گفتگو با ابراهیم وحیدزاده, کارگردان پیشکسوت سینما که پورصمیمی در دو فیلم او به نام های تحفه ها و معادله بازی کرده و هر دو بار هم تحسین شده و یادداشت اختصاصی برزو نیک نژاد, نویسنده و کارگردان که تازه ترین حضور پورصمیمی, مربوط به فیلم دوزیست ساخته اوست, مهم ترین بخش های این ویژه نامه تولدی هستند
والتر برنان، از آن دو های یک بود، پیرمردی دوست داشتنی که حتی جلوی ستاره هایی، چون جان وین در ریو براوو، هامفری بوگارت و لورن باکال در داشتن و نداشتن و گری کوپر در گروهبان یورک و انبوه نقش های اصلی پرآوازه دیگر کم نمی آورد و طنازانه جلوه گری می کرد. اصلا حضور خودش وزنه ای برای هر فیلم بود و اگر از آن ویترین جذاب و مبتنی بر زیبارویی نقش اول های مرد و زن عبور کرده و برای دوست داشتن فیلم به آن ها بسنده نمی کردیم، والتر برنان را جایزه می گرفتیم.
بازیگران دیگری، چون پیتر یوستینف، جیسون روباردز جونیور، شلی وینترز، مایکل کین، جین هاکمن، تلما ریتر و جو پشی و… هم همین حال خوب را به ما منتقل می کنند و گواه هزارباره ای بر این گزاره هستند که آنچه فارغ از کمیت و اندازه نقش اهمیت دارد، کیفیت کار بازیگر است و هر میزان از حضور به شرط تناسب با نقش و فضای قصه و هنرنمایی، قابلیت توجه و درخشش را دارد. وقتی صحبت از درجه یک بودن بازیگران نقش مکمل در سینمای ایران می شود، سعید پورصمیمی نخستین بازیگری است که به ذهن می آید؛ او در هر فیلمی که حضور داشته، با هنر مثال زدنی اش، جلوه گری و دلبری کرده و حتی بازی نقش های اصلی اثر را هم تحت الشعاع قرار داده است.
به مناسبت زادروز این بازیگر ریشه دار و دوست داشتنی (پورصمیمی متولد ۹ اسفند ۱۳۲۲ است)، صفحه ناقابلی را تدارک دیده ایم. گفتگو با ابراهیم وحیدزاده، کارگردان پیشکسوت سینما که پورصمیمی در دو فیلم او به نام های تحفه ها و معادله بازی کرده و هر دو بار هم تحسین شده و یادداشت اختصاصی برزو نیک نژاد، نویسنده و کارگردان که تازه ترین حضور پورصمیمی، مربوط به فیلم دوزیست ساخته اوست، مهم ترین بخش های این ویژه نامه تولدی هستند. عمر جناب پورصمیمی دراز باد.
بسیار کم و به ندرت پیش آمده که سعید پورصمیمی، در سینما دو بار با یک کارگردان کار کند. وسواس و گزیده کاری او در همه این سال ها شاید اصلی ترین دلیل این اتفاق نادر در کارنامه اش باشد. با این حال شما جزو آن یکی دو نفر کارگردانی هستید که پورصمیمی در دو فیلم با شما همکاری کرد؛ تحفه ها و معادله که اتفاقا به خاطر بازی های خوبش در هر دو تحسین شد: برای اولی جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را در ششمین دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد و برای دومی هم نامزد دریافت این جایزه در بیست و دومین دوره شد. نکته دیگر این که شما فقط یک سال با پورصمیمی فاصله سنی دارید که خود می تواند از دلایل این رفاقت و همکاری دیرینه و دائمی باشد.
