی و انتصابی تا قبل از انتخابات ۱۴۰۰ هر نوع تلاشی برای شکلگیری گفتوگوهای مستقیم انجام شد و به نتیجه نرسید.
این فعال سیاسی اصلاحطلب افزود: اگر تعاملی وجود داشت، انتخابات ۱۴۰۰ به این شکل برگزار نمیشد. البته پس از این انتخابات تلاشهایی از طرف دولت مستقر و قوه قضاییه برای تعامل شکل گرفته است و در حد ارائه پیشنهاد به دستگاهها و یا اعلامنظر در خصوص سیاستگذاریها از سوی این دو رکن از قدرت صورت گرفته و برخی از اصلاحطلبان هم نظرات و پیشنهادات خود را اعلام کردهاند. اما اینکه این نظرخواهیها چه تأثیری بر سیاستگذاریها و عملکردها داشته باشد، باید منتظر ماند و نتیجه آن را دید.
وی گفت: هر نظامی بدون توجه به ضرورت اصلاح شیوه حکمرانی و توجه به اقتضائات زمان، ممکن است حلقه خودیهایش روز به روز محدودتر شود. در حالی که توجه به تغییرات جهانی و منطقهای و اقتضائات زمان و اعمال اصلاحات، نظام حکمرانی را روزآمدتر، پویاتر و کارآمدتر میکند، متأسفانه در کشور ما به خصوص از جانب طیف افراطی، در برابر آن مقاومت میشود و نتیجه این رویکرد تعمیق شکافها و گسستهای قبلی بین نظام و جامعه و حاکمیت و نخبگان و نیز پیدایش گسستهای جدید است. متأسفانه این رویه باعث شده قطار انقلاب در هر مرحله بخشی از نیروهای خود را پیاده کند و روز به روز حلقه خودیها تنگتر و محدودتر شود.
قائم مقام حزب اتحاد ملت بیان کرد: متأسفانه پیامد این روند، نفی دیگری و دیگر پذیری (یعنی دیگرانی که ممکن است مانند ما فکر نکنند) و فقدان شکلگیری گفتوگو بین حاکمیت و جامعه و نخبگان و همچنین اصرار بر رویکرد حذف دیگران و غیرخودیها باعث شده که افرادی مانند هاشمی، ناطق نوری و لاریجانی و روحانی نیز که زمانی خودی محسوب میشدند، امروز به گروه غیر خودیها افزوده شوند و این رویه در نهایت باعث میشود غیر از یک اقلیت محدود و اندک سالار دیگر کسی در قطار انقلاب باقی نماند.وی خاطرنشان کرد: اما در یک نگاه کلی اساساً چون تغییر با حذف دیگری میآید، در فردای تغییر هم این شیوه، به یک شیوه مرسوم تبدیل میشود و این بحث نیاز به آسیبشناسیهای عمیقتر دارد.