زمانی که به تهران آمدم و دانشکده هنرهای درامـاتیک می رفتم، نمایشی را در انجمن فرهنگی ایران و فرانسه دیدم به اسم «گاومیش سرخ با شاخ های سبز». دوست ما آقای پورصمیمی در این کار بازی می کرد. من خیلی از آن نمایش و بازی آقای پورصمیمی خوشم آمد و با ایشان بیشتر آشنا شدم. این دوستی بعد ها با همراهی دوستان دیگر دانشکده مثل ژرژ پطروسی و مریم معترف ادامه پیدا کرد. بعد به واحد نمایش تلویزیون رفتیم و آنجا با آقای داوود رشیدی (مدیر وقت واحد نمایش تلویزیون) کار می کردیم. این همکاری ها، دوستی ما را هم تقویت کرد و وقتی بعد از انقلاب، می خواستم اولین فیلم سینمایی ام، «تحفه ها» را بسازم، آقای پورصمیمی هم محبت کرد و آمد و بازی کرد. خوشبختانه برای هر دوی ما هم اتفاقات خوبی افتاد و کار موردتوجه قرار گرفت.
پورصمیمی شیرینی ها و بازیگوشی های دلپذیری در بازیگری دارد. چقدر از نقش توسل در تحفه ها و علیمراد در معادله، محصول طنازی های خود اوست و چقدر شما به عنوان نویسنده و کارگردان در آن نقش داشتید؟
هیچ وقت در هیچ کدام از کارها، بازیگر ها را محدود نکردم. همیشه بازیگران در فیلمهایم قبل از فیلمبرداری، فیلمنامه را می خواندند و به شناختی از شخصیت ها می رسیدند. وقتی هم که فیلمبرداری شروع می شد، خودشان نقش ها را پیش می بردند و من فقط مواقعی که لازم می شد، بازیهایشان را روتوش می کردم. آقای پورصمیمی و دیگر دوستان هم اگر ایده ای برای بهتر شدن سکانس به ذهنشان می رسید، مطرح می کردند و من هم گوش می کردم. اگر زیبا و متناسب با آن سکانس و کلیت قصه فیلم بود، خواهش می کردم آن پیشنهاد را عملی کنند. گاهی حتی در این مورد، بداهه گویی های خوب و مناسب در کار هم موردتوجه من قرار می گرفت.
چرا این جنس کمدی های خوب و استاندارد و سالم و جذاب همچون تحفه ها و معادله، دیگر کمتر در سینمای ما ساخته می شود و کمدی ها سمت و سوی دیگری دارند و غالبا سطحی تر هستند؟
دلایل مختلفی دارد؛ یکی این که مشخص شده که کمدی می فروشد، بنابراین اکثر سازندگان آثار سینمایی سراغ ساخت فیلم های کمدی رفته اند، اما متاسفانه گاهی این کاره نیستند و صلاحیتش را چه به عنوان فیلمنامه نویس و چه به عنوان کارگردان ندارند. این وضعیت، باعث مشکلاتی در سینمای کمدی شده است. جدا از این، تماشاگران به دلیل این که در این سال ها به خاطر برخی کار های تلویزیون و سینما به تماشای کار های سهل و ساده عادت داده شده اند، ترجیح می دهند سراغ دیدن فیلم هایی بروند که موقع تماشای آن از فکر کردن گریزان باشند و فقط بروند و بخندند.
این هم به دلیل بی سوادی و ناآگاهی مردم نیست، بلکه ماجرا این است که فشار های اقتصادی و اجتماعی آنقدر در این سال ها زیاد شده که مردم در سینما دنبال مفر می گردند که مشکلات را فراموش کنند. این دوستان سازنده فیلم ها هم باتوجه به این مطلب سعی می کنند در فیلم ها روی تابو ها و جوک هایی که در جمع های مردانه گفته می شود، تمرکز کنند و به شکل خیلی سطحی و دم دستی، باعث خنده شوند. نکته دیگر این که در ابتدای انقلاب، یک دسته بندی برای فیلم ها وجود داشت و آثار را به سه گروه الف، ب و ج تقسیم می کردند.
سودش این بود که کسانی که فیلم های باارزش تری می ساختند، از زمان نمایش و فروش بیشتر برخوردار می شدند و این انگیزه ای می شد برای سرمایه گذاران فیلم که چنین سمت و سویی داشته باشند. وقتی این دسته بندی از بین رفت، دوغ و دوشاب یکی شد و همه هر کاری دوست داشتند در سینما کردند و آن آدم هایی که در این زمینه می خواستند کار های خوبی انجام دهند، با ممانعت های تهیه کننده ها روبه رو می شدند. در این شرایط آن ها دو راه بیشتر نداشتند یا کنار بکشند یا در مسیری که به آن ها دیکته می شد، کار کنند. این طوری شد که رسیدیم به اینجایی که الان هستیم.
این همان وضعیتی است که باعث غیبت کارگردان هایی مثل شما و کم کاری بازیگرانی مثل سعید پورصمیمی می شود و سینمای ما از ظرفیت هایی این چنینی استفاده نمی کند.
بله خب، این هم هست، اما مقوله جوانگرایی هم خیلی در سینمای ما متداول شده است، هم به دلیل این که سن بیشتر تماشاگران سینما بین ۱۸ تا ۳۵ سال است و هم این که خود تهیه کننده ها به این نتیجه رسیده اند که بیشتر زیبایی چهره مهم است تا توانایی بازیگر و به این مساله بیشتر توجه نشان می دهند و با آن همسو می شوند. مجموع این دلایل باعث می شود آدم های گزیده کار و آن هایی که کار باارزشی را ارائه می دهند، زیاد مورد عنایت قرار نگیرند.
سعید پورصمیمی، بازیگر درجه یک نقش های مکمل است. چطور بازیگری با میزان حضور کمتر، می تواند حضور جذا ب تر و موثرتری از ستاره های فیلم ها داشته باشد؟
اساتید کار بازیگری، مطلبی را عنوان می کنند که ما نقش خوب و بد و کوتاه و بلند نداریم، بلکه بازیگر خوب و بد داریم. آدم هایی هستند که به دلیل سوپراستار بودن، سال ها رل اول بازی می کنند، اما بازیگر خوبی نیستند. ولی برخی بازیگران نقش های مکمل همیشه می درخشند، مثل آقای پورصمیمی. حضور در نقش های مکمل هم به خواست خود بازیگر برمی گردد که فکر می کند در این نقش ها توانایی حضور موثرتری دارد و هم به فیزیک و شیوه بازیگری آن ها که با نقش های مکمل تناسب بیشتری دارد.
در همه سال هایی که آموزشگاه بازیگری مکتب کمدی ایران را اداره می کنید، با هنرجویان زیادی سروکار داشته و دارید. احیانا استعدادی مثل پورصمیمی را شناسایی کرده اید و ممکن است از این کلاس ها بازیگری در حد و اندازه او بیرون بیاید؟
شما را ارجاع می دهم به فیلم کمال الملک (علی حاتمی) و آن صحنه ای که مدیر مدرسه هنر به ناصرالدین شاه، وعده تربیت نهال برومند دیگری همچون کمال الملک جوان را در سال آینده می دهد. ناصرالدین شاه هم به او می گوید: «امیدوار نباشید. مدرسه هنر، مزرعه بلال نیست آقا که هر سال محصول بهتری داشته باشد. در کواکب آسمان هم یکی می شود ستاره رخشان، الباقی سو سو می زنند.»
در فیلم معادله، آقای پورصمیمی با مهره هایی در دهان بازی می کرد، درست است؟ آدم یاد گریم مارلون براندو در پدرخوانده می افتد.
بله، علیمراد در فیلم، آدمی زنباره، خوشگذران و خوش خوراک است و این باید در چهره و فیزیک این آدم هم برجسته می شد. آن موقع لُپ های آقای پورصمیمی، تورفته بود و با تصوری که من از این شخصیت داشتم، مغایرت داشت. برای همین با هم راه افتادیم و رفتیم سراغ یک آقای دندانسازی که خیلی به آقای پورصمیمی ارادت داشت. آنجا دو پروتز قابل حمل و برداشت برای این کار ساخته شد و هروقت آقای پورصمیمی می خواست جلوی دوربین برود، این ها را در دهان می گذاشت و بازی می کرد.
صحنه جالبی هم از فیلم تحفه ها یادم آمد که پورصمیمی «یافتم» گویان از حوض خارج می شود. احیانا خواستید به آن یافتم یافتم ارشمیدس ارجاع بدهید؟
بله، دقیقا. یک جور بازی با ماجرای ارشمیدس بود و، چون تماشاگر ذهنیتی از این اتفاق داشت، دیدن این صحنه به شکلی دیگر در فیلم برایش ایجاد کمدی و خنده می کرد.
پورصمیمی عادت داشت حتی در دوران دوبله فیلم های فارسی هم خودش به جای خودش حرف بزند و حاضر نمی شد دوبلوری جایش حرف بزند. در تحفه ها هم همین طور بود. چرا؟
چون احساس می کرد، گوینده باوجود ادای درست کلمات نمی تواند حس و حال پشت واژه ها را مثل خود بازیگر آن نقش بیان کند. البته بعضی از هنرپیشه ها، چون نمی توانستند سینک و هماهنگ به جای خودشان صحبت کنند، گوینده ها این کار را انجام می دادند.
شما نمی دانید چرا سعید پورصمیمی سال هاست مصاحبه نمی کند؟!
ایشان معمولا از مصاحبه کردن گریزان است. دلیلش را نمی دانم، شاید در سال های اول تجربه ای داشت که به دلش ننشست و در ادامه ترجیح داد مصاحبه نکند.
از برخی دوستان رسانه ای و سینمایی شنیده ام که پورصمیمی آدم تلخی است! همین طور است واقعا؟
(می خندد) قضیه از بیرون این طور است و ایشان تا زمانی که در جمعی ناشناخته حضور دارد، آدمی بسیار جدی به نظر می آید. اما وقتی همراه دوستان گاه گداری برای صرف شام جمع می شویم، کلی برایمان فضاسازی کمیک می کند و همه از خنده روده بر می شویم.
در پایان اگر جمله و نکته ای دارید، بفرمایید.
آرزو دارم اگر در آینده بتوانم فیلمی بسازم، حتما بار دیگر با سعید پورصمیمی همکاری داشته باشم و آن شادمانی و لذتی که از حضورش می برم را باز هم به دست بیاورم.
رفاقت با سیمرغ
سعید پورصمیمی رفیق گرمابه و گلستان سیمرغ است. او در میان بازیگران نقش مکمل، بیشترین تعداد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر و نامزدی دریافت آن را دارد. پورصمیمی تاکنون چهار بار نامزد دریافت این جایزه شده و سه بار دیگر هم موفق شده با دست پر، اختتامیه جشنواره فیلم فجر را ترک کند. پورصمیمی با کارنامه ای قابل اعتنا در تئاتر و تلویزیون، شروعی توفانی در سینما داشت و همان سرچراغی و با دو فیلم اولش، ناخدا خورشید (ناصر تقوایی) و تحفه ها (ابراهیم وحید زاده)، دو سیمرغ بلورین (یا به سیاق آن سال ها لوح زرین) نقش مکمل مرد جشنواره را دشت کرد.
در فیلم تقوایی بازی درخشانی به نقش ملول، وردست ناخدا خورشید داشت و وفاداری طنازانه اش را تا پایان حفظ کرد. در تحفه ها هم در نقش توسل، آدم فرصت طلب و به دنبال جاه و مقام، حضوری نمکین و پرانرژی داشت. بازی هنرمندانه اش به نقش جامی در پرده آخر (واروژ کریم مسیحی) هم سومین سیمرغ را برایش به ارمغان آورد. با بازی های خوبش در سرزمین خورشید، زشت و زیبا، معادله و تک درخت ها هم نامزد دریافت این جایزه شد.
به جز این بازی های تحسین شده در جشنواره، پورصمیمی بازی های خوب دیگر هم در کارنامه دارد، از آبادانی ها و عشق طاهر بگیرید تا عروس آتش و اینجا چراغی روشن است و… خوشبختانه این حضور های جلوه گرانه همچنان ادامه دارد؛ تماشای نرگس مست که این روز ها بر پرده سینماهاست، یکی از نقش آفرینی های سال های اخیر پورصمیمی است. همچنین از حالا منتظر اکران دوزیست ساخته برزو نیک نژاد در سال آینده هم باشید که پورصمیمی، با همان هنر و اقتدار همیشگی اش، کاری می کند کارستان و همچون همیشه دیدنی است